با دعوای تکراری خواهر و برادری چه کنیم؟
خراسان/ غيرطبيعي نيست که پسرها و دخترهايتان در سنين کودکي، آبشان با يکديگر در يک جوي نرود اما شما بايد اين احساسات منفي را مديريت کنيد. سيبزمينيها را ريختهام توي روغن داغ ماهي تابه و صداي جلز و ولزشان بلند شده است که صداي جيغ دخترم هم همزمان بلند ميشود: «مامااااان، داداش موهام رو ميکشه!» سيبزمينيها را تند تند هم ميزنم تا نسوزد و ميدوم سمتشان. به پسرم ميگويم: «چه کارش داري آخه؟ چرا موهاش رو ميکشي؟»، قيافهاي حق به جانب مي گيرد و ميگويد: «چون دفترم رو خط خطي کرده». رو ميکنم به دخترم و ميگويم: «خب، تو چرا دفترش رو خط خطي کردي؟». بغض ميکند و جواب ميدهد: «من که خط خطي نکردم... نقاشي کشيدم براش که دفترش خوشگل بشه!». به زحمت آرامشان ميکنم و ميدوم سمت آشپزخانه چراکه کمکم بوي سيبزميني سوخته به مشامم ميرسد اما اين پايان ماجرا نيست. در آرزوي صلح خواهر و برادرها يک بار ديگر سيبزمينيها را هم ميزنم و برنجها را که نيم پز شده ميريزم توي آبکش که اين بار صداي داد پسرکم بلند ميشود: «ماماااان، اين به من ميگه خيلي خنگم!» همينطور که به خاطر بخار داغ برنج آبکش شده، چشمهايم را تنگ کردهام با صداي بلند ميگويم: «چرا با داداشت اينطوري حرف ميزني؟» دخترم جيغزنان ميگويد: «چون اون اول به من گفت کوتوله!» بعد دوباره صداي جيغ و دادشان بلند مي شود و کم کم کارشان داشت به کتک کاري ميکشيد که تصميم گرفتم برنج را رها کنم و بروم سراغشان تا بلايي سر همديگر نياورند. مشغول نصيحت کردن و اندرز دادن بودم که متوجه بوي سوختگي از آشپزخانه شدم. دويدم سمت آشپزخانه و ديدم سيبزمينيها جزغاله شده! با خودم ميگويم، اين بچهها چه زماني قرار است با هم به صلح برسند و من هم کمي روي آرامش را ببينم؟! 3 توصيه به والدين براي کاهش دعواي خواهر و برادرها رابطه عاشقانه فرزندان با والدين، مثل هر رابطه عاشقانه ديگري با انحصارطلبي همراه است. بچهها دوست دارند محبت، توجه و حمايت پدر و مادر فقط مختص خودشان باشد و تحمل هيچ رقيبي را ندارند، پس اصلا عجيب و غيرطبيعي نيست که خواهرها و برادرها در سنين کودکي سايه يکديگر را با تير بزنند و آبشان با همديگر در يک جوي نرود! اما ما والدين براي کاهش اين همه احساسات منفي در وجود فرزندان مان، چه کار ميتوانيم بکنيم؟ احساسات منفي او را نسبت به خواهر يا برادرش بپذيريم: هرگز نبايد بچهها را به دوست داشتن صددرصدي همديگر مجبور کنيم. آنها حق دارند احساسات خاص خودشان را(هرچند منفي) داشته باشند و حتي اجازه دارند اين احساسات را نزد پدر و مادر خود فاش کنند. بچهها بايد اين فرصت و امکان را داشته باشند که درباره احساسات منفي خود صحبت کنند. در واقع والديني که مدام بچهها را مجبور به سرکوب کردن احساسات منفي خود ميکنند و آنها را وادار ميسازند که فقط نسبت به خواهر يا برادرشان احساسات مثبت نشان دهند، باعث ميشوند بچهها بيشتر و بيشتر دستخوش کينه و احساس منفي نسبت به خواهر يا برادر خود شوند. اما اگر والدين احساسات منفي کودک خود را بپذيرند و همدلي نشان دهند، احساسات منفي او روز به روز کمتر و به مرور به عشق و علاقه به خواهر يا برادر تبديل ميشود. به اين مثال توجه کنيد: مادر در حال پوشاندن لباس به بچه کوچکتر است که بچه بزرگتر ميگويد: «تو هميشه سرت با آبجي گرمه، من اصلا دوستش ندارم!» پاسخ غلط: «نه اين چه حرفيه! آدم بايد خواهرش رو دوست داشته باشه، تازه من که همين الان برات کتاب خوندم.» پاسخ صحيح: «تو دوست نداري من اينقدر وقتم رو با اون صرف کنم. حتما ناراحت ميشي، ميفهمم، حالا بيا تو بغلم تا بهت بگم چقدر دوستت دارم.» به بچهها کمک کنيد احساسات را از راههاي نمادين ابراز کنند: نکته مهم، مشخص کردن مرز ميان «اجازه بيان احساسات» و «اجازه عمل» به آنهاست. به فرزندانمان اجازه دهيم که همه احساساتشان را بيان کنند اما اجازه ندهيم که به يکديگر صدمه بزنند. بسياري از اوقات بچهها به همديگر حمله ميکنند يا آسيب ميزنند، به اين دليل که احساس منفي خود را به والدين يا يکديگر نشان دهند. در اين زمينه هم با يک مثال، مسئله را بيشتر توضيح ميدهم. پسر بچهاي در حال کشيدن دست خواهرش است. واکنش غلط: «چي کار داري ميکني؟ ميخواي دستش رو بشکني؟ تو پسر بدي هستي» واکنش صحيح: «خواهرت رو اذيت نکن، ميتوني احساست رو روي عروسکت به من نشون بدي» يا «ميخواي برام يه نقاشي بکشي و بگي چه احساسي داري؟» رفتار خشونتآميز را متوقف سازيد: بعد از متوقفسازي رفتارهاي خشونتآميز فرزندان، نشان دهيد چگونه با شيوههاي بيخطر عصبانيت خود را ابراز کنند. وقتي بچهها به دلايل مختلف دچار خشم ميشوند، نياز دارند که اين خشم را نشان دهند و خود را تخليه کنند. ما بايد تلاش کنيم شيوهاي را پيش پاي آنها قرار دهيم که آسيب و صدمه کمتري ايجاد کند. مثال: پسر بچهاي به اين دليل که خواهرش بياجازه به اسباب بازي اش دست زده، او را ميزند. واکنش غلط: «چرا خواهرت رو ميزني؟ اون که کاري نکرده، فقط به اسباببازيهات دست زده!» واکنش صحيح: «با حرف زدن به خواهرت بگو چقدر عصباني هستي نه با مشت! بهش بگو چه احساسي داري يا دوست داري اون چي کار کنه، بگو که بايد اجازه بگيره. ميتوني به جاي کتک زدن با صداي بلند بگي عصبانيام. اين بهتره.» نويسنده : زهرا وافر | کارشناسارشد روان شناسي باليني