ايکنا/ روانشناسان بر اين باور هستند که حوادث زلزله پيامدهاي مخرب گسترده اي بر روان زلزله زدگان، مخصوصا کودکان و نوجوانان دارد. به همين علت بايد براي مقابله با آن بايد برنامه ريزي داشته باشيم.
يک روانشناس گفت: زلزله کرمانشاه، پيامدهاي منفي رواني در مصيبت زدگان به ويژه کودکان و نوجوانان به وجود ميآورد و بايد براي مقابله با آن برنامهريزي داشته باشيم.
غلامرضا رهبري، روانشناس و مشاور خانواده با عرض تسليت به بازماندگان زلزله اظهار کرد: از نظر ما روانشناسان حوادثي مثل زلزله که شوک ناگهاني وارد ميکند و در مدت زماني کم و با عواقبي گسترده رخ ميدهد، تاثير زيادي بر روان افراد ميگذارد.
وي با بيان اينکه اختلال مثل بيماري داراي آلارم و نشان آشکار نيست که سريع به دنبال مداوايش برويم، تصريح کرد: ما اصطلاحاً به آن مرگ خاموش ميگوييم، به مرور متوجه ميشويم که افراد اختلال دارند. در رابطه با زلزله، پس از حادثه دو اختلال شايع و مهم داريم يکي افسردگي و ديگري اضطراب و استرس، چون شدت فاجعه بالا است مغز به طور موقت يا دائمي ارتباطش را با واقعيت قطع ميکند، در زلزله اخير ما بايد اين پديده را در سه سطح سني مختلف بررسي کنيم هم کودکان، نوجوانان و بزرگسالان. در کودکان، شيوع اين اختلالات بيشتر از نوجوانان و بزرگسالان است چون کودک تجربه اضطراب را بيشتر از والدينش احساس ميکند، هم اضطراب خودش را دارد و هم اضطراب والدين به او منتقل ميشود.
اين روانشناس خاطرنشان کرد: علايم اين اختلالات در کودکان به شکل افت درسي، پرخاشگري، شب ادراري، اختلال در تمرکز و يادگيري، کابوس شبانه، ترس از تنهايي، افکار خودآسيبرسان يا حتي خودکشي قابل تشخيص است که خانوادهها بايد توجه داشته باشند، در گروه نوجوان يا جوان، بيشتر با بيحوصلگي، تکرار خاطرات منفي در ذهن، گرايش به مصرف مواد مخدر، متاسفانه رفتار پرخاشگرانه و پرخطر، افکار خودآسيبرسان و بعضا خودکشي مواجه ميشويم.
غلامرضا رهبري در ادامه گفت: براي درمان اين موارد ما در روانشناسي بر قطع افکار منفي که مرتبط با آسيب است و همچنين آموزش در مورد واکنشهاي استرس پس از حادثه، روش آرامسازي و ايجاد انگيزه براي فعاليتهاي روزانه تاکيد داريم.
وي افزود: همدلي و همدردي خيلي ميتواند در بهبود اختلالات رواني پس از زلزله موثر باشد يعني اين که من در سوگ ببينم همدل دارم، اين کمکهاي مردمي که به کرمانشاه ارسال ميشود، نه فقط از مشکلات ظاهري که از مشکلات رواني احتمالي مصيبتزدگان نيز ميکاهد، حتي ما ميگوييم اگر کسي کمک مالي هم نميتواند بکند به عنوان مسافر و توريست به آن جا برود، کمي با مردم حرف بزند و در غمشان شريک شود.
اين روانشناس در پايان گفت: توصيه بنده اين است که تيمي متشکل از کارشناسان خبره سازمان نظام روانشناسي و انجمن روانشناسي به صورت گروهي و ماهانه به اين مناطق زلزلهزده سفر کنند، به نحوي که هر روانشناس حداقل يک هفته در شهر يا روستا مستقر باشد، اين تيمها بايد يک مديريت و مرکزيت هم داشته باشند که همه اطلاعات در آن جا جمع و رصد شود، با اين کار ميتوان فهميد که عمده مشکل در اين زلزله کدام است؟ افسردگي بيشتر شده است يا خير؟ من فکر ميکنم چون در آن مناطق مردم به شکل بومي و خانوادگي زندگي ميکردند، تبعات از دست رفتن حتي يکي از اعضاي يک روستا، تاثيرات جدي بر بقيه افراد روستا ميگذارد.
با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد
بازار