بسیار حساس و زود رنجم، چه باید بکنم؟
عصر ايران/ راز مقابله، تنها اين است که با کنترل خود سعي کنيد ضمن درک مشکلات و حالات روحي ديگران، خود و زندگي تان را عميقا” تحت تأثير آن قرار ندهيد. “شناخت نقاط تاريک خودتان هميشه بهترين راه براي درک نقاط تاريک ديگران است” حتي بعضي از مشاورين که خود نيز از اين مشکل حساس بودن رنج مي بردند، در حين برخورد و بررسي در مورد افرادي که درگير اين مشکل بودند، به راه حل هاي مناسب براي رفع اين حالات در خود و مراجعين، دست يافتند. بيشتر مراجعه کنندگان شرح حالهاي متفاوتي داشتند ولي با يک نقطه ي مشترک: يعني “حساس بودن ” ( HSP:Hypersensitive pepole). در اينجا به نکاتي براي رفع اين مشکل از ديدگاه محققين و مشاورين، اشاره مي کنيم : بله! افراد حساس، در حالتي ناخودآگاه در مشکلات عاطفي ديگران غرق مي شوند. حتي والدين فرزندان حساس (HSP) که از ابتدا با اين حالت بسر مي برند، هيچ کمکي در رفع اين مشکل نمي توانند بکنند، چرا که خود والدين همواره تحت ناملايمات زندگي، داراي فشار روحي هستند! در واقع اين کودکان، به دليل نتيجه ي يک باروري، تحت فشارهاي عاطفي بوده اند، به مرور زمان سعي مي کنند با رفتاري مهربانانه پدر و مادر خود را خوشحال کنند و يا آنها را آشتي دهند و حالت عصبي آنها را کاهش دهند، تصور اين فرزندان اين است که در اين حالت، خود نيز به آرامش و امنيت خاطر مي رسند، ولي دريغ از اين که تمامي اين فشارات احساسي موجود در محيط خانه و خانواده در خود اين فرزندان رفته رفته جمع مي شود و نهايتا” در آينده به يک فرد حساس تبديل مي شوند. و در اين حال است که آنها همواره مثل يک “رادار” مراقب امواج اطراف خود هستند تا مبادا امنيت خاطر آنها در خانواده تحت خطر قرار گيرد. اين افراد حساس در بزرگسالي نيز خيلي زود متوجه موقعيت هاي ناخوشايندي همچون، عصبانيت، خشم و … مي شوند و متأسفانه تا زماني که بزرگ شوند اين رادار آنها براي تشخيص سريع اين حالات در محيط و خانواده به فعاليت خود ادامه مي دهد! بنابراين آنها يک عمر به جاي اينکه زندگي کنند در حالت نجات دادن اطرافيان خود هستند. اگر فکر مي کنيد که شما هم حساس هستيد بهتر است به اين علائم توجه کنيد: * شما هميشه فکر مي کنيد که مسئول خوشحال بودن ديگران هستيد، مخصوصا” در مورد کساني که دوستشان داريد. * بعد از اينکه در يک جمع قرار مي گيرد، هميشه احساس رنجش و ناراحتي مي کنيد. * وقتي که کسي از دوستان يا خانواده شما مشکل عاطفي دارد، ساعتها وقت خود را صرف صحبت با او مي کنيد تا آنها را آرام کنيد، اين در حالي است که بعد از آن خود دچار افسردگي مي شويد. * حتي در مواقع دردهاي جسمي آنها، مثل سردرد، کمر درد و… ناخودآگاه شايد خود نيز اين دردها را در خود احساس کنيد! در تحقيقاتي که به روي کودکان حساس و بسيار عاطفي انجام شده است، به اين نتيجه رسيده اند که اين کودکان در گذشته و آينده همواره سعي مي کنند خود را در احساسات ديگران و ناراحتي هايشان شريک بدانند و با اين حس رشد کرده اند. بيشتر مشاورين وقتي اين مطلب را به مراجعين مي گويند، آنها اظهار مي کنند که “تا حالا به اين موضوع فکر نکرده اند! ” اما آيا براستي مي دانيد که چطور بايد با اين مشکل کنار بياييد ؟ خيلي پيچيده نيست، تنها بدانيد که : به دليل اينکه مي توانيد مشکلات عاطفي ديگران را درک کنيد، مجبور نيستيد که بار فکري آنها را نيز با خود به دوش بکشيد و مسئول اين مشکلات شما نيستيد! با تکرار اين جمله و تمرکز بر آن دقيقا” به عمق آن پي مي بريد . مادامي که احساس ديگران را درک مي کنيد و به دردهاي آنها گوش فرا مي دهيد و متعاقبا” در مورد ناراحتي هايشان نگران مي شويد، با خود اين جمله را تکرار کنيد:” اين که من آنها را درک مي کنم درست است، ولي مجبور نيستم که همراه با مشکلات آنها خود نيز غرق شوم. نفسي عميق بکشيد ، با اين نفس است که مشکلات آنها را نيز با نفستان بيرون داده ايد و در ادامه ،حل اين مشکل را به دست خدا بسپاريد و دنبال اين قضيه را در مغز خود نگيريد. شما در جايگاهي مناسب نيستيد که بتوانيد اساسا” مشکلات آنها را رفع کنيد. در حقيقت بايد اين طور به قضيه نگاه کنيد که هر کس در زندگي درگير اين مشکلات مي شود و با تلاش و غلبه کردن بر اين موانع مي تواند به تکامل روحي برسد. حال مي دانيد که با حساس بودن بيش از حد خود خيلي کمکي به ديگران نخواهيد کرد، به ياد فرزندي باشيد که براي ايجاد امنيت خاطر براي خود، همواره براي ايجاد صلح بين پدر و مادرش در تکاپو است.