نماد آخرین خبر
  1. جذاب ترین ها
  2. برگزیده
دخترونه زنونه

چرا بعضی ها «فحش جنسی» می دهند؟

منبع
برترين ها
بروزرسانی
چرا بعضی ها «فحش جنسی» می دهند؟
برترين ها/ ما، يعني من و شما هم احتمالا در بزنگاه‌هايي از فحش‌هاي جنسي استفاده کرديم، اصلا اين ميل به استفاده فحش‌هاي جنسي در ايران، ميل وافري‌ست، باور نداريد؟ اين مطلب را بخوانيد. کوچک‌ترين تصادفي در خيابان کافي است تا شنونده ناسزا‌هايي باشيد که رنگ و بوي مونث به خود گرفته و مادر، خواهر و عمه‌ي از همه جا بي‌خبر را مخاطب قرار داده است؛ فحش‌هايي زنانه که از دهان مردان خارج مي‌شود و به نوعي خشونت کلامي جنسي عليه زنان، مادران و خواهراني است که نه تنها در صحنه حادثه حضور ندارند بلکه هيچ دليلي براي مخاطب قرار گرفتن هم ندارند. کلماتي که به منظور دشنام و تخريب شخص مقابل استفاده مي‌شوند، اما نوک پيکان آن همواره کالبد زنان را مورد هدف قرار مي‌دهد. افزايش شدت خشونت فيزيکي در فحاشي‌هاي ناموسي با ورق زدن صفحه حوادث روزنامه و مروري بر فضاي مجازي، به نزاع‌هاي منتج شده به قتل و جنايت برمي‌خوريم که نقطه مشترک دليل جرم از زبان مجرم، فحش‌هاي ناموسي رد و بدل شده در هنگام دعوا است؛ ناسزا‌هايي که چشم شنونده را بر عاقبت کار مي‌بندد و دست به کاري که نبايد بزند مي‌زند. از دو زاويه مي‌توان به اين مساله نگاه کرد، نخست اينکه در فرهنگ ما اينگونه جا افتاده است که جنس زن ناموس و مايملک خوانده مي‌شود پس به عنوان حربه‌اي براي عصباني کردن طرف مقابل به‌کار برده مي‌شود. غافل از اينکه با اين عمل نوعي خشونت عليه زنان جامعه شکل مي‌گيرد، افرادي که محلي از اعراب در جدال و دعوا‌ها ندارند. بنابه قانون نانوشته در فرهنگ ايراني، وقتي يک چيزي ناموسي مي‌شود ديگر به حد اعلاي تعصب مي‌رسد. همين فضاي حاکم، يکي از دلايلي است که افراد در دعوا‌ها و فحش‌هايي که مي‌دهند معمولاً گروه‌هاي مونث را مخاطب قرار مي‌دهند. شايد به همين دليل است، دشنام‌هاي جنسي که جايگاه پدر و برادر را مورد آماج قرار مي‌دهند، کمياب و يا حتي ناياب هستند. ديگر اينکه اين نوع فحاشي‌هاي جنسيتي که بر زبان جاري مي‌شود به اين دليل که فرد مقابل را آزار مي‌دهد و احساسات او را برمي انگيزاند، نه‌تنها خشونت کلامي محسوب مي‌شود بلکه از جهات و زواياي مختلف، آثار سويي بر روي فرد بر جاي مي‌گذارد که گاهي مواقع عوارض اين خشونت‌ها حتي مي‌تواند به سمت خشونت‌هاي فيزيکي و قتل و جراحت برسد. جنسيت‌زدگي در فحاشي، معضلي جهاني به باور عموم مردم و برخي کارشناسان اجتماعي معتقدند در جامعه‌اي که از دوران کودکي، به فرزند پسر اقتدارگرايي و به فرزند دختر اقتدار پذيري آموخته مي‌شود و تلاش مي‌گردد تا با دروني کردن مفاهيم و ارزش‌هاي مبتني بر جنسيت، از زنان تصويري آرام، مطيع، عاطفي، وابسته و نيازمند مراقبت و در مقابل از مردان تصويري مستقل، استوار و مصمم ترسيم شود، جاي ناموس در فحش‌ها پررنگ مي‌شود. از اين رو دشنام‌هاي جنسي خطاب به خويشاوندان مونث يک مرد، در واقع حميت و همچنين ميزان توانايي مرد را در حمايت و مراقبت از خويشاوندان مونث مورد هجمه و آماج قرار مي‌دهند و زهر اين تحقير و ناکامي به نظر به مراتب مهلک‌تر است. هنگامي که مردي در دعوا به مردي ديگر فحش جنسي مي‌دهد، مي‌خواهد زني از خانواده‌ي او را تصاحب کند، به طور معمول مرد زماني اين کار را انجام مي‌دهد که از لحاظ فيزيکي يا عقلاني توان مقابله با طرف مقابل را نداشته باشد. نخستين فحش جنسي فحش به مادر است. مردان بسيار انگيزه دارند براي تحقير طرف مقابل به “زندگي جنسي مادر” او اشاره کنند. در درهه‌ي ۳۰ و ۴۰ خورشيدي فحش مادر باعث قتل مي‌شد، ولي در اين سال‌ها قدري از شدت عصبانيت‌ها کاسته شده، حتي فحش به مادر به صورت شوخي بين آقايان رواج پيدا کرده است. دليل استفاده از فحش جنسي به‌ويژه فحش به مادر چيست؟ ريشه‌ي اين عصبانيت بر مي‌گردد به «عدم احساس کنترل مرد بر زندگي جنسي مادر»، چون هر مردي مي‌داند مادرش پيش از به دنيا آمدن او، بار‌ها آميزش جنسي داشته است. مرد‌ها به راحتي پدر واقعي طرف مقابل را زير سوال مي‌برند، چون مي‌دانند هيچ راهي (طبيعي و غيرعلمي) براي اثبات واقعي بودن پدر وجود ندارد. خواهر پس از مادر هدف حمله‌هاي جنسي قرار مي‌گيرد، چون احساس کنترل مرد بر زندگي خواهر قدري بيشتر از مادر است. فحش جنسي به همسر در مورد همسر اين مساله کاملا متفاوت است، چون بين دو همسر تعهدي دوطرفه وجود دارد، بنابراين همسر کمتر از زن‌هاي خانواده هدف توهين‌هاي جنسي قرار مي‌گيرد، چون آگاهي مرد بر زندگي جنسي همسر خيلي بيشتر است. آن چيزي که به نام غيرت مي‌شناسيم، همين «خشم » ناشي از اين «ضعف طبيعي» است. هر جا رفتاري افراطي ديديم بايد به گذشته‌هاي دور و عمق وجود آدمي برويم تا به نيازي برآورده نشده برسيم. احساس مالکيت شديد مرد بر زن به خاطر عدم کنترل او بر فرايند بچه دار شدن است. اين ضعف در مورد زناني که باکره نيستند بيشتر است، به همين جهت اصولا فرزند دختر هدف توهين و فحش جنسي قرار نمي‌گيرد. طبيعت به زن اين امکان را داده که يقين داشته باشد خودش مادر شده است، ولي اراده‌ي مرد براي فرزند داشتن به اندازه اراده‌ي زن موثر نيست؛ بنابراين زن نگراني بابت آميزش‌هاي جنسي ديگران ندارد، چون مشکلي براي ارضاي نياز اصلي او بوجود نمي‌آورد. به همين دليل زنان خيلي کمتر از مردان براي تحقير ديگري از فحش‌هاي جنسي استفاده مي‌کنند. منابع: يادداشت دکتر خانلرزاده در شبکه اجتماعي ويرگول و خبرگزاري ايرنا.
اخبار بیشتر درباره

اخبار بیشتر درباره