زندگي ايده آل/ در اکثر جاهاي دنيا عرف است که مردها با کمال احترام و تشريفات ويژه به خدمت خانواده دختر برسند و از او خواستگاري کنند اما ما گفتيم اکثر کشورها، نه همه جاي دنيا؛ چراکه جاهايي دورتر از محل زندگيمان هستند کشورهايي که در آنها هيچ پسري به خواستگاري دختر نميرود بلکه آنان در خانه ميمانند تا يک دختر براي همسري انتخابشان کند. در اينجا فرهنگ برخي مناطق در جهان که در آنها خانمها به خواستگاري آقايان ميروند را بخوانيد.
مراکش
مراکش يا مغرب کشوري است در شمال غربي آفريقا و مسلمان که درصد بيشتري از جمعيت آن را زنان تشکيل ميدهند. زنان مراکشي بسيار صبور و پرکارند و تقريبا ميتوان گفت لحظهاي استراحت نميکنند و به دنبال رفع و رجوع کارها و مشکلات خانوادهاند اما زنان آن ويژگي ديگري هم دارند و آن اينکه خودشان مرد آينده خود را انتخاب ميکنند و به خواستگاري او ميروند. تحليلگران بهتازگي اعلام کردهاند که تعداد خواستگاري دختران مراکشي در چند سال اخير افزايش چشمگيري داشته است، تا جايي که آنان به دنبال دلايل اين افزايش هستند. خانمها در مراکش از چند سال پيش با شکستن سنتها خودشان پيشقدم شده و به خواستگاري پسرها ميروند.
دخترها در مراکش با رسيدن به خدمت مادر پسر مورد نظرشان از ويژگيهاي خود اعم از خانهداري، دستپخت و مهارتهاي زندگيشان تعريف ميکنند و مادران با مشورت پسرانشان نتيجهگيري ميکنند که آيا اين دختر گزينه مناسبي براي انتخاب آنها هست يا خير. در تحقيقاتي که در چند سال اخير در مراکش صورت گرفته مردها استقبال خوبي از خواستگاري دخترها داشتهاند چراکه دست آنها براي انتخاب بازتر است. زنها در مراکش بر اين باورند که درخواست ازدواج آنها از مردها به هيچوجه مايه سرافکندگيشان نيست. آنها ميگويند که اسلام دين برابري است و زن و مرد در همه چيز برابرند؛ بنابراين آنها هم حق دارند که فرد مورد علاقه خود را انتخاب کنند و به او درخواست ازدواج بدهند. آنان ميگويند هيچ وقت سنتها نبايد دست و پاي ما را ببندد. در مراکش تنها مرداني که از ظاهر و وضعيت مالي خوبي برخوردار هستند از درخواست ازدواج خانمها عصباني ميشوند.
گينه
جمهوري گينه بيسائو کشوري در آفريقاست که زماني الگوي آفريقا براي توسعه بود. اين کشور در زمره فقيرترين کشورهاي جهان قرار دارد. در اين قسمت از دنيا هم اين دختران هستند که همسر آينده خود را انتخاب ميکنند. آنان پيشنهاد خود را کاملا علني مطرح ميکنند؛ به اين شکل که يک ظرف ماهي سرخشده با روغن مخصوص را با سس خوشطعم قرمزرنگ تزئين ميکنند و با هماهنگي قبلي با مادر پسر به خدمت پسر مورد نظرشان ميرسند. در ضمن اينجا منطقهاي است که مردها در قبال اين درخواست هيچ قدرتي براي «نه» گفتن ندارند و بعد از مشورت با مادر خود درخواست دختر را قبول ميکنند. يعني آنها روز بعد براي گرفتن جواب خود با دستهگلي سفيد نزد داماد رفته و بعد از گرفتن جواب، دستهگل را به او تقديم ميکنند.
از آنجاي که گينه بيسائو کشوري بسيار فقير است و اکثر دختران حتي توان تهيه و پخت آن ماهي مخصوص و مرسوم را ندارند، با يک شاخهگل سفيد به خواستگاري پسر مربوطه ميروند. در اين شرايط حتي مردهايي که شرايط و آمادگي لازم براي تشکيل خانواده را ندارند هم با توافقي بلندمدت بعد از پيدا کردن کار و تهيه ملزومات لازم زندگي با دختر وارد زندگي مشترک ميشوند. طبق تحقيقات انجامشده در اين منطقه، 75 درصد مردان و زنان از اين سبک ازدواج و زندگي رضايت دارند.
اوکراين
بسياري از شهرهاي جهان داراي جمعيت متعادلي از زنان و مردان هستند اما شهري در جهان وجود دارد که طبق آخرين سرشماري، ۸۵ درصد جمعيت آن را زنان تشکيل ميدهند. شهر لويو در غرب کشور اوکراين قرار داشته و طبق آخرين سرشماري صورتگرفته در اين کشور، ۸۵ درصد جمعيت اين شهر تاريخي را زنان تشکيل ميدهند.
کارشناسان جمعيتشناسي اوکراين علت وقوع چنين موضوعي در «لويو»ي اوکراين را عدم تمايل خانوادههاي اين شهر به داشتن فرزندان پسر عنوان کردهاند که در گذر زمان باعث بروز چنين مشکلي در اين شهر که همان نابرابري تعداد زنان و مردان است، شده و همين نابرابري، دختران را به سمت خواستگاري رفتن سوق داده است.
معروف است که در اين کشور، رسم و رسوم سادهاي برقرار است و به همين دليل بدون دردسر پيشنهاد خود را صريح در مقابل کسي که به او علاقه دارند، ميگويند. اين شيوه ازدواج درست مثل شيوه خواستگاري کردن مردها از زنها عادي و مرسوم است.
چين
در قبيلهاي عجيب در چين به نام «موسوا» زنان و دختران حاکمان اصلي محسوب ميشوند و روساي قبيله تنها از ميان زنان انتخاب ميشوند. اتفاق عجيبتر ميان مردم اين قبيله آن است که زنان با يکديگر کم حرف ميزنند. اين قبيله هزاران سال است که در صلح و صفا در ساحل درياچه لوگو در جنوب چين زندگي ميکند ولي زنانش کمتر با هم صحبت ميکنند و صحبتي از پدر و پسر در اين قبيله وجود ندارد.
در اين قبيله زنان انتخاب ميکنند که با کدام مرد ازدواج کنند و در حقيقت ازدواج رسمي ندارند. دختران اين منطقه حرف اول و آخر را براي ازدواج و انتخاب همسر خود ميزنند و مردان پس از ازدواج در خانه زنان زندگي ميکنند. در اين قبيله، هنگام مراسم ازدواج همه شروط و انتخابها و تصميمگيريها در احتيار زنان است.
شيکاگو
در شيکاگو هم چند سالي است که دخترها گوي سبقت را در خواستگاري کردن از پسران ربودهاند. دختران اين شهر از ايالات متحده هم بر اين باورند که ما هيچ اعتقادي به اينکه حتما بايد پسر از ما درخواست ازدواج کند، نداريم. دوست داشتن فرد مورد نظر و شغل مرد براي دخترهاي اين شهر بيش از هر چيز اهميت دارد تا آنجا که آنها بعد از شناخت طولانيمدت پسر مورد نظرشان تحقيقات گستردهاي درباره شغل و پيشينه کاري او انجام ميدهند و بعد از تصميم براي خواستگاري، با حلقهاي نقرهايرنگ و ساده به او پيشنهاد ازدواج ميدهند. در اين ميان هرگاه پسر مورد نظر تمايلي به پذيرفتن درخواست ازدواج نداشته باشد، حلقه را رد کرده و روز بعد با گل سرخي براي دلجويي به ديدن خواستگار خود ميرود.
اين روش ازدواج چند سالي است که رواج بسياري بين پسران و دختران ايالات متحده پيدا کرده و هنوز هم تعداد خواستگاران دختر بيشتر از خواستگاران پسر است.
اسکاتلند
سال کبيسه سالي است که ما ايرانيها هر چهار سال يکبار ميزبان آن هستيم اما همين سال کبيسه براي کشوري چون اسکاتلند بسيار ويژه است که در قرن يازدهم، ملکه مارگارت به دخترها اجازه داد که در صورت تمايلشان از پسر مورد نظرشان، خواستگاري کنند.
ملکه مارگارت اين رسم را در تاريخ 29 فوريه يک سال کبيسه رواج داد. بر اساس همين روايت و تاريخ، دخترها هر چهار سال يکبار به خواستگاري پسر مورد علاقهشان ميروند. البته چندي بعد، رسم شد که اگر آن پسر پيشنهاد دختر را قبول نکند، مجبور است که در عوض يک دست پيراهن و يک جفت دستکش بچهگانه براي دختر بخرد تا کينه را از دل او پاک کند!
دخترها ميتوانستند از نظر قانوني بعد از رسيدن به 12 سالگي و پسرها بعد از رسيدن به 14سالگي ازدواج کنند، گرچه ازدواج در آن سنين به ندرت انجام ميشد ولي بعد از سال 1929، سن قانوني ازدواج به 16 سالگي افزايش پيدا کرد. در کشور اسکاتلند، رضايت و اجازه والدين به هيچوجه لازم و ضروري نيست؛ در نتيجه اگر در کشوري دختر و پسري قبل از رسيدن به 18 سالگي قادر به گرفتن رضايت و اجازه پدر و مادرشان نميشدند، به کشور اسکاتلند ميرفتند تا در آنجا به عقد يکديگر درآيند.
بازار