خراسان/ «بروني وير» پرستاري است که در لحظات آخر مرگ در کنار بيماران زيادي حضور داشته و از بزرگ ترين حسرت آن ها جويا شده، گزارش گاردين در اين باره بخوانيد
در خيلي از کشورهاي توسعهيافته مرسوم است که بيماران عادي در بيمارستانهاي معمولي نگهداري ميشوند اما براي حفظ روحيه آنها بيماران درشرف مرگ و بسيار بدحال را کنار بيماران عادي نگه نميدارند و در بيمارستانهايي جداگانه جسمهاي در حال احتضار را به جهان ديگر مشايعت ميکنند. «بروني وير» نام پرستاري است که در يکي از اين بيمارستانها (که ويژه افراد درحال موت است) مشغول به کار بوده و کميهم سرش براي بازکردن سويههاي تاريک روان آدمها درد ميکردهاست. او در طول سالها که در اين بيمارستان مراقب حال بيماران در حال مرگ بوده هميشه يک سوال اساسي از آنها مي کرده است: از چه چيزي پشيمان هستيد؟ به گفته خانم وير مهمترين فاکتوري که اين افراد را پشيمان کرده مسئله «پرکاري» آنها بودهاست. اغلب اين بيماران معتقد بودند وقتهاي زيادي را به کارکردن گذراندهاند و از زندگي چندان که بايد و حقشان بوده لذت نبردهاند. نکته مهمي که اين نادمان در حال احتضار به خانم وير گفتهاند اين پرستار ابتدا گزارشهاي مرگ را در وبلاگ خود منتشر ميکرد اما بعدا به دليل استقبال بيسابقه مخاطبان، رسانهها به سراغش آمدند. او حالا کتابي هم در همين مورد منتشر کردهاست. روزنامه گاردين، برمبناي گفتوگو با نويسنده اين کتاب، فهرست پنج مورد عمده از پشيماني در لحظه مرگ را به طور خلاصه منتشر کردهاست:
1-«اي کاش شهامت آن را داشتم که زندگي خود را به شکلي سپري ميکردم که تمايل من بود و نه به شيوهاي که ديگران از من انتظار داشتند».
اين موضوع يکي از عمدهترين موارد پشيماني درميان بيشتر افراد بودهاست. وقتي که لحظات پاياني زندگي فرا ميرسد بسياري از افراد به خوبي درمييابند که بخش عمدهاي از آمال و آرزوهاي خود را عملي نکردهاند. آنها درمييابند که دليل مرگ آنها تا حد زيادي به تصميمهايي که در طول زندگي گرفتهاند بستگي داشتهاست. سلامت شايد بزرگترين منبع آزادي است و معمولا افراد تا زمانيکه زندگيشان به خطر نيافتادهاست قدر اين نعمت را نميدانند.
2-«اي کاش اينقدر سخت و طولاني کار نکردهبودم»
معمولا بيماران مرد از اين نکته شکايت داشتند. آنها دوران کودکي فرزندان و همدهمي با همسر خود را به دليل ساعات کار طولاني از دست دادهبودند. ولي درباره نسل قديم که درصد کمتري از زنان شاغل بودهاند اين موضوع کمتر در ميان بيماران زن رايج بود. تمام مرداني که در بستر مرگ با آنها صحبت شدهاست از سپري کردن ساعات و روزهاي طولاني در محيط کار پشيمان بودند.
3-«اي کاش شهامت بيان احساسات خود را داشتم».
بسياري از افراد در مقاطع مختلف زندگي و يا در شرايط گوناگون براي حفظ مناسبات مسالمتآميز با ديگران از بيان صريح احساسات خود طفره ميروند. به همين خاطر زندگي آنها از آن چيزي که واقعا بايد باشد فاصله ميگيرد و يا هيچگاه آن کسي نخواهندشد که آرزو يا توانايياش را داشتهاند. بسياري از افراد تحت تاثير تلخکامي و ناکاميهاي ناشي از مماشات با ديگران و محيط، به بيماريهاي جدي مبتلا ميشوند.
4-«اي کاش تماس با دوستان را حفظ کردهبودم».
خيلي از افراد تا لحظات پاياني عمر، قدر دوستان خوب و يا حفظ تماس با دوستان قديمي را نميدانند و معمولا در فرصت کوتاه قبل از مرگ امکان جستوجو و پيدا کردن اين دوستان قديمي فراهم نيست. بسياري از افراد چنان در زندگي خود غرق ميشوند که به سادگي تماس با دوستان را فراموش و يا کلا آنها را حذف ميکنند. بسياري در لحظات پايان عمر خود از اينکه براي دوستي و روابط خود ارزش کافي قايل نبودهاند، دچار پشيماني ميشوند.
5-«اي کاش به خودم اجازه ميدادم که شادتر باشم».
اين مورد از پشيماني در کمال تعجب بسيار عموميت دارد. بسياري از افراد تا لحظات پاياني عمر خود متوجه نشدهبودند که شاد بودن درحقيقت يک انتخاب است. بسياري، ساليان عمر خود را با تکرار عادات و الگوهاي هميشگي زندگي خود طي کردهبودند. بسياري به اصطلاح «آرامش» ناشي از تکرار الگو و عادات هميشگي را بر تغيير ترجيح دادهبودند و اين هراس از تغيير هم جنبههاي فيزيکي و هم جنبههاي احساسي و عاطفي زندگي را شامل ميشود.
بازار