دکتر سلام/ با سرطان دوستی کنیم مبارزه نکنیم
سلامتي/ با توجه به پيشرفت هاي علم پزشکي، سرطان به عنوان يکي از مهم ترين بيماري هاي قرن حاضر و دومين علت مرگ و مير بعد از بيماري هاي قلبي و عروقي مطرح شده است، اين بيماري باعث تغيير شکل غير طبيعي سلول ها مي شود و بدون نظم شروع به تکثير مي کنند، که اين امر باعث به وجود آمدن تومور مي شود و باعث از دست رفتن تمايز سلولي مي شود . سرطان داراي صدنوع بيماري متفاوت است و اين گستردگي به علت نحوه پيشرفتي است ،که اين بيماري دارد.شيوع سرطان در کشورهاي مختلف مبتلايان را هم تحت تاثير قرار داده است و تحت تاثير متغييرهاي فرهنگي و رفتاري متفاوتي قرار دارند. تومور ها دو نوع هستند تومورهاي خوش خيم : تومورهاي خوشخيم به آهستگي رشد کرده و به بافتهاي ديگر تهاجم نمي کنند. اين تومورها روي بافتهاي مجاور فشار وارد ميکنند. ولي رشدشان ممکن است پس از مدتي قطع شود و آنگاه بدون تغيير باقي ميمانند. تومورهاي بدخيم: تومورهاي بدخيم بطور تصاعدي رشد کرده و اگر جلوي رشدشان گرفته نشود به طرق مختلف باعث مرگ بيماري ميگردند. اين تومورها سريعا رشد کرده و سلولهاي تشکيلدهنده آنها از سلولهاي تومورهاي خوشخيم کمتر تمايز يافتهاند. ناراحتي هاي رايج بيماران مبتلا به سرطان کم خوني تهوع درد طاقت فرسا بي اشتهايي ضعف شديد خون ريزي هاي داخلي و خارجي فشارهاي رواني تأثير عميقي در پيشرفت و رشد تومورها از نوع بدخيم دارند، بدون آنکه به وجود آورنده و سازنده آنها باشند. سرطان يک بيماري صعب العلاج در جامعه تلقي مي شود و زماني که فرد متوجه اين بيمار ي مي شود دچار افسردگي و اضطراب مي شود، و باعث ترس غير واقعي از مرگ و کاهش انرژي اجتماعي فرد مي شود،در صورتي که نگراني هاي مکرر و مداوم بيماران و خانواده هاي آنها باعث مي شود فرد به سمت اختلالات رواني کشانده شود. مشکلات روانشناختي افرادي که مبتلا به سرطان هستند بر کيفييت زندگي اين افراد تاثير مي گذارد، و نرخ خودکشي، طولاني شدن مدت بستري و حتي در طول عمراين افراد تاثير مي گذارد، اين بيماري علاوه بر اين که مشکلات جسمي ايجاد مي کند، مشکلات متعدد رواني و اجتماعي براي آنها ايجاد مي کند که باعث مي شود اين افراد واکنش هايي مثل انکار و احساس گناه داشته باشند. يکي از مشخصه هاي بيماري سرطان پيش آگهي غير قابل پيش بيني و تهديد به مرگ زودرس است که سبب ايجاد عوامل تنش زا در بيماران مي شود ،و اين يکي از عوامل تخريب کننده در سرطان است که اين بيماري را تبديل به يک عامل فلج کننده در ابعاد جسمي و رواني کرده است . تحقيقات نشان مي دهد که تغييراتي که ناشي از سرطان ايجاد مي شود در عزت نفس فرد تاثير مي گذارد و در الگوهاي ارتباطي و عملکرد جنسي اختلال ايجاد مي کند، و همچنين استقلال و توانايي فرد را براي ايفاي نقش موثر در خانواده و جامعه تهديد مي کند و فرد را به سوي کمبود شايستگي و اطمينان و اعتماد به خود سوق مي دهد. بنابراين کاهش عزت نفس باعث ترس، خشم، اضطراب، افسردگي، اشکال در برقراري ارتباطات و عدم تمايل فرد براي شرکت در برنامه ها مي شود. برخي مسائل اخلاقي در اين بيماران بسيار تاثيرگذار است. گاهي اين بيماران ممکن است حال خوبي نداشته باشند يا در وضعيت روحي مناسبي نباشند، اين درمان ها مي تواند طول زندگي بيماران را براي چند هفته افزايش دهد. ولي عوارض جانبي با خود به همراه دارد و باعث کاهش زندگي بيماران در هفته هاي آخر مي شود . به همين دليل است تصميم گيري در اين موارد به خواسته خود بيمار است و بايد به خواسته او احترام گذاشت.يکي از مهم ترين فاکتورهايي که مربوط به سلامت روان است و بر کيفيت زندگي اين افراد تأثير مي گذارد اضطراب است در صورتي که افراد داراي سن بالا، تحصيلات پايين و عدم اشتغال باشند بر کيفيت زندگي اين افراد تاثير مي گذارد. زماني که خشمي که در اين افراد به وجود مي آيد و به درستي ابراز نمي شود، باعث مي شود که به درون خود جهت يابند ،و منجر به افسردگي و نااميدي و خودکشي مي شود .بسياري از افرادي که مبتلا به سرطان هستند مبتلا به افسردگي هم هستند. يکي از فاکتورهاي مهم پيشگيري از بروز اختلالات عاطفي از جمله افسردگي در اين افراد است، زيرا افسردگي باعث کاهش کيفيت زندگي مي شود و مداخله به هنگام مي تواند به کاهش افسردگي و بهبود کيفيت زندگي اين افراد کمک کند. خانواده اين بيماران نقش بسيار مهمي دارند ،زيرا سطح بالاي تنش هاي رواني با اختلال در ابعاد فيزيکي، رواني، اجتماعي، رابطه دارد و همين مشکلات رواني و اجتماعي گوناگون در روند زندگي و کيفيت زندگي اين افراد تاثير گذار است. زندگي چند بعدي و پيچيده است و داراي عوامل عيني وذهني است و درک مشخصي از اميدواري، رضايت از زندگي ،سلامت جسمي،سلامت اجتماعي و خانوادگي بيمار مي باشد . هدف اوليه در بيماران سرطاني مثل ديگر بيماران مزمن به حداکثر رساندن کيفيت زندگي، مراقبت مي باشد و تمام تلاش تيم مراقبت از اين افراد به حداکثر رساندن توانايي هاي شغلي، بهبود کيفيت زندگي، مراقبت از خود مي باشد. زماني که سلامت روان در اين بيماران تغيير مي کند بر کيفيت زندگيشان تاثير مي گذارد و مي تواند باعث از دست دادن شغل، از دست دادن خانواده و اختلال در روابط بين فردي شود و فرد مسئوليت هاي فردي و اجتماعي و خانوادگي را به درستي انجام ندهد. نقش پزشکان و پرستاران در آگاه کردن بيمار از بيماري و نحوه درمان و پيامدهاي بيماري بسياري داراي اهميت است.مهارت برقراري ارتباط با بيمار بسيار اهميت دارد و پايه و اساس خدمات درماني و مراقبتي مؤثر و موفق مي باشد . با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد