جام جم/ همانطور که برخي افراد از ازدواج کردن ميترسند، برخي ديگر نيز هستند که از تنها ماندن هراس دارند و به شدت مايلند حتما ازدواج کنند.
اينکه فردي «ترس از تنهايي» داشته باشد با «ترس از تنها شدن در آينده» متفاوت است و اگر کسي ترس دارد که مجرد بماند به اين معنا نيست که لزوما نميتواند تنها در يک مکان بماند، بلکه او ميترسد همواره مجرد باقي بماند و شانسي براي تشکيل زندگي نداشته باشد.
افرادي که اين نوع ترس را دارند نشانههاي اضطراب، افسردگي، وابستگي، کم طاقت بودن و عدم کنترل هيجان در آنها ديده ميشود. همچنين علائمي مانند زود از کوره دررفتن، احساس سرخوردگي و اعتماد به نفس پايين نيز در آنها به چشم ميخورد و بيشتر افکاري که در ذهن اين افراد مرور ميشود عبارت از:
ترس از اينکه خانواده يا اجتماع او را طرد کنند و به او ارزش ندهند.
ترس از اينکه به دليل ازدواج نکردن آبرويش نزد همسن و سالهايش برود.
اشتغالات ذهني نسبت به اينکه ازدواج نکردن او مانع ازدواج خواهر يا برادرهاي بعدي شود.
ترس از کم شدن معاشرتها و پذيرفته نشدن در جمعهايي که زوجها و خانوادهها حضور دارند.
ترس از بالا رفتن سن و کم شدن شانس ازدواج
ترس از برچسبها و شوخيهاي منفي
اين افکار باعث ميشود فرد روز به روز بيشتر احساس ترس از مجرد ماندن داشته باشد و حتي با ناديده گرفتن اصول و ارزشها و معيارهايش، تصميم به ازدواج ميگيرد.
اين افراد هدفشان تنها نماندن در آينده است و بيشتر تصميم گيريهاي آنها بر پايه هيجان است و کمتر تصميم منطقي ميگيرند. همچنين به رابطههايي که ناهنجاري رفتاري در آن وجود دارد نيز ادامه ميدهند و حتي به طرف مقابل باج ميدهند تا آنها را رها نکنند.
اين افراد نوعي وابستگي بيمارگون نسبت به طرف مقابل خود پيدا ميکنند و حتي با اينکه آگاهند که رابطه آنها بيمارگون است، اما با سماجت به ارتباط خود ادامه ميدهند و چنانچه نتوانند رابطه خودرا به سمت ازدواج سوق دهند، احساس ناکامي و شکست شديد ميکنند.
براي درمان لازم است مداخلات نگرشي صورت گيرد و در سبک زندگي فرد تغيير ايجاد شود و در صورتيکه علائم اختلال افسرده خويي وجود داشته باشد، مداخلات روانپزشکي نيز در کنار مداخلات روانشناختي توصيه ميشود.
بازار