دلایل ترس کودک از مدرسه رفتن چیست؟
برترين ها/ خودداري از رفتن به مدرسه طيفي دارد که يک سر آن گاهي مدرسه رفتن است و سر ديگر آن به زور مدرسه رفتن يا براي هميشه مدرسه نرفتن علائم اضطراب آنان به اشکال مختلف مانند سردرد، تهوع، گيجي، تب و... بروز مي کند. گاهي اعتراض اين کودکان با گريه و کج خلقي هايي که به رفتار پرخاشگرانه و مخرب تبديل مي شود، همراه است و معمولا زماني که فشار براي رفتن به مدرسه از کودک برداشته مي شود، اين علائم ناپديد مي شود. اصطلاح «هراس از مدرسه» اصطلاحي جامع و فراگير است. ريشه بيشتر اين حالات همان ترس از ترک خانه است و اگر کودک را وادار به مدرسه رفتن کنيم، اضطراب او به هراس مبتدل مي شود. درواقع مدرسه نماينده دنياي خارج و نوعي واقعيت است که با واقعيتي که کودک در خانه تجربه کرده متفاوت است. کودکان «مدرسه هراس» مواجهه با اين واقعيت را نمي توانند تحمل کنند. خودداري از رفتن به مدرسه طيفي دارد که يک سر آن گاهي مدرسه رفتن اسنت و سر ديرگ آن به زور مدرسه رفتن يا براي هميشه مدرسه نرفتن. اين امتناع در ميان دختران و پسران به يک اندازه رايج است و عمدتا بين سنين 5، 6، 10 و 11 سالگي ظاهر مي شود. دلايل هراس کودکان از مدرسه چيست؟ ترس هاي مفرط و غيرمعقول از مدرسه معمولا براي اولين بار در دوره پيش دبستاني، کودکستان يا کلاس اول نمايان مي شوند و در کلاس دوم به اوج خود مي رسند، با اين حال رفتار خودداري از رفتن به مدرسه مي تواند در هر سني رخ دهد و معمولا هم پس از يک دوره ماندن در خانه که طي آن کودک بيش از حد معمول، نزد پدر يا مادر خود بوده است ظاهر مي شود. واقعيت اين است که درمان کودک مدرسه هراس بسيار بااهميت است و والدين نبايد نسبت به آن بي تفاوت باشند، چرا که مدرسه نرفتن تاثيرات بدي بر کودک و خانواده مي گذارد. براي مثال موجب اختلافات خانوادگي و به هم ريختن خانواده مي شود، مشکلات تحصيلي ايجاد مي کند، تعاملات اجتماعي کودک را کم مي کند و زمينه ساز بزهکاري، اضطراب و افسردگي مي شود و عواقب اقتصادي دارد. علل مدرسه هراسي تشخيص اين که کودکان به دلايل مختلف از حضور در مدرسه خودداري مي ورزند اهميت بسزايي دارد. بهره هوشي بيشتر اين کودکان در حد متوسط يا بالاي متوسط نشان مي دهد که مشکلات تحصيلي علت بي ميلي آنها به مدرسه نيست. گاهي اوقات ترس از مدرسه، از اطلاعات محض از معلم يا ديگران و مقررات خارج از خانه، مقايسه شدن با کودکان ناآشنا و تجربه ترس از شکست ناشي مي شود. برخي کودکان به دليل تمسخر، آزار، تهديد و زورگويي بچه هاي ديگر و مورد انتقاد قرار گرفتن يا تنبيه شدن توسط معلم از مدرسه مي ترسند. براي بسياري از کودکان ترس از رفتن به مدرسه درواقع دور شدن از والدينشان (اضطراب جدايي) است. اکراه و امتناع از رفتن به مدرسه مي تواند به دلايل مختلف باشد. در مواردي هم ترس کودک از اين ترس شديد و غيرمنطقي ناشي مي شود که تصور مي کند در جمع، ارزيابي مي شود يا خجالت مي کشد، زيرا مجبور است در کلاس درس جواب دهد. در برخي از کودکان مبتلا به مدرسه هراسي، مراسم صبحگاهي استرس زاست و اغلب اين کودکان دچار هراس از مکان هاي بسته هستند. شايد به همين دليل براي برخي از اين کودکان لازم باشد که هر وقت احساس ضعف و سستي مي کنند بتوانند کلاس را ترک کنند. اضطراب جدايي، عامل اساسي در مدرسه هراسي کودکان ترس هاي مدرسه اي کلا در 4 مرحله خود را نشان مي دهند؛ مرحله اضطراب ناشي از جدايي، مرحله امتناع از مدرسه رفتن، مرحله آشفتگي مرضي دروني و بالاخره مرحله احساس درد، تهوع و بهم خوردگي دل که البته اساس آن اختلال اضطراب جدايي است. کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدايي نسبت به جدايي از اوالدين يا دور شدن از خانه، اضطراب مفرط، ناتوان کننده و نامتناسب با سن خود را نشان مي دهند. اين گونه ترس ها ممکن است در کودکان به صورت احساس اضطراب مبهم بروز کند يا کودک هر شب کابوس ببيند که او را دزديده اند، کشته شده است يا والدين او مرده اند.براي اين کودکان دشوار است که به تنهايي در يک اتاق باشند، تنها بخوابند، خريد کنند و به مدرسه يا اردو بروند. کودکان مبتلا به اين نوع اضطراب اغلب تمايل دارند در أغوش والدين شان باشند، آنها را سايه به سايه دنبال کنند و شب ها کنار آنها يا درست پشت در اتاق خواب آنها بخوابند. در کودکان بزرگ تر شکايت هاي جسماني خاص يا اظهار ناراحتي عمومي در مدرسه متداول است و معمولا باعث مي شود کودک به خانه بازگردانده شود. کودکان مبتلا هنگام جدايي از والدين خود بي تاب مي شوند و به هر عذر و بهانه اي متوسل مي شوند تا دوباره پيش پدر و مادرشان برگردند. عملکرد تحصيلي اين دسته از کودکان به خاطر درخواست هاي مکرر براي خارج شدن از کلاس درس، نگراني شان نسبت به جدايي از والدين و غيبت هاي مکرر از مدرسه پايين است. درواقع مي توان گفت با توجه به اين که اضطراب جدايي در 9 تا 18 ماهگي بهنجار است، اختلال اضطراب جدايي به اين دليل ايجاد مي شود که کودک نتوانسته اين مرحله رشدي را با موفقيت پشت سر بگذارد يا بر اثر استرس، به مراحل قبلي رشد برگشته است. ويژگي هاي کودکان مدرسه هراس و شناخت علل اين موضوع شواهدي وجود دارد که نشان مي دهند اختلال اضطراب جدايي مي تواند پيش درآمدي براي اختلال وحشت زدگي يا هراس از مکان هاي باز در بزرگسالي باشد. بالا بودن شيوع اختلال اضطراب جدايي فرزندان مادراني است که اختلال اضطرابي و افسردگي دارند و بالابودن شيوع آن بين خواهر و برادرهاي کودکاني است که اختلال اضطراب جدايي دارند. همچنين محققان دريافته اند که کودکان مبتلا به اين اختلال بشدت در معرض خطر ابتلا به هراس اجتماعي هستند که در آن وضعيت هاي اجتماعي (براي مثال معاشرت با غريبه ها، قرار گرفتن در موقعيت هايي که انسان را دستپاچه مي کنند و...)، اضطراب زا مي شوند. چنين به نظر مي رسد که پسراني که مادرانشان مريض هستند در برابر اين اختلال آسيب پذيرتر از ديگرانند. ظاهرا آنها به گونه اي غيرعادي به مادرانشان متکي هستند و بيش از اندازه نگران حال آنها مي باشند. در بسياري موارد اين کودکان، مستعد پاره اي ناراحتي هاي عاطفي هستند و هراس از مدرسه تنها يکي از اشکال متعددي است که حالت رکود و شکست را منعکس مي کند. مي توان گفت نشانه يا عارضه هراس از مدرسه گرچه فقط يکي از شيوه هاي بروز درد است گاه به اختلال رابطه ميان يکي از والدين و کودک اشاره دارد. ويژگي هاي کودکان که از مدرسه مي هراسند: - در محيط زندگي آنان تبعيض وجود دارد. - سطح وابستگي به مادر در برخي از آنان شديد است. - برخي از مادران از تيپ هاي سلطه جو بوده اند که سعي داشته اند کودک را در انحصار خود داشته باشند يا مادراني مضطرب دارند. - احتمالا والدينشان از آن دسته افرادي بوده اند که سعي داشته اند فرزندشان هرگز از خانه خارج نشود. - اغلب اين بچه ها ترسو و خجالتي هستند - اغلب تصور نادرستي از توانايي هاي خود بخصوص در مقايسه با ديگر بچه ها دارند. - برخي از آنها در مدرسه و گاهي در خانه احساس تنهايي مي کنند. عواملي که مدرسه هراسي کودکان را تشديد مي کند: - درگيري والدين در خانه که کودک را در زماني که در مدرسه است دچار اضطراب و دلواپسي مي کند. - نقص جسماني کودک. - داشتن معلم سختگير تا تنبيه در مدرسه. - سختي و مقررات و ضوابط مدرسه. - درگيري و کتک کاري با ديگر بچه ها در مدرسه. - تولد فرزندي جديد و احساس ناکامي و محروميت و سرخوردگي. پاره اي از اقدامات اصلاحي - القاء به کودک که مدرسه ترسي ندارد. - کمک و ياري کودک براي حل مشکلات مدرسه اي - صحبت کردن در مورد مزاياي درس خواندن و باسواد شدن - بالا بردن جرات و اعتماد به نفس کودک براي غلبه بر مشکلات درسي - بيشتر کردن رابطه بين مدرسه و خانه و ياري خواستن از معلمان - سهل و آسان جلوه دادن ضوباط و مقررات مدرسه - ياري کردن کودک در انجام تکاليف درسي و تحسين و تمجيد به موقع وي - دادن جايزه به کودک و تشويق وي - ناديده گرفتن برخي از خطاهاي کودک و به اصطلاح «مته به خشخاش نگذاشتن» - گاهي رفتن به مدرسه با کودک، روحيه دادن و محبت به کودک - از ميان بردن عوامل نفرت از مدرسه مانند تنبيه و سرزنش و سخت جلوه دادن تکاليف. شما نمي توانيد کودک خود را مجبور کنيد که مدرسه را دوست داشته باشد، ولي مي توانيد باعث ايجاد اعتماد و امنيت در او شويد. مي توانيد کمک کنيد با احساساتش کنار بيايد و او را به سوي راه حلي احتمالي هدايت کنيد.