logo

برخورد مناسب با احساس تعلق فرزندان

منبع
ايران سلامتي
بروزرسانی
برخورد مناسب با احساس تعلق فرزندان
ايران سلامتي/ کودکان به شدت به دنبال تعلق داشتن هستند. اگر همه چيز خوب پيش برود و کودک دلگرمي اش را حفظ کند مشکلات ناچيزي خواهد داشت. او کاري را انجام مي دهد که موقعيت تقاضا مي کند و از طريق مفيد بودن و مشارکت، احساس تعلق مي کند، اما اگر دلسرد شده باشد، احساس تعلق او محدود مي شود. علاقه او از مشارکت در گروه به تلاش نا اميدانه براي نشان دادن خود از طريق ديگران تغيير مي کند. همه توجه او به سمت اين هدف تغيير جهت مي دهد؛ او بايد هر طور شده جايگاهي پيدا کند خواه از طريق رفتار خوشايند يا مخرب. چهار هدف شناخته شده وجود دارد که چنين کودکي ممکن است دنبال کند. اگر مي خواهيم کودک را به طرف نگرش سازنده و مشارکت اجتماعي مجدد هدايت کنيم، لازم است اين اهداف اشتباه را بشناسيم. ميل به توجه بيش از حد، اولين هدف اشتباهي است که کودک دلسرد به عنوان وسيله اي براي احساس تعلق از آن استفاده مي کند کودک که تحت تاثير اين فرض غلط است که وقتي مرکز توجه باشد مهم است، مهارت فوق العاده اي در مکانيسم هاي جلب توجه به دست مي آورد. او همه راه هاي مشغول کردن ديگران به خود را پيدا مي کند. او ممکن است جذاب و بذله گو باشد يا دوست داشتني و کمرو بشود، اما هرچه او دوست داشتني تر بشود، هدفش جلب توجه است نه مشارکت. مشارکت به معناي همکاري با توجه به نياز موقعيت است. کودک دلگرم که داراي اعتماد به نفس است، مي فهمد که مادرش علاوه بر بازي کردن با او بايد کارهاي ديگري هم انجام دهد. اما گاهي کودک اين گونه فکر نمي کند. او تصور مي کند اگر مادرش به چيزي غير او مشغول باشد، او را فراموش کرده است. کودک معتقد است فقط موقعي جايگاه دارد که جلب توجه کند. اگر جذاب بودن کودک توجه ديگران را جلب نکند، او به شيوه هاي مخرب رو مي آورد. ممکن است گريه زاري کند، اذيت کند، تنبلي کند، بامداد شمعي روي ديوار نقاشي کند، شيرش را روي زمين بريزد با هر يک از هزاران شيوه ديگر توجه را به کار گيرد. حداقل وقتي والدين به سمت او از جا مي پرند مطمئن مي شود که آنها مي دانند او نيز آنجاست! چنين کودکي خود پنداره اي غلط دارد. هرگاه ما در مقابل درخواست بيش از حد او تسليم شويم، خودپنداره نادرست او را تقويت مي کنيم و اين باور را شدت مي بخشيم که روش اشتباه او در دستيابي به احساس تعلقي که در پي آن است موثر است. کودکان به طور طبيعي به توجه ما نياز دارند. آنها به کمک، اموزش، همدردي و محبت ما نياز دارند. اما اگر با مشاهده خودمان متوجه شويم ما صرفا توسط تلاش هاي کودک براي دستيابي به توجه مستمر و بيش از حد وادار به انجام کاري مي شويم، آنگاه مي توانيم مطمئن شويم که اين همان چيزي است که کودک از ما مي خواهد و اين روش غلط او در يافتن جايگاه است. در نگاه اول، ممکن است تشخيص ميان توجه مناسب و توجه نامناسب، مشکل به نظر برسد. رمز اينکار درتوانايي تشخيص شرايط موقعيت قرار دارد. لازمه مشارکت و همکاري آن است که هر فرد در خانواده موقعيت محور باشد نه شخص محور. پدر يا مادرمي تواند در ذهن خود عقب بايستد و رفتارکودک را زير نظر بگيرد. اگر اقدام و پاسخ کودک با شرايط مکاني و زماني همخواني ندارد کودک به احتمال زياد درحال مطالبه توجه بيش از حد است. اکثر اوقات مي توانيم با مشاهده واکنش خودمان نيت ناخودآگاه کودک را تشخيص دهيم. چون تعامل ميان دو نفر در سطح ناهشيار اتفاق مي افتد. ما صرفا به طور طبيعي به نيت کودک پاسخ مي دهيم. اگر ما از اين تعامل آگاه شويم و در تفسير آن مهارت پيدا کنيم مي توانيم آن را به سطح هوشيار بياوريم و در نتيجه ابزاري براي هدايت مجدد کودک يا ارائه راهنمايي به او خواهيم داشت. ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره