شوهرم جلوی خانواده ام مثل خدمتکارها با من رفتار می کند
کوکا/ سوال: من شوهرم خوبه اهل هيچ دود و دمي نيست. سرکار هم ميره فقط دوتا اخلاقش باعث رنجش من شده تو خونه عاليه وقتي چشمش به يکي ميفته مثل خانواده ها با من مثل خدمتکارا حرف ميزنه همش دستور ميده تا حالا پدرم گفته چرا شوهرت اينجوريه ناراحته من ميام خونتون ميگم نه منظورم خدمتکار وقتي ميرم خداحافظي کنم جلوي بابام ميگه حرف حاليت نميشه نبايد بياي دم در برو خانه بقيه روزا اصلا اينجوري نيست يا صداشو ميبره بالا اگه يکي ببينه ولي تو خونه خودم اصلا اينطور نيست قشنگ صحبت مي کنه ولي جلوي ديگران نه بهش ميگم نکن اينکارو خجالت مي کشم ميگه من کاري نکردم تو خجالت بکشي يه مشکل ديگه کل حرفش با کنايه يه روز نشده يه حرف بزنه بدون کنايه بخدا دلم سير شده ازش اول خيلي دوستش داشتم ولي الان نه با اين کارش بخدا کنايه خيلي بد ميگه که اشکت در بياد موندم چکار کنم بارها بارها با زبون يا قهر يا بي محلي با دعوا همه جوره گفتم ميگه ديگه نميگم ولي بعد نيم ساعت شروع مي کنه به کنايه زدن. دلم مي خواد مثل اول بشه زندگيم دوستش داشته باشم بدون که کنايه بزنه پرستو قندي(روانشناسي تربيتي،دانشگاه تهران) سلام دوست عزيز به نظر مي رسه که همسر شما با اينکار مي خواد ثابت کنه که مرد خانه است و يک چهره سمبليک و سنتي از يک مرد مقتدر در ذهنش ساخته، مردي که دستور مي دهد و همه مي گويند چشم! خواندن شوهرم سر هر موضوع کوچيک الکي دعوا راه ميندازه مردي که بر يک خانواده تسلط دارد و حرف حرف خودش است به احتمال زياد اين رفتار نشات گرفته از نقش الگوگيري از والدين است. و سبک والد گري ديکتاتورانه يا پدرسالارانه چنين خروجي در پي دارد. يکي از راههايي که باعث صميميت بيشتر زوجين مي شود، احترام است. و به هر دليلي اين احترام، کم يا از بين برود، صميميت هم از بين مي رود. اينکه همسر شما در جمع آمرانه و دستوري با شما صحبت مي کند و شما حس خدمتکار بودن براتون ايجاد مي شه و يا اينکه با کنايه با شما صحبت مي کنه اصلا خبر خوبي نيست! سعي کنيد با حفظ احترام متقابل و با نهايت دوستي و مهرباني، بهشون بگيد که نمي تونيد رفتار دوگانه او را درک کنيد و شايد بد نباشه با اين ديالوگ صحبت خود رو شروع کنيد که آيا مي پسندي منم با همين سبک و سياق در حضور خانواده ات با شما اينگونه صحبت کنم! فرايند تغيير رفتار و شناخت بسيار طولاني ست و ما بايد يک پروسه طولاني زمان صرف کنيم تا بتونيم رفتاري که سالهاي سال در ما نهادينه شده رو تغيير بديم! قدم اول براي تغيير اينه که فرد بپذيره مشکل داره، و به اين باور برسه که يک سبک رفتاري معيوب دارد! و تبعات و بازخوردهاي منفي رفتارش در اجتماع و خانواده را دريافت کرده باشد. و ما براي رسيدن به اين مرحله ناگزيريم از موضع قرباني خارج شويم و به طرف مقابل بازخورد بديم و رفتار اشتباهش رو بهش گوشزد کنيم حتي گاهي از او دوري کنيم.تا سرانجام فرد به اين شناخت برسد که بايد تغيير کند! شما در رسيدن همسرتان به اين شناخت نقش مهمي داريد و براي اين امر بايد حتما به رفتار خارج از احترامش بازخورد بديد و سکوت نکنيد و از تقويت رفتار بيمارگونه ايشان اجتناب کنيد. باز خورد شما بايد متناسب و به دور از بي احترامي باشد. هر زمان موفق شديد همسرتان را به سمت و سويي ببريد که قانع شد رفتارش بيمار گونه است آن زمان، زمان تغيير است زماني است که همسرتان آمادگي تغيير کردن را دارد. از جمله کارهايي که آن زمان مي توانيد انجام بديد ليست کردن انتظاراتتان از همديگر است و بررسي آن انتظارات و برداشتن قدمهايي براي اين امر.