رفتارهای بزرگسالانه کودک چه عواقبی در پی دارد؟
مجله دلگرم/ بچه هاي بزرگسال انگار شبيه ماشين زمان شده اند و در شش، هفت سالگي به بلوغ و جواني رسيده اند ، مثل يک بزرگسال حرف مي زنند، نظر مي دهند و رفتار مي کنند . کمتر ممکن است اين بچه ها را در حال بازي ببينيم و اگر هم بازي مي کنند از نوع بازيهاي بزرگسالان است. اين بچه ها حتي شايد نتوانند ارتباط درستي با هم سن و سالانش داشته باشند و ترجيح مي دهند که در جمع بزرگسالان باشند تا کوچک ترها . اتفاقا اين رفتارهايشان هم خيلي مورد تشويق و تاييد قرار مي گيرد . طوري که الگوي همه بچه هاي فاميل معرفي شده و تبديل به اوج آمال و آرزوهاي والدين دور و اطراف مي شوند. بچه ها خيلي عاقل هستند ، شايد خيلي آرام با رفتار آقا يا خانم منشانه و در يک کلام بزرگسالانه . اما آيا اين زود بزرگ شدن، آنطور که خيلي ها فکر مي کنند بي عيب و نقص و عالي است.آيا بچه اي که بچگي نمي کند در آينده با مشکل مواجه نمي شود. آيا انتظار ما براي داشتن بچه اي عاقل تر از سن خودش درست است؟ بچه هاي بزرگسال چه ويژگيهايي دارند؟ حميرا ور مقاني دانشجوي دکتري تخصصي روانشناسي باليني با اشاره به اين که گاهي اوقات روش هاي تربيتي والدين به صورت نامناسب و به شکل افراطي و فراتر از حد نياز اتفاق مي افتد، اين مساله را آسيب زا دانست افزود: ما نمونه اي از اين مساله را در کودکاني مي بينيم که شايد بتوان آنها را کودک بزرگسال بناميم و رفتارهاي بزرگسالانه کودک را در خود نمايش مي دهند. به تعبير اريک برن روانپزشک آمريکايي -کانادايي و مبدع تحليل رقتار متقابل ، بجه هاي بزرگسال را مي توانيم کودک سازگار يا معادل هم بناميم . وي در توضيح اينکه کودکان بزرگسال چه ويژگيهايي دارند گفت: کودک بزرگسال کودکي ست که در جريان زندگي ياد گرفته است . مثل آدم بزرگها رفتار و مثل آنها فکر مي کند و آن قدر در گير ويژگيهاي بزرگسالانه بوده و نشانه هاي بالغ بودن و بالغ شدن را نشان داده که کودک به مرور فراموش مي کند که يک بچه است. در نتيجه آنطور که اريک برن دانشمند بزرگ تعبير مي کند اين کودک با کودک درون خود غريبه بوده آنرا نمي شناسد و در نتيجه فرصتي براي زندگي کردن پيدا نمي کند. مورد اطمينان بودن بچه هاي بزرگسال ورمقاني با تاکيد بر اينکه اين بچه ها معمولا و در نگاه اجتماعي بسيار خوب ديده مي شوند و همه از آنها استقبال مي کنند اضافه کرد: والدين از داشتن چنين فرزندي خوششان مي آيد و از او راضي هستند و همين رضايتمندي والدين و تاييد و تشويق مسولان آموزشي و معلمان و …. است که باعث مي شود رفتارهاي بزرگسالانه کودک مورد تشويق و تاييد قرار بگيرد. نتيجه ي اين امر غرق شدن کودک در رفتارها و افکار بزرگسالانه بوده ، باعث مي شود که او هر گونه فعاليت کودکانه اي را فراموش مي کند . وقتي پاي تکنولوژي در ميان است.اين روانشناس باليني يکي ديگر از عوامل بروز چنين رفتارهايي را در کنار کودکان در کنار روش هاي تربيتي والدين، مساله تکنولوژي و تمايل کودک با آن دانست و گفت : تکنولوژي و ارتباطي که کودک با دنياي تکنولوژي دارد مي تواند کودک درون آن را لاغر و نحيف کند وباعث بروز رفتارهاي بزرگسالانه کودک گردد. تلويزيون، فضاي مجازي و انواع و اقسام بازيهاي اينترنتي و …. مصاديق متفاوت فضاهاي مجازي اند که اين روزها در دسترس کودکان هست. وي افزود : اين روزها کودکان ساعت ها در گير تعامل با فضاي مجازي مي شوند. پشت لپ تاپ يا جلوي تلويزيون مي نشينند يا يک تبلت دستشان مي گيرند و به آن چشم مي دوزند يا گوش مي دهند. در بچه هاي بزرگسال ، به مرور نيمکره سمت راست مغز، به اصطلاح آتروف شده يا تحليل مي رود. بد نيست بدانيد که هيجان هاي منفي ما در نيمکره راست مغزمان متمرکز شده است و شواهد علمي در افرادي که بيشتر از تکنولوژي استفاده مي کنند نشان مي دهد که آن ها نمي توانند هيجان هاي منفي خود را ابراز يا تخليه کنند در نهايت اين مساله منجر به تربيت کودکاني مي شود که به لحاظ عاطفي ناپخته بوده ، در تنظيم هيجانهاي خود با مشکل جدي مواجه هستند. ورمقاني ادامه داد : البته اين تنها آسيب فضاي مجازي براي کودکان نيست . بلکه مساله اينجاست که در فضاي مجازي، کودکان با بازيهايي مواجه مي شوند که با ذهن بزرگسالان ساخته شده است . در نتيحه کودکي که درگير اين بازيها مي شود با ذهن بزرگسالان روزهايش را سپري مي کند . در چنين فضايي کودک بسيار عاقل شده و اطلاعات زيادي بدست مي آورد. اما شايد در انجام وظايف روزانه خود مهارت هاي کافي نداشته باشد و گاهي حتي در بديهي ترين مسايل زندگي مانند بستن بند کفش، بلد بودن آدرس محل زندگي وو حتي نوشتن اسم و فاميل خود عاجز مي ماند. بنابراين ما را کودکي مواجه هستيم که به لحاظ سني و عقلي رشد کرده اما در زمينه ي مهارت هاي ارتباطي و تنظيم هيجان به اندازه ي کافي پيشرفت نکرده است. تاثير دوران کودکي بر شخصيت بزرگسالي زخم هاي احساسي دوران کودکي انسان را به فکر رويارويي با زندگي آينده وا مي دارد. چنانچه دوست نداريد آسيب هاي احساسي بر رشد فرزندتان تاثير بگذارد بايستي در طول رشد و تربيت آنها دقت بيشتري داشته باشيد. فراموش نکنيد که هر کودک ويژگي ها و مهارت هاي خاص خود را دارد و در سريعترين زمان اين مهارتها را آپديت و به روز رساني مي کند و مسير و روند سريعي را در پيش مي گيرد. هرگز اقدام به مقايسه آنها با هم کلاسي ها و دوستانشان نکنيد و اگر خواستار تغيير و تحول در رفتار فرزندتان هستيد بايد دوستانه با معقول ترين روش و صحبت کردن بدون تنبيه و بدون رفتار ناعادلانه با او مطرح کنيد تا به راحتي مسئله را درک کند. در نتيجه وظيفه والدين اين است که ارتباط خود با فرزندانشان را حفظ کرده تا به آنها احساس امنيت داده و با اين احساس امنيت هراس ها و مشکلات خود را با آنها در ميان بگذارند و از والدين بخواهند سريع ترين راه حل ها را براي مشکلاتشان ارائه دهند و در تصميم گيري نهايي درست ترين گزينه را انتخاب کنند.