والدین چگونه هیجانات منفی کودک خود را مدیریت کنند؟
ايرنا/ امروزه اگرچه ديدگاه ما نسبت به هيجانات در حال تغيير است، اما هنوز باورهاي غلطي داريم که ريشه در گذشته نسلي ماست و نسبت به آن ناآگاهيم.
باورهاي اشتباه در نهايت بر روي احساس ناخوشايندي ما و درنتيجه بر روي تواناييمان براي «تنظيم هيجاني» و «تابآوري» ما اثر ميگذارد. اين مجموعهي عوامل بر سبک فرزندپروي مان اثر مستقيم ميگذارد. تاجايي که ميتواند رابطهمان را با فرزندانمان مخدوش کند. اينجا همان جايي است که ميگوييم« من همه کار کردم اما نميدانم چرا فرزندم رفتارهايش اينگونه است».
جملاتي که نبايد به فرزندان بگوييم
براي شروع بيايد تمام جملاتي که در کودکيمان شنيدهايم را با خود تکرار کنيم. جملاتي که ناخودآگاه در زمان استيصال آنها را ناخودآگاه در مواجه با فرزندمان بيان ميکنيم. عباراتي مانند:
مثل بچهها رفتار نکن
اگر همين طور به گريه کردن ادامه بدي مطمين باش برات چيزي که ميخواهي را نميخرم.
سريع برو تو اتاقت. ديگه اعصاب گريههات ندارم. هروقت ديدي ديگه گريه نميکني برگرد.
خيلي بچه بدي شدي. ديگه مامان/بابا ي تو نيستم
مثل بچههاي ضعيف رفتار نکن.
در زندگي روزمره خود بارها با اين موضوع روبه رو شدهايد که در مواقع شادي فارغ از درست يا غلط بودن واکنشتان به راحتي عمل ميکنيد. اما در مواقعي که قرار است به هيجانات منفي مانند خشم يا غم واکنش نشان دهيد، ديگر آن راحتي را براي عمل کردن نداريد. به طور مثال بيشتر بزرگسالان براي حضور در مجالس ختم و همدلي با فرد غمديده به سختي عمل ميکنند. در طول زندگي ما ياد گرفتهايم براي مواجه با اين دست هيجانات از سرکوب و ناديده گرفتن استفاده کنيم. به عبارتي هنگامي که احساساتمان خوب نيستند، و انرژي موجود در بدن ما ناراحت کننده است، معمولاً هرکاري ميکنيم تا حواس خودمان را از آن هيجانات ناخوشايند دور کنيم. برخي از ما حتي ممکن است به رفتارهاي اعتيادآوري نظير پرخوري، مصرف داروهاي قانوني يا غيرقانوني، اعتياد به کار، گذراندن ساعتها زمان در اينترنت، درگيري با قمار، و يا هر فعاليت اعتيادآور ديگري روي بياوريم. درگيري در اين فعاليت ها باعث ميشود تا ناراحتي را از بين ببريم يا آن ناراحتي را با «احساس خوب» جايگزين کنيم.
حقيقت اين است که براي همهي ما سخت است که ببينيم فرزندانمان عصباني، غمگين، مضطرب و تحت استرس هستند. گرايش طبيعي ما اين است که بخواهيم موانع را رفع کنيم و اوضاع را سر و سامان بدهيم و کاري کنيم که آنها خوشحال و بانشاط باشند، اما اين رويه به آنها نميآموزد که چطور احساسات ناراحت کنندهي شان را مديريت کنند.
چهار توصيهي کاربردي براي افزايش تحمل نسبت به هيجان هاي «ناخوشايند» فرزندان:
۱. به ياد داشته باشيد که شما والد کودک خود هستيد. پس مانند مشاورين با او صحبت نکنيد. کودک در آن لحظه با هيجانش به سمت شما آمده است. پس منطقش درآن لحظه خاموش است و به دنبال راهکار نيست. تنها چيزي که نياز دارد اين است که والدش حس او را بفهمد. پس فقط آنچه ميبينيد و ميشنويد را منعکس کنيد: به نظر ميآيد خيلي ناراحت هستي يا منم وقتي مثل تو اين اتفاق برام ميافتاد حالم خيلي بد بود.
۲.اگر در آن لحظه هيچ جملهاي به ذهنتان نميرسد با زبان بدنتان با او صحبت کنيد. اگر اجازه داد او را در آغوش بگيريد و يا با تکانهاي سر او را تاييد کنيد.
۳.اگر شدت هيجان کودکتان زياد است و احساس ميکنيد هر لحظه در حال انفجار است؛ خودتان را مانند مخزني براي خالي شدن او قرار دهيد. اما به خاطر داشته باشيد که هيجانات او را بپذيريد نه رفتارهاي نامناسبش را. کودک حد و فاصله خود را با والدين بايد بداند. اگر شروع به زدن و برخورد فيزيکي با شما داشت، به آرامي دستهاي او را بگيريد و به او متذکر شويد که اگر به اين کار ادامه دهد شما نميتوانيد به او کمک کنيد. اجازه دهيد که آنها بدانند شما براي آنها و در کنارشان هستيد، اما اگر بخواهند رفتارهاي نامناسبي نشان دهند که آزاردهنده است، شما از آنها فاصله ميگيريد.
۴. سريعا به او راه حل ندهيد. در زندگي خود ديدهايد که تابآوري افراد در نتيجه تجربه شرايط سخت بالا رفته است. اگر فرزندان ما هيچ مشقت و سختياي را تجربه نکنند، نميتوانند مهارت تاب آوري و انعطاف پذيري را در خود رشد بدهند
منبع: verywellmind