چراغهای قرمز در روابط با همسر
دنياي زنان/ حتماً شنيدهايد که بسياري از کتب و مقالات به خانمها توصيه ميکنند که همسرشان را دست کم نگيرند، او را نادان تصور نکنند و گمان نکنند ميتوانند همسرشان را گول بزنند و از انجام برخي رفتارها و گفتن بعضي حرفها جلوي او خودداري کنند! اما چرا؟ آيا واقعا خانمها گاهي بايد صميميت و يکرنگي را با همسر خود کنار بگذارند و خود را طور ديگري به همسرشان نشان بدهند؟ مسلم است که تظاهر در زندگي زناشويي، چه از طرف مرد باشد و چه از طرف زن معنا ندارد و دروغ گفتن به همسر نيز هيچ سودي نخواهد داشت. اما اين توصيهها، گاه براي اين هستند که هم خانمها و هم آقايان بتوانند بيش از پيش خود را به جاي همسر بگذارند و درک متقابل آنها از همديگر بيشتر شود. در اين مقاله بعضي از چراغ قرمزهايي که خانمهاي متاهل در جادهي زندگي مشترک نبايد از آنها عبور کنند برايتان انتخاب کردهام. به آنها توجه کنيد. چراغ قرمز اول: زياد شاعرانه نباشيد! بر خلاف تصور برخي از خانمها، مردها از زنهايي که هر روز منتظر محبت زياد يا جملات و پيامکهاي شاعرانه و عاشقانه هستند خوششان نميآيد. آنها زنهاي معمولي با نيازهاي عادي را ترجيح ميدهند. زني که سرد و بيعاطفه است به اندازهي زني که بيش از حد وابسته و عاطفي باشد براي مردها منزجر کننده است. مردها نميخواهند نقش يک تکيهگاه عاطفي بزرگ را بازي کنند که هميشه ناچار به حمايت از يک زن است. آنها دوست ندارند هر روز پيامکهاي عجيب و غريب و زياد از حد شاعرانه دريافت کنند و از اينکه همسرشان بيوقفه از آنها محبت بخواهد هم خوششان نميآيد. يک زن داتاً سعي ميکند موقعيتهاي جدي و موقعيتهاي عاشقانه را از هم جدا کند و به همسر اين فرصت را بدهدکه درکنار عاشق بودن، براي زندگي عادي هم فرصت داشته باشد وگرنه به زودي همسرش را خسته و فراري خواهد کرد. خانمهايي که همسر خود را آغاز و پايان جهان ميدانند و براي هر کاري ميخواهند به آنها تکيه کرده يا زندگي را تبديل به يک فيلم عشقي کنند بهتر است خودشناسي خود را بيشتر کنند، ريشهي کمبودها و کاستيهاي خود را بشناسند و در صدد تغيير چنين رفتارهايي باشند. چراغ قرمز دوم: بيماري خريد کردن نداشته باشيد! بيشتر مردها در مورد خريد کردن، رفتار هدفمند دارند. يعني تا نياز به خريد نداشته باشند دوست ندارند در پاساژها و مراکز خريد پرسه بزنند. در واقع مردها با زنهايي که تمام زندگيشان به فکر خريد کردن هستند راحت کنار نميآيند. همچنين از زنهايي که سخت خريد ميکنند و به اصطلاح در خريد وسواسي يا سختگير هستند هم رضايت ندارند. اين دسته از مردها هدفمند وارد مغازهها ميشوند و تا وقتي ندانند که کالاي مورد نظرشان را کجا پيدا ميکنند، سراغ خريدنش هم نميروند. زنهايي که دوست دارند تمام شهر را براي پيدا کردن يک کيف يا کفش بگردند، باب ميل اين مردها نيستند. گرچه جا دارد که مردها عادت برخي خانمها به خريد کردن يا گشتن در مراکز خريد را درک کنند اما خريد کردن بيش از حد براي هيچ کس قابل درک نيست و نشان از نوعي اختلال رواني دارد. خانمهايي که زياد خريد ميکنند و تازه از همسر هم انتظار دارند که در اين خريدها همراهيشان کنند بايد از خود بپرسند چه خلاء يا نگراني يا اضطرابي را با خريد ميخواهند پر کنند و اگر لازم شد به متخصص مراجعه کنند. خريد بيش از حد نه تنها همسرتان را از شما دور ميکند بلکه اسراف و هرز منابع مالي و انرژي نيز هست. چراغ قرمز سوم : مدام همسرتان را چک نکنيد! مردها از اين که به صورت مداوم تحت نظر باشند بيزارند. براي آنها گرفتن رمز عبور رايانههايشان، چک کردن تلفنها يا حساسيت نسبت به همکاران، ميتواند نشانه نابود شدن رابطه با همسر و نابود شدن زندگي باشد. چيزي که بيشتر از همه مردها را از ازدواج فراري ميدهد، ترس از محدوديت و همين کنترل شدنهاست. به جاي اينکه با شوهرتان مانند بازپرسها رفتار کنيد و زندگيتان را وارد همان چالشهايي کنيد که از آنها ميترسيد، سعي کنيد با ايجاد فضايي گرم و با محبت در خانه، پايههاي زندگي مشترکتان را محکمتر کنيد. متاسفانه برخي خانمها با مردهايي ازدواج ميکنند که به هر دليلي نسبت به آنها شک دارند. آنها بعد از ازدواج با اعمال کنترلهاي بيش از اندازه ميخواهند شک خود را بيازمايند. اين کار نه تنها اشتباه است بلکه نشان از اختلالهاي رواني و رفتاري خود خانمها دارد. اگر واقعا نسبت به کسي شک داريد اصلا با او ازدواج نکنيد چون هيچ زندگي موفقي را نميتوان روي شک و ترديد بنا کرد. اگر همسرتان به هر دليلي قابل اعتماد نيست، خداي ناکرده دنبال زنهاي ديگر است يا مثلاً بدون مشورت با شما پولش را به هدر ميدهد يا… او نيز دچار اختلال است و چنين اختلالهايي با کنترل شما رفع نخواهد شد. اگر زندگي شما دچار مشکل يا مسئله است اين مسئله را با کمک متخصص رفع کنيد. چک کردن، کنترل کردن و گوش ايستادن روش موثري براي درمان نيست! چراغ قرمز چهارم: نوار ضبط شده نباشيد! همه ميدانيم که گفتگوي متقابل در زندگي مشترک، لازم و روش مناسبي براي حل اختلافات و رسيدن به راه حل است و حتي اگر کمرنگ شود، ميتواند بقاي يک زندگي را به خطر بيندازد. اما اين به اين معنا نيست که مانند نوار ضبط شده به شکايت يا حرف زدن مدام و تکراري بپردازيم. بسياري از مردها به مشاور يا دوستان خود ميگويند همسرم به من اجازه حرف زدن نميدهد. آنها وقتي که همسرشان به جاي آنها اظهارنظر ميکند و به سؤالاتي که از آنها پرسيده شده جواب ميدهد، عصباني ميشوند و اگر چنين اتفاقاتي پشت سر هم تکرار شود، خيلي زود از همسرشان دلسرد ميشوند. اگر ميخواهيد در مورد موضوعي با شوهرتان گفتوگو کنيد، اجازه دهيد که آزادانه نظرش را بگويد و هيچوقت با حدس زدن جملههايش و کامل کردن آنها رابطه کلاميتان را خدشهدار نکنيد. چراغ قرمز پنجم : شوهرتان را تهديد نکنيد! بخواهيد يا نخواهيد، مردها از زنهايي که براي رسيدن به خواستههايشان از در تهديد وارد ميشوند بيزارند، پس اگر ميخواهيد رابطهتان يکطرفه نشود و زندگي مشترکتان قوام و دوام داشته باشد، براي همسرتان خط و نشان نکشيد و مدام همسرتان را تهديد نکنيد. ضمن اينکه مردها بر اين باورند که تهديدهاي زنانه در بيشتر موارد عملي نميشود. پس به جاي اينکه همسرتان را تحت فشار بگذاريد يا به شکل توهينآميزي او را تهديد کنيد، برايش اهميت مسئله را توضيح دهيد و تلاش کنيد با گفتوگو به يک نظر مشترک برسيد. توجه داشته باشيد که اگر همسر شما به خواسته شما اهميت نميدهد، مشکلتان بزرگتر از آن است که با تهديد حل شود. در اين مورد بهتر است از متخصص کمک بگيريد . چراغ قرمز ششم : همسرتان را محدود به خود نکنيد ! متاسفانه برخي زنها فکر ميکنند زندگي مشترک يعني زندگي کردن مثل دوقلوهاي به هم چسبيده. آنها انتظار دارند همسرشان از همان لحظهاي که از محل کارش خارج ميشود، دربست در اختيارشان باشد و با اين کار عشقش را به زندگي مشترک ثابت کند! خود اين زنها هم زندگيشان را محدود به همسرشان ميکنند و چون از همه فرصتها و خواستههايشان ميگذرند، چنين انتظاري را از همسرشان هم دارند. اما واقعيت اين است که کسي از آنها نخواسته از فرصتهايشان بگذرند. يک مرد معمولي، دوست دارد همسرش يک زندگي عادي و همچنين دوستاني داشته باشد که گاهي با آنها وقت بگذراند. گاهي به تنهايي احتياج داشته باشد و به فکر آينده و پيشرفتش هم باشد. يک مرد معمولي خودش هم به همين شيوه زندگي ميکند و اگر کسي انتظاري جز اين داشته باشد، خيلي زود با او به مشکل برميخورد. چراغ قرمز هفتم: از زنهاي ديگر بدگويي نکنيد! برخي از خانمها گمان ميکنند توجه همسرشان به زنهاي ديگر، تقصير آن زنهاست، در نتيجه ميخواهند با بدگويي از آن زنها و تلاش براي تخريب چهره آنها، آن زنها را از چشم شوهرشان بياندازند و به خيال خود، زندگي مشترک خود را نجات دهند. متاسفانه اين زنها فکر ميکنند، تحقير خانمهاي ديگر در مقابل همسرشان و برجسته نشان دادن عيبهاي آنها ميتواند تصور همسرشان را نسبت به زنهاي ديگر تغيير دهد. اما اين جملات منفي، دقيقاً همان حرفهايي است که مردها از شنيدنشان بيزارند. در واقع مردها اهميت نميدهند که شما چه نظري در مورد خانمهاي ديگر داريد. آنها دنيا را همانطور که خودشان ميخواهند ميبينند؛ پس با انتقال اين قضاوتهاي اغراق شده، توجهشان را به موضوعي که از آن هراس داريد، جلب نکنيد. قضاوت شما نميتواند وفاداري همسرتان را کم و زياد کند. بنابراين اگر به محبت همسرتان شک داريد، يا گمان ميکنيد نظر او به سمت زن ديگري جلب شده است، بهجاي تخريب و ابراز تنفر از آن زن، ريشه مشکل را پيدا کرده و ارتباط خود با همسرتان را بازسازي کنيد.