5 مقطع بحرانی زندگی مشترک و راه جلوگیری از طلاق در آنها
روزياتو/ رابرت لوييس استيونسون، نويسنده سرشناس بريتانيايي جمله اي جالب و ماندگار در زمينه ازدواج و زندگي مشترک دارد که بدين شرح است:” ازدواج مانند يک گفتگوي طولاني است که گاهي اوقات با مشاجره به تيرگي مي انجامد”. دير يا زود، زندگي مشترک يک زوج وارد مرحله اي بحراني مي شود و چنين بحران هايي در زندگي مشترک غيرقابل اجتناب هستند. خبر خوب اين است که هنگام رخ دادن اين بحران ها، زوجين به سطح تازه اي از رابطه و زندگي مشترک خود مي رسند و راه هاي جديدي براي داشتن زندگي شادي در کنار هم پيدا مي کنند. بدين ترتيب مي توان گفت که زوجين نبايد از بروز بحران در زندگي مشترک واهمه اي داشت زيرا همين بحران ها و درگيري هاست که نشان دهنده شکل گيري يک رابطه عميق است.
تنها راه معقول براي پيروزي بر اين بحران ها بدون شک تسليم نشدن و تلاش براي دستيابي به راه هايي براي غلبه و کنار آمدن با تفاوت هاست. در ابتداي آشنايي و پيش از رسمي شدن ازدواج دو نفر، آن ها قول مي دهند که در تمامي شرايط و در سختي ها و خوشي ها در کنار يکديگر باشند و زوجين بايد در موارد بحراني نشان دهند که اين گفته هايشان تنها يک گفتمان پوچ و توخالي نبوده است. در ادامه اين مطلب قصد داريم شما را با ۵ مرحله خطرناک و بحراني در طول دوران زندگي مشترک زوجين آشنا کنيم که مديريت آن ها باعث مي شود شانس جدايي و طلاق گرفتن زوجين از يکديگر به شدت کاهش يابد.
اولين سال ازدواج: مرحله شناخت
پينک خواننده مشهوري است که بسياري از علاقمندان به دنياي موسيقي او را مي شناسند. او کسي بود که براي ازدواج با همسر آينده اش پيشقدم شد اما اين دو پس از يک سال زندگي مشترک از هم جدا شدند و مدت کوتاهي بعد بار ديگر با هم ازدواج کرده و اکنون ۲ فرزند دارند. ريتا دي ماريا، يک کارشناس حوزه ازدواج و خانواده، اين دوره بحراني را «مرحله شناخت» مي نامد. اين بحران معمولاً پس از ۶ تا ۱۲ ماه زندگي مشترک رخ مي دهد. دوران عشق و علاقه شديد و گاه کورکورانه اوليه ديگر سپري شده و رفته رفته متوجه نقص ها و نقاط ضعف شريک زندگي خود مي شويد و رفتارهاي ناخوشايندي از طرف مقابل که روزگاري به آن ها اهميت نمي داديد براي شما جدي و گاه غيرقابل تحمل مي شوند. به گفته دي ماريا «زمان آن رسيده که ياد بگيريد مانند يک تيم کار کنيد».
در اين مرحله بحراني از زندگي مشترک چه بايد کرد؟ بورلي هيمن، روانشناسي برجسته در اين حوزه است که در جواب به اين سوال چنين مي گويد:” اگر قبل از ازدواج در مورد مسايل بسيار مهمي مانند مسايل مالي، بچه، ديدار با بستگان، اوقات فراغت و غيره صحبت نکرده ايد اکنون زمان آن رسيده که اين کار را بکنيد”. بايد بسيار صادقانه در مورد ارزش ها و اولويت هاي خود صحبت کنيد. به احتمال فراوان بين ارزش ها و اولويت هاي شما و شريک زندگيتان تفاوت هايي کم و بيش وجود خواهد داشت. در چنين شرايطي است که دو طرف بايد سعي کنند با هم صلح کرده و به توافق برسند به نحوي که تنها يک طرف مجبور به کوتاه آمدن نباشد. بسيار مهم است که در طي اين دوره بحراني به توافقي محکم بر سر موضوعاتي مهم و گاه دردناک دست يابيد.
۳ تا ۴ سال پس از ازواج: «منطقه آرامش» خطرناک
ازدواج شان پن و مدونا تنها ۳ سال دوام داشت اما اين دو در مصاحبه هايشان بارها گفته اند که هنوز هم به يکديگر علاقه دارند. شايد آن ها در تصميمشان براي جدايي عجله کردند. تحقيقات انجام گرفته در بين ۲.۰۰۰ زوج بريتانيايي نشان مي دهد که بعد از ۳ سال و نيم زندگي مشترک، زوجين ديگر همديگر را پذيرفته و طرف مقابل را جزيي جداناپذير از زندگي خود مي داند. بعد از اين مدت ديگر زوجين خوابيدن را به رابطه جنسي ترجيح داده و ديگر خبري از «دوستت دارم» گفتن به يکديگر نخواهد بود. هر يک از زوجين «منطقه آرامش» مخصوص و مجزاي خود را پيدا خواهد کرد.
از يک طرف چنين شرايطي، حسي فوق العاده دوست داشتني از امنيت و آرامش را به زوجين هديه مي دهد و از طرف ديگر، که طرف منفي ماجرا نيز هست، موضوعات نسبتاً ناخوشايند در زندگي اين دو مانند باز گذاشتن در هنگام دستشويي رفتن شبانه يا پوشيدن لباس هاي نامناسب هنگام خواب و يا هر عادت ناخوشايند ديگري از جانب زوجين ديگر طبيعي مي شود. اگر چه ۸۲ درصد از زوجين مورد مطالعه قرار گرفته گفته بودند که از ازدواج خود راضي و خوشحالند اما ۴۹ درصد از آن ها گفته بودند که دوست دارند همسرشان رفتارهاي رمانتيک بيشتري داشته باشد.
در اين مرحله بحراني از زندگي مشترک چه بايد کرد؟ بايد درجه اي از رمانتيک بودن را در زندگي خود حفظ کنيد. سعي کنيد نقاط ضعف يکديگر را پوشش داده و به تحسين دستاوردهاي طرف ديگر در زندگيتان بپردازيد. بهتر است از گفتن هر آنچه که در ذهن شما مي گذرد خودداري کنيد و گاهي اوقات بهتر است ساکت بمانيد. اگر حس مي کنيد بين شما و همسرتان مشکلي پيش آمده است بدون متهم کردن او و خيلي آرام بحث در مورد آن را شروع کنيد. قبل از هر چيز بايد به درون خود نگاه کنيد و رفتارهاي خودتان را قضاوت نماييد. بهبود شرايط در زندگي مشترک و رشد زندگي خانوادگي زماني اتفاق مي افتد که هر يک از زوجين بتواند خود را از ديد ديگران ديده و ميزان مشارکت و عدم مشارکت خود در پيشبرد رابطه زناشويي را به درستي درک نمايد.
۵ تا ۷ سال پس از ازدواج: «درد ۷ سالگي»
ديويد شويمر، که همه او را به خاطر بازي در سريال محبوب «دوستان» مي شناسند، و همسرش زوي باکمن اعلام کردند که پس از ۷ سال زندگي مشترک مي خواهند مدتي دور از هم زندگي کنند و بسياري اميدوارند که اين جدايي موقتي باشد. در زمينه روانشناسي ازدواج يک عبارت بسيار مشهور وجود دارد با عنوان «درد ۷ سالگي». اين دوره يکي از بحراني ترين و سخت ترين دوران در زندگي مشترک هر زوجي به شمار مي آيد. بورلي هيمن مي گويد بعد از ۷ سال زندگي مشترک، زوجين زندگي آرام و متوازني دارند؛ رابطه آن ها کاملاً طبيعي بوده و طوري با هم رفتار مي کنند که انگار روي سيستم خودکار قرار دارند که البته اشتباه بسيار بزرگي است.
ابراز علاقه و روابط جنسي بين طرفين تنها به يک امر روتين و از پيش برنامه ريزي شده تبديل مي شود. به نظر مي رسد زوجين همه چيز را در مورد يکديگر مي دانند. در اين برهه زماني است که زوجين تصميم مي گيرند براي نجات زندگي خود و ايجاد تغييري مناسب و مثبت در آن، صاحب اولين و گاه دومين فرزند شوند. اما زوجين بايد توجه داشته باشند که فرزند يک شخصيت سوم است و نه وسيله اي براي نجات زندگي زن و شوهر.
در اين مرحله بحراني از زندگي مشترک چه بايد کرد؟ رابرت تيبي، که يک روانشناس خانوادگي است براي حل اين مشکل و گذار از اين مرحله بحراني پيشنهادهايي به شرح زير دارد:
ارتباطاتتان را با هم قطع نکنيد. بايد کمتر رسمي رفتار کند. به جاي اين که بگوييد:”روزت چطور بود؟ خوب بود؟”. بهتر است مهربانانه تر و با صدقت بيشتري صحبت کنيد.
به محض اين که مشکلي بين شما پيش مي آيد براي حل آن اقدام کرده و نگذاريد مشکلات، دلخوري ها و درگيري ها روي هم انباشته شوند.
به خودتان گوش دهيد. هرازچندگاهي شرايطتتان را مورد بررسي قرار دهيد. فهرست خواسته ها و نيازهايتان و همچنين ديدگاه هايتان نسبت به آينده را بررسي و روزآمد کنيد. افکار خود را با همسرتان در ميان بگذاريد.
در مورد آينده زندگي مشترک خود با همسرتان صحبت کنيد. براي سال آينده چه برنامه هايي داريد، يا ۵ يا ۱۰ سال آينده؟ بار ديگر نکته مهم در تمامي اين مراحل صداقت و بازگويي تمام خواسته ها و احساسات است. در اين دوره بايد از بيش از حد مودب بودن و بيان مبهم خواسته ها و مشکلات خودداري نماييد.
۱۰ تا ۱۵ سال پس از ازدواج: سن مشکل ساز
مگان فاکس و برايان آستين گرين بعد از ۱۱ سال زندگي مشترک نزديک بود از هم جدا شوند اما اين دو موفق شدند زندگي مشترکشان را نجات داده و اکنون داراي ۳ فرزند شده اند. بر اساس تحقيقي که اخيراً انجام شده، ۱۰ سالگي هر رابطه اي يک تاريخ آستانه اي بسيار مهم و سخت است. در مصاحبه اي که با ۲.۰۰۰ زن متاهل آمريکايي صورت گرفت مشخص شد که از ديدگاه آن ها ۱۱اُمين سال ازدواج سخت ترين و بحراني ترين دوره در زندگي مشترک زوجين است.
در اين دوره زنان حجم بسيار زياد و گاه غيرقابل تحملي از مسئوليت را دارند: آن ها بايد از فرزندانشان مراقبت کنند، وظيفه مديريت فضاي خانه را بر عهده دارند و همزمان بسياري از آن ها بايد خارج از خانه نيز کار کنند. از آنجايي که همواره با کمبود زمان مواجه مي شوند؛ کيفيت رابطه آن ها با همسرشان به شدت کاهش مي يابد. در همين دوره است که مرد ديگر زنش را يک زن جذاب، مانند آنچه که در گذشته به نظر مي رسيد، نمي بيند. مطالعات آماري نشان مي دهد که عمر متوسط يک زندگي مشترک در اروپا ۱۱ سال است که اين موضوع بحراني بودن اين دوره زندگي را نشان مي دهد.
در اين مرحله بحراني از زندگي مشترک چه بايد کرد؟ خبر خوب اين است که اگر بر بحران اين دوره از زندگي مشترک غلبه کنيد، رضايتمندي شما از رابطه با همسر خود در ۲۰ سال آينده زندگي تان به طور مدام در حال افزايش خواهد بود. دانا فيلمور و ايمي بارنهارت، ۲ روانشناس فعال در حوزه خانواده، در اين باره توصيه مي کنند که در اين دوره بهتر است کمي شوخ طبعي و ملاحت را وارد رابطه خود کنيد. سعي کنيد بيشتر با هم بخنديد و سطح انتظاراتتان را کاهش دهيد. اگر چه شايد زندگي مشترک و ازدواج شما بي نقص نباشد اما آن قدرها که فکر مي کنيد نيز بد نيست. تمرکز خود را بر روي جنبه هاي مثبت زندگي مشترک و همسرتان قرار دهيد.
۲۰ تا ۳۰ سال پس از ازدواج: بحران ميانسالي و «طلاق خاکستري»
دني دويتو و ريا پرلمن پس از ۳۰ سال زندگي مشترک از هم جدا شدند که اين موضوع باعث شوکه شدن طرفدارانشان شد. اما يک سال بعد اين دو اعلام کردند که در تصميم گيري براي جدايي دچار اشتباه شده و بار ديگر با هم ازدواج کردند. بحران ۲۰ سالگي زندگي مشترک و ازدواج به دليل بحران ميانسالي زوجين رخ مي دهد. اين تاثير با يک حالت خاص به نام «سندروم آشيانه خالي» تشديد نيز مي شود. اين سندروم زماني رخ مي دهد که فرزندان بزرگ شده و راه خود را در زندگي دنبال مي کنند و بدين ترتيب زن و شوهر پس از مدت هاي طولاني به يکباره تنها مي شوند، درست مانند شرايطي که در ابتداي رابطه خود داشتند.
شايد زوجين فکر کنند به دليل اين که مهم ترين ماموريت آن ها به پايان رسيده، ازدواج آن ها طراوت سابق را ندارد از اين رو از هم فاصله مي گيرند. يک روانشناس آمريکايي اين جدايي را «طلاق خاکستري» مي نامد زيرا در اين مرحله از زندگي مشترک، موهاي زوجين رو به خاکستري شدن نهاده است. در دنياي مدرن تعداد طلاق ها در اين مقطع زماني از زندگي مشترک زوجين افزايش يافته است.
در اين مرحله بحراني از زندگي مشترک چه بايد کرد؟ از يکديگر فاصله نگيريد. به دنبال دلايل و انگيزه هاي ديگري براي در کنار هم ماندن بگرديد. اگر زوجين مشکلاتشان را به دليل فرزندانشان ناديده گرفته باشند، اکنون که ديگر تنها شده و خبري از فرزندان نيست، درگيري ها و اختلافات بين اين دو شدت بسيار بيشتري خواهد داشت. از طرف ديگر زمان و فرصت بسيار بيشتري براي حل مشکلات و اختلافات داريد و زمان بسيار خوبي براي بازسازي ازدواجتان است. استيو سيبولد يک مشاور رفتاري زوجين است که در اين باره مي گويد: بهتر است با هم ورزش کنيد يا اهداف مشترکي براي همديگر تعيين کنيد، براي مثال سفر، کسب و کار جديد، کلاس هاي زبان يا هر کاري که به شما کمک کند تجربه هاي فراموش نشدني داشته باشيد.
توصيه هايي براي غلبه کردن بر بحران هاي زندگي مشترک
مورت فرتل، يک روانشناس و مشاور روابط زوجين است بر اين باور مي باشد که در جريان گذاشتن احساسات با همسر و يا مشاوره گرفتن از يک روانشناس و مشاور هميشه نمي تواند باعث نجات زندگي مشترک زوجين شود زيرا اين راه حل ها نمي توانند به طور دقيق به شما بگويند که چه کارهايي بايد براي غلبه قطعي بر بحران انجام دهيد. فرتل براي غلبه بر بحران هاي زناشويي توصيه هايي دارد که تعدادي از آن ها به شرح زير مي باشند:
۱- سعي کنيد حتي به تنهايي زندگي مشترکتان را نجات دهيد. همواره گفته مي شود که زندگي مشترک تنها زماني نجات داده مي شود که هر دو طرف براي انجام اين کار تلاش کنند. اما حتي تلاش هاي صورت گرفته توسط يکي از زوجين نيز مي تواند شرايط کنوني رابطه زناشويي را تغيير داده و حتي سرسخت ترين و لجوج ترين همسران را نيز به مشارکت در فرآيند برون رفت از بحران ترغيب نمايد.
۲- از خودتان سوال هاي اشتباه نپرسيد. از خودتان نپرسيد:” آيا براي انتخاب همسر بهترين انتخاب را داشته ام؟”. کليد موفقيت در ازدواج پيدا کردن همسر درست و بي نقص نيست، بلکه نکته کليدي در اين موضوع اين است که توانايي دوست داشتن کسي که انتخاب کرده ايد را داشته باشيد. شانس هيچ تاثيري در عشق ندارد بلکه چيزي است که خودتان انتخاب مي کنيد و عشق را بايد در انتخاب خود جستجو کنيد نه در شانس.
۳- فاصله گرفتن موقت شما را از هم دور خواهد کرد نه نزديک تر. گفته مي شود که جدايي هاي موقتي يا فاصله گرفتن مي تواند احساسات شما را بازيابي نمايد اما واقعيت اين است که اين روش شما را بيش از پيش از همه دور خواهد کرد، به ويژه در شرايط بحراني رابطه که هدف اين است بار ديگر به هم نزديک شويد.
۴- کمتر در مورد مشکلات صحبت کنيد. صحبت کردن در مورد مشکلات زندگي زناشويي و ازدواج آن ها را حل نخواهد کرد بلکه باعث عميق تر شدن آن ها خواهد شد. اين گونه بحث ها باعث مشاجره و عصبانيت خواهد شد. صحبت کردن در مورد يک مشکل بدين معنا نيست که آن را حل کرده ايد. کمتر حرف بزنيد و بيشتر عمل کنيد. براي حل مشکلاتتان راه حل هاي عملي و واقعي پيدا کنيد.
۵- فکر نکنيد که يک روان شناس جواب هاي بسيار دقيقي براي حل مشکلات زناشويي به شما خواهد داد. جلسات مشاوره اي به زوجين اين امکان را خواهد داد که با هم صحبت کنند و ديدگاه فکري همديگر را درک نمايند اما پاسخ قطعي در مورد اين که چه بايد کرد تا مشکلات زناشويي حل شوند به شما نخواهند داد. در نتيجه ممکن است زوجين حتي از نتيجه جلسات مشاوره نيز نااميد شوند.
۶- در مورد مشکلات و بحران هاي زناشويي خود با بستگان و دوستانتان صحبت نکنيد. يکي از مهم ترين ارزش هاي بين زوجين در زندگي مشترک، حس اعتماد و محرمانه ماندن مشکلات بين زوجين است از اين رو صحبت کردن در مورد رابطه مشترک با همسرتان با دوستان و آشنايان يک اشتباه بسيار بزرگ خواهد بود. اين کار باعث مي شود که اعتماد و اطمينان همسرتان را زير پا بگذاريد و کار نادرستي است که شرايط را براي طرفين بغرنج تر خواهد کرد.