لینک کوتاه در کلیبرد کپی شد!http://akhr.ir/5753545
۶.۳K
۶۵
مشاوره24/ سوال: من ۳۸ سال سن دارم. معمولا تمام کارهام رو خودم انجام ميدم و همه جا ميرم و شوهرم هم حرفي نداشته تا الان، اما چند روز پيش بدون اينکه بهش بگم رفتم حرم، وقتي که زنگ زد و فهميد اونجا هستم بهم گفت زود بيام بيرون تا بياد دنبالم، فقط در حد يه دو رکعت نماز زيارت اونجا بودم، بعدش اومدم، تو ماشينم يکسره مي گفت جامعه خرابه و با چي رفتي و اين حرفا، خيلي دلخورم کرد و اين قضيه رو الان هر روز صبح گوشزد مي کنه که جايي نمي خواي بري که، البته با طعنه، نميدونم دليل کاراش چيه، زن بي قيد و بي فکري هم نيستم در روابطم با ديگران، ديروز بهم مي گفت مربي دفي که ميري خانم هست يا آقا، بعد از سه ترم رفتن به کلاس، اين حرفا و حرکاتش برام جاي تعجب و کمي نگراني و دلخوري داره موندم چطور با حرفاش کنار بيام و چي بگم ميگه تنها اصلا جايي نرو يا با بچه ها و يا با خودم که اصلا وقت نمي کنه، حتي خونه ي مادرم
نسيم مرتضوي (بازي درمانگر کودک، درمانگر اعتياد و مشاور پيش از ازدواج)
درود بر شما
اينطور که شما فرمودين ظاهرا همسرتون يک شبه از اين رو به اون رو شده!
نه دوست عزيز! مطمئنا يک شبه اين اتفاق نيفتاده. اگر شما تا بحال متوجه اين موضوع نشدين به اين دليله که پنهانکاري وجود نداشته و بهانه اي دستش ندادين. و يا اينکه موضوع ديگري به وجود آمده که باعث نگراني او شده و اين نگراني رو با محدوديت ايجاد کردن داره نشون ميده. احتمالات زيادي وجود داره. احتمال مصرف مواد، خيانت و بدبيني، خلق پايين و تحريک پذير، اضطراب، رساندن توجه اش به شما به اين شکل و… و قاعدتا تا اطلاعات دقيق تري دريافت نشه به راحتي نميشه نظر داد در مورد اين موضوع.
خواندن شوهرم بدبينه هميشه گوشيمو چک ميکنه حتي نميزاره برنامه اي که مجري مرد داره ببينم
رفتار شما فقط طوري نبايد باشه که ايشون تشويق بشن. يعني هر گونه واکنش مثبت و منفي ممکنه منجر به تقويت اين رفتار در او شود. پس خنثي بودن شما بهترين راهکار است. همچنين ميتوانيد اين موضوع را با خودش هم در ميون بگذاريد و بپرسيد که چه چيزي باعث نگراني او شده و ناراحتي خودتون رو هم بيان کنيد و به يک راه حل درست براي اين تعارض برسيد.
مهدي وفانوش ( مشاور و رواندرمانگر دانشگاه علامه طباطبايي )
با سلام و احترام خدمت شما دوست عزيز
احتياج به بررسي دقيقتر داره که چه اتفاقي براي همسرتون افتاده که اينگونه احساس خطر کرده اند و آيا مطلبي شنيده اند و يا چيزي در جامعه ديده اند که اينگونه به شما حساس شده اند. اما شما نيز مي بايست با ايشون با قاطعيت صحبت بکنيد و ضمن احترام به ايشان ، از احساساتتون بگوييد. بگوييد که از اين گونه سخنان و مواظبتها رنج مي کشيد و دليل اين کنترلها رو از ايشان جويا بشويد و ببينيد که آيا واقعا دليل محکمي براي اين همه دلواپسي و نگراني در مورد شما وجود دارد يا نه ؟ و از ايشون بخواهيد که هر نگراني و هر صحبتي که دارند با صراحت با شما مطرح بکنند و از طعنه و کنايه خودداري بکنند. سعي کنيد که با همسرتون سر اين موضوع به يک تفاهمي برسيد که براي شما آزاردهنده نباشد و نگرانيهاي احتمالي ايشان را برطرف بکنيد.
خواندن شوهرم با زن داداشم رابطه داشتند و شوهرم ازم ميخواد که ببخشمش ، نميدونم چيکار کنم
گفتگوي همراه با احترام و تفاهم مي تواند ياري کننده مشکل شما باشد. تفاهم و احترام به نظرات همديگر کمک مي کنه که اگر هم دلخوري و ناراحتي بين شما در مورد مسايل ديگر پيش بيايد با گفتگو و پيدا کردن راه حل برد-برد که هر دوي شما تاحدودي نظراتتون تامين بشه بتونيد از دلخوريها و تنشهايي که مي تونه رابطه شما رو تحت الشعاع قرار بدهد دوري کنيد. خوشبخت و سرفراز باشيد.
ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد