کودکان را از سرگشتگی جنسیتی برهانیم
ايرنا/ خانواده به عنوان مهمترين و اساسي ترين نهاد جامعه نقش مهمي در تربيت، آموزش نقش هاي جنسيتي و نوع جامعه پذيري کودکان دارد، به طوري که عدم درک مناسب از اين امر، زمينه آسيب پذيري کودکان را دوچندان مي کند. اختلالات مربوط به هويت جنسيتي يا بحران هويتي يکي از آسيب هايي است که تا حدود زيادي ناشي از نوع تربيت کودکان در خانواده و يادگيري نقش هاي جنسيتي است. نحوه تعاملات و رفتارهاي والدين با فرزندان ممکن است زمينه اين آسيب ها را فراهم کند که قطعا بي تاثير بر جامعه نيز نخواهد بود. اينکه والدين در تربيت کودکان بايد چه مواردي را لحاظ کنند و با چه دانش و آگاهي در اين مسير قرار بگيرند، سبب شد پژوهشگر ايرنا با «سارا گلستاني» مشاور و روانشناس به گفت و گو بنشيند. جنسيت از چه زماني موضوعيت مي يابد؟ گلستاني در خصوص وجوه مشترک کودکان دختر و پسر گفت: قبل از اينکه جنسيت معنا پيدا کند، براي کودکان پيش نيازهايي وجود دارد که ارتباطي به جنسيت ندارد؛ پيش نيازهايي که باعث رشد سالم کودکان مي شود. در دوره سني زير ۳ سال، ارتباط کودکان با مادر و مراقبانشان اهميت دارد. بر اين اساس که آنها بتوانند اعتماد کنند که نيازهايشان به موقع از سوي اطرافيانشان پاسخ داده مي شود و بتوانند به اين نتيجه برسند که بي قيد و شرط دوست داشته مي شوند. اين امر براي هر دو جنس يکسان است و هر دو اين نياز را دارند که به يک اندازه پيش والدين خود اين جايگاه را داشته باشند. اين روانشناس در زمينه شروع تفاوت هاي جنسيتي و اهميت توجه به آن در تربيت کودکان اظهار داشت: از سه سال به بعد کم کم کودکان با مفهوم دختر و پسر آشنا مي شوند. اما همچنان هنوز براي کودکان تا ۶ سالگي مساله جنسيت آن طور که بايد قابل تميز و تشخيصي نيست. بين ۳ تا ۶ سال کودکان با مساله جنسيت آشنا شده و از ۶ سالگي به بعد که وارد مدرسه مي شوند نقش هاي دختري يا پسري را در اجتماع ياد مي گيرند و مي شود گفت مهمترين سن براي درک اين موضوع ۶ يا ۷ سالگي است. از ۳ تا ۷ سالگي که دوره يادگيري نقش جنسيتي است، طبيعتا رفتارهايي که والدين با فرزندان به عنوان يک دختر يا پسر دارند، مي تواند شکل دهنده نقش جنسيتي و هويت جنسي آنها باشد. بنابراين در وهله اول حس دوست داشته شدن، پذيرفتني بودن و برقراري ارتباط صميمي با والدين اهميت دارد بطوري که اگر قرار است نکته اي آموزش داده شود بايد در بستر اين رابطه باشد. در غير اين صورت يادگيري ها و آموزش هايي که خارج از اين چارچوب باشد ممکن است تاثير عکس بگذارد. کودکي که به لحاظ عاطفي ارتباط خوبي با والدينش ندارد ممکن است بصورت ناخود آگاه اين تصميم را بگيرد که هر آنچه آنها مي گويند را تاييد نکند. عوامل تاثير گذار در تربيت کودکان و بحران هويت و سرگشتگي جنسيتي گلستاني درباره عوامل تاثير گذار در تربيت کودکان بيان داشت: در هر دوره زماني اموري مربوط به رشد جسمي، رواني و عاطفي کودکان وجود دارد که والدين لازم است به آنها توجه کرده و اهميت دهند. براي مثال در بازي ها همسالان و دوستان اهميت دارند که در اين مرحله نيز علائق کودکان بايد لحاظ شود زيرا به کودکان کمک مي کند تعامل بيشتري با اجتماع برقرار کرده و اين امر سلامت روان بيشتري را براي آنها به همراه مي آورد. وي در خصوص بحران هويت و دليل به وجود آمدن آن گفت: عدم آشنا ساختنِ به موقعِ کودکان با نقش هاي جنسيتي سبب به وجود آمدن بحران هويت در آنها مي شود. يعني پس از يک دوره زماني کم کم متوجه مي شويم که فرزند ما نمي داند که فيزيک و هورمون هايش چيست و از اين رو شروع به الگو برداري از جنس ديگر مي کند. اين امر به دلايل مختلف اتفاق مي افتد که از مهمترين آن عدم برقراري تعاملات مناسب با والد همجنس و الگو برداري از وي است. در نتيجه مي توان گفت بحران هويت و سرگشتگي جنسيت از پيامدهاي عدم توجه به جنسيت کودکان در تربيت است. از طرف ديگر بحران هويت جنسيتي که در برخي از کودکان اتفاق مي افتد به دليل نوع جامعه پذيري آنها در خانواده است. در برخي موارد کودکان به اين نتيجه مي رسند که هويت جنسيشان به درد نمي خورد و بهتر است آن را انکار کنند و به دنبال هويت ديگر باشند. موارد ديگري که بايد به آن توجه کرد اين است که کودکان نياز دارند يک والد همراه و حامي داشته باشند. کودکاني که در خانواده به اندازه کافي شاهد رفتارهاي محبت آميز نيستند به اندازه کافي بلوغ هيجاني و عاطفي نخواهند داشت و همواره با اين سوال درگير هستند که آيا از سوي والدين خود دوست داشتني هستند يا خير. از اين رو اين کودکان بسياري از تصميمات مهم زندگيشان را بر اساس اين خلا مي گيرند که ممکن است شرايط مناسبي برايشان به همراه نداشته باشد. گلستاني گفته هايش را چنين جمع بندي کرد: تربيت کودکان امر ساده اي نيست و در کل يک فعاليت و کار راهبردي است که نوع تربيت کودک آينده وي را رقم خواهد زد. والدين پيش از فرزنددار شدن بايد از سلامت روان خود مطمئن باشند و با آگاهي لازم به تصميم براي فرزنددار شدن يا نشدن مبادرت کنند. والديني که سالم باشند و آموزش هاي لازم را داشته باشند فرزندان سالمي را هم تربيت خواهند کرد.