برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

مشکلی به نام وسواس همسر

منبع
سلامت نيوز
بروزرسانی
مشکلی به نام وسواس همسر
سلامت نيوز/ مرد و زن نمي شناسد و در هر دو گروه وجود دارد. نامش وسواس است و به گفته بسياري از پزشکان يک نوع بيماري است که نياز به درمان دارد. بسياري فکر مي کنند وسواس تنها يک بيماري فکري است که روي روح اثر دارد، در حاليکه اين بيماري جسم را هم از بين مي برد. نظافت و تميز بودن لازمه زندگي است، اما وقتي بيش از حد شود، نتيجه‌اش مي‌شود زندگي سحر و کيوان که به خاطر همين مساله به بن‌بست خورده و در دوراهي جدايي يا ادامه زندگي ايستاده‌اند. بهتر است داستان زندگي‌ اين زوج را از زبان کيوان بخوانيد: «از زنم خيلي راضي هستم. همه جور هنري بلد است از کدبانوگري و آشپزي بگيريد تا هر کاري که فکرش را کنيد. صداقت و مهرباني در وجودش موج مي‌زند. بدون اجازه من حتي آب هم نمي‌خورد و براي همين کارهايش است که بي‌اندازه دوستش دارم و عاشقش هستم. خلاصه از هر نظر نمره زنم 20 است، اما مشکل بزرگي دارم و چيزي نمانده رواني شوم. آن هم وسواس بيش از اندازه زنم است که آبرو برايم نگذاشته و با کارهايي که مي‌کند جرات نمي‌کنم به مهماني بروم يا مهماني را به خانه‌ام دعوت کنم.» مرد جوان نفسي چاق مي‌کند و ادامه مي‌دهد: «اوايل که مهماني مي‌رفتيم، هر جا مهمان بوديم، قاشق چنگال مخصوص خودش را برمي‌داشت و مي‌گفت وسايل صاحبخانه تميز نيست و خوب آبکشي نشده‌اند. مدام در حال شستن خانه يا خودش است. خدا آن روز را نياورد که يک تار مويم کف دستشويي بيفتد. صدايش را بلند کرده و جيغ و داد مي‌کند که تازه دستشويي را شسته بودم چرا کثيف کردي؟ دستشويي هيچ کس هم نمي‌رود. چون از نظر او دستشويي خانه‌هاي ديگر کثيف است حتي خانه مادرش. مادر خودش را هم قبول ندارد، از بس که وسواسي است. تنها کساني که قبولشان دارد خاله‌هايش هستند که البته مثل خودش وسواسي‌اند. از سرکار که برمي‌گردم حق ندارم پايم را در خانه بگذارم. بايد همان دم در جورابم را دربياورم، دمپايي بپوشم، يکراست به حمام بروم و پاهايم را بشويم. چون کثيفم. خدا نکند مهمان به خانه‌مان بيايد. به محض اين که پايشان را بيرون بگذارند با شامپو فرش و پودر لباسشويي و فرچه و هرچه مواد شوينده که دم دستش بيايد، به جان فرش‌ها مي‌افتد و همه‌شان را مي‌سابد. از بس اين کار را کرده که رنگ و روي فرش‌ها رفته است. پارسال يک تابلوي گرانقيمت خريدم، زنم به هواي اين که تابلو خاک گرفته است، آن را برده و در حمام شسته بود. چيزي نمانده بود از شدت ناراحتي سکته کنم. تابلو از بين رفت و گذاشتيم دم در.» وسواس‌هاي سحر به همين‌جا ختم نمي‌شود و يک‌بار که با شوهرش به باغ يکي از دوستانشان دعوت شده بود، اتفاقي افتاد که کيوان پشت دستش را داغ کرد تا هيچ وقت به هيچ باغي نرود. کيوان درباره اين ماجرا مي‌گويد: «ماشينم را زير سايه درختي پارک کرده بودم و يکي از درها باز بود. بعد از پايان مهماني وقتي خداحافظي کرديم، زنم حاضر نشد داخل ماشين برود. چرا؟ چون سوسکي روي صندلي بود. پايش را توي يک کفش کرد که بايد ماشين را بفروشي. بعد از کلي اصرار و خواهش و تمنا راضي شد که صندلي‌ها را عوض کنم. يک‌بار هم بي‌هوا پشه‌اي را که روي مبل نشسته بود، کشتم و خونش روي پارچه ماليده شد. حتي حاضر نشد دست به آن بزند و مبل را هم مثل تابلو دم در خانه گذاشت. شور همه چيز را درآورده است، اگر جايي برويم، از صاحبخانه مدام مي‌پرسد ميوه‌ها تميز شسته شده‌اند؟ پيشدستي‌ها تميزند؟ از خجالت سرم را بالا نمي‌گيرم. حتي به عابر بانک و گوشي و کارت بليت هم رحم نمي‌کند و هربار که استفاده مي‌کند، آنها را مي‌شويد. با وسواس شديدي به پول دست مي‌زند. مي‌گويد از کجا معلوم شايد کسي که اين اسکناس دستش بوده، به نظافت توجه نکرده است. از بس خودش را مي‌شويد که پوست تمام بدنش خشک شده است. پسرم که از مدرسه مي‌آيد، او هم مثل من حق ندارد در خانه راه برود. بايد پاهايش را خوب بشويد و بعد دمپايي خانه بپوشد. بدبختي‌ام يکي دو تا نيست. اگر غذا درست کنم، محال است به آن لب بزند و از نظر او بهداشتي نيست. ظرف‌ها را بشويم، چند دقيقه بعد دوباره آنها را در سينک ظرفشويي مي‌گذارد و رويشان انواع و اقسام مواد پاک‌کننده مثل پودر و مايع ظرفشويي و وايتکس مي‌ريزد و بعد از نيم ساعت آنها را آب مي‌کشد. از لباسشويي که بشدت بيزار است و از نظر او همه لباس‌هايي که لباسشويي مي‌شويد هنوز کثيف هستند و آنها را با دست مي‌شويد. به در و ديوار خانه هم رحم نمي‌کند و با اين که کاغذ ديواري شده‌اند، شلنگ آب را روي ديوار مي‌گيرد. حاضر نيست به پريزهاي خانه دست بزند و براي روشن و خاموش کردنشان دستکش مي‌پوشد. از ماشين پياده شود، محال است با دست درش را ببندد. روزي 30 بار مسواک مي‌زند و به خاطر استفاده زياد از آب و مواد شوينده، هر ماه کلي پول اينها را مي‌دهم. بارها از سحر خواستم دست از اين رفتارهايش بردارد، اما مي‌گويد دست خودم نيست، به محبت نياز دارم. تو محبت کن همه چيز درست مي‌شود. محبت هم کردم، بهتر نشد که هيچ، بدتر هم شده است. يک‌بار با هم رفتيم مشاوره، روان‌شناس گفت بايد دارو مصرف کني، قبول نکرد. مدام مي‌گويد بقيه کثيف هستند و فقط من تميزم. اصلا هم وسواس ندارم. با اين که سحر را خيلي دوست دارم، اما با اين شرايط چيزي به رواني شدن خودم هم نمانده است. هر جور هم با او صحبت مي‌کنم، دليل و منطق مي‌آورم، اهميت نمي‌دهد. چون هزار و يک دليل بي‌ربط براي کارهايش مي‌آورد. ديگر نمي‌دانم چکار کنم و از اين وضعيت خسته شده‌ام. چرا وسواسي هستيم/ راههاي درمان وسواس پرويز رزاقي روانشناس در مورد علل وسواسي بودن برخي زنان مي گويد: وسواس نوعي پيام روان‌شناختي ذهني و غير ارادي است که شخص با وجود آگاهي از غيرعادي بودن آن قدرت ترکش را ندارد.وسواس دلايل مختلفي دارد و بعضي افراد اين رفتار را از بستگان درجه يک يا دوم خود به ارث مي‌برند. علت دوم را مي‌توان در هورمون‌هاي سروتونين و دوپامين در مغز جستجو کرد که نقش‌شان ايجاد تعادل در شخصيت فرد است. کاهش يا افزايش هر يک از اينها مشکلات و اختلالات روان‌شناختي ايجاد مي‌کند. يادگيري و همچنين مشاهده نيز عوامل ديگري هستند که سبب بروز رفتار وسواس در فرد مي‌شوند. عامل مهم ديگري که مي‌توان به آن اشاره کرد و نقش بسزايي در بروز وسواس دارد، اضطراب است. هر چه سطح اضطراب فرد بالاتر باشد، ميزان وسواس او نيز بيشتر خواهد بود. وسواس انواع مختلفي دارد که مي‎توان وسواس شست‌وشو، بازرسي کردن، مذهبي، فکري، شمارش، آسيب زدن به ديگران و... اشاره کرد، اما شايع‌ترين نوع آن وسواس شست‌وشو و مذهبي است. فرد تصور مي‌کند با شست‌وشوي زياد مي‌تواند خود را آرام کند، در صورتي که انجام اين کار وسواس فرد را شدت مي‌بخشد. چنين افرادي اگر به دليل وسواس‌شان نتوانند مهماني را در خانه بپذيرند، از مهماني رفتن و مهماني دادن خودداري مي‌کنند. درمان اختلال وسواس o.c.d به دو شکل مراجعه به روان‌شناس باليني و دارودرماني انجام مي‌شود، اما بهترين درمان ترکيبي بوده و استفاده همزمان از مشاوره و دارو درماني موثرتر خواهد بود. دوره درمان اين اختلال بسته به تيپ شخصيتي افراد و مدت زمان ابتلاي آنها به بيماري و ارثي بودن يا نبودنش بين 9 تا 14 ماه طول مي‌کشد. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره