درس زندگی از «عادل فردوسی پور»؛ پله های ترقی، برقی نیستند!
خراسان/ انتشار کليپي از نحوه گزارش يک بازي توسط «عادل فردوسي پور» در زماني که براي اولين بار در تلويزيون حاضر شده، بازديد بالايي در شبکه هاي اجتماعي داشته است. بهترين گزارشگر اين روزهاي تلويزيون در روزگاري که تنها 20 سال داشته است، گزارشي بسيار معمولي ارائه مي کند و در کمتر از 30 ثانيه، چندين بار تپق مي زند. گزارش او بسيار کتابي بوده و اصلا دلنشين و هيجاني نيست. تماشاي اين کليپ در حالي که اين روزها «فردوسي پور»، مجري پربيننده ترين برنامه صداوسيماست، چند درس براي همه ما دارد که نبايد از آن غافل شويم. تکه اي از زندگي آدم هاي موفق را نبينيد همه ما براي کسي که به قله رسيده، کف مي زنيم اما هرگز به زخم پاهايش نگاه نمي کنيم. شايد چون دوست داريم فقط قسمت خوبِ ماجرا را ببينيم. حتماً برايتان پيش آمده که به حال آدم هاي موفق، غبطه خورده باشيد. بعدش هم اي کاش، پشت اي کاش آورده باشيد که «کاش من جاي فلاني بودم». بي خبر از اين که شما فقط تکه اي از زندگي او را مي بينيد نه تمامش را. شانس يا تلاش؟ عادل فردوسي پور فقط يک مثال از آدم هاي موفق و سرشناسي است که مي شناسيم. از اين که او دقيقاً چقدر از نظر حرفه اي، درجه يک است، صرف نظر کنيم و به اين فکر کنيم که ما سهم شانس، پارتي، ژن خوب و ... را بيشتر مي دانيم يا براي تلاش، سهم بيشتري را در نظر مي گيريم؟ شايد بگوييد فردوسي پور، استعداد گزارشگري و اجراي برنامه هاي ورزشي را داشته و به همين دليل، مشهور شده است اما يادمان مي رود که هر استعدادي مانند بذر است و بدون مراقبت و تلاش، رشد نخواهد کرد. تاب آوري، رمز موفقيت سخت کوشي، تاب آوري، تلاش و ... براي آدم هاي موفق، اصطلاحات آشنايي هستند. تاب آوري به زبان ساده يعني «خم شويد، اما نشکنيد» و همچنان به راه تان ادامه دهيد. اگر به اجراي روزهاي اول فردوسي پور نگاه کنيد، مي بينيد که اجراي او، دست و پاشکسته است و با امروزش فرق دارد ولي او مسيرش را ادامه داده که توانسته برنامه پربيننده اي مثل نود را بسازد. شما هم مي توانيد اگر بخواهيد خيلي وقت ها به اشتباه، از آدم ها قهرمان هايي مي سازيم که با خودمان خيلي فرق دارند. تصوير ايده آلي که از آن ها مي سازيم، با خود واقعي ما خيلي فرق دارد. در نهايت فاصله اين دو تصوير را با اضطراب، نااميدي و دلزدگي پر مي کنيم. چون مدام مي گوييم جنس او با ما فرق دارد. او موفق است و من هرگز نمي توانم به جايگاه او برسم. ما ايراني ها استاد اين هستيم که از ديگران، اسطوره و قهرمان بسازيم و عادت کرده ايم فقط يک برش جذاب از زندگي شان را ببينيم. عيب قهرمان سازي هاي افراطي، اين است که فکر مي کنيم هرگز نمي توانيم به آن ها برسيم، پس بي خيال تلاش مي شويم. شما که غريبه نيستيد! اگر جزو کساني هستيد که فقط قسمت خوب زندگي ديگران را مي بينيد و تلاش هايشان را ناديده مي گيريد، کتاب «شما که غريبه نيستيد»، نوشته «هوشنگ مرادي کرماني» را بخوانيد. بعد از خواندن اين کتاب، متوجه مي شويد ما حتي درباره نويسندگان موفق هم دچار اين تفکر اشتباه مي شويم که احتمالا آن ها هيچ غصه اي در زندگي شان نداشته اند و پله هاي ترقي برايشان برقي بوده است که توانسته اند موفق شوند! در حالي که فراموش مي کنيم حتي مستعدترين آدم ها هم بدون تلاش، آب در هاون مي کوبند. نويسنده : نگار فيض آبادي| کارشناس ارشد روان شناسي