داستان قرصی که ادعای افزایش طول عمر دارد
زوميت/ اخيرا مکمل جديدي معرفي شده که توليدکنندگان ادعا کردهاند در آن از علم سيستمهاي پيچيده براي کمک به افزايش طول عمر انسان بهره گرفتهاند. شرکت نوروهکر کالکتيو بهتازگي محصولي به نام اترنس (Eternus) معرفي کرده است. اين مکمل حاوي ۳۸ جزء مختلف بوده و هدف آن پرداختن به تمام عوامل کليدي پيري در سطح سلولي است. مطلبي که در ادامه آمده است، از زبان اسکات بري کوفمن ژورناليست ساينتيفيک آمريکن گزارش ميشود. من شخصا اين محصول را مصرف ميکنم زيرا افرادي را که در اين شرکت گرد هم آمدهاند، ميشناسم و ميدانم در مورد آنچه در محصولات خود قرار ميدهند، بسيار متفکرانه عمل ميکنند. چند سال پيش، من با نوروهکر تماس گرفتم زيرا درمورد محصولي به نام کوآليا (Qualia) که از نوتروپيکهاي بسياري تشکيل شده بود، کنجکاو بودم. کوآليا طوري طراحي شده بود که کل سيستم را مورد هدف قرار دهد و موجب ارتقاي بنيادين عملکرد شناختي مغز شود. اما من کنجکاو هم بودم و کنجکاويام زماني بيشتر شد که ديدم روانپزشکي که مورد احترام من بود، در وبسايت آنها ديدگاههاي مساعدي مطرح کرده است. بنابراين امتحانش کردم. وقتي آن را مصرف کردم، احساس کردم که ميتوانم براي مدت بيشتري تمرکز کنم، حافظهي کاري من بهتر شده بود و ميتوانستم همزمان به چندين کار بپردازم. همچنين، احساس ميکردم افکارم جريان بيشتري دارند و کل روز عملا هيچ اضطرابي نداشتم. البته من نميدانم که کدام ترکيبات موجود در اين مکمل بيشترين تاثير را داشتند و تاحدودي هم درمورد مصرف مقدار زيادي مادهي نوتروپيک بهطور يکجا نگرانم. با اين وجود، ميدانم چقدر دانشمندان شرکت نوروهکر اثرات متقابل بين ترکيبات را مورد بررسي قرار دادهاند و بيشترين تلاش خود را براي پيروي از رويکرد علم سيستمهاي پيچيده براي فرمولاسيون تمام محصولاتشان انجام دادهاند. همچنين، آنها بهطور مداوم درحال بهروزرساني محصولات خود هستند و در تلاشند که اثرات مهم و ضروري را بهدرستي درنظر بگيرند. اکنون نوروهکر وارد فضاي طول عمر شده است. پير شدن فرايند جالبي است. با افزايش سن، حساسيت ما به بيشتر بيماريهاي مزمن نيز افزايش مييابد. ميلياردها دلار سرمايه براي توليد مواد آرايشي که سعي در پنهان کردن آن دارند، صرف ميشود. علائم آن (انرژي کمتر، کيفيت خواب پايينتر، چروک شدن پوست، زوال شناختي، ضعيف شدن عضلات)، همه روي زندگي ما و نگاه ما به خود تاثير ميگذارند. ما نميتوانيم براي هميشه زنده بمانيم اما ميتوانيم زندگي طولانيتري داشته باشيم و بهتر زندگي کنيم. اينکه براي چه مدت و با چه کيفيتي زندگي کنيم، بستگي به اين موضوع دارد که آيا ما صرفا به مديريت علائم خود ميپردازيم يا اينکه مسئلهي پيري را از نقطهاي که آغاز ميشود، يعني سطح سلولي مورد توجه قرار ميدهيم. شرکت نوروهکر ادعا ميکند محصول جديد او يعني «اترنس» جامعترين فرمولاسيون انرژي و پيري سلولي است که تاکنون طراحي شده است. آيا اين رويکرد جامع ميتواند واقعا نحوهي به تأخير انداختن علائم منفي پيري را دچار تحول کند؟ در اين رابطه من با دکتر گرگ کلي، که يکي از اعضاي گروه فرمولاسيون اين مکمل است، به گفتگويي عميق درمورد پيري پرداختهام. اينکه پيري چيست، چه چيزي در سطح سلولي اتفاق ميافتد که آبشار علائم آن را آغاز ميکند و چگونه محصولي نظير اترنس ميتواند ازطريق پرداختن به مشکلات مرتبط با افزايش سن در سطوح بنيادين، موجب تحول رويکرد ما نسبتبه پيري شود. ۱- رويکرد سيستمهاي پيچيده چيست و چرا شما از اين رويکرد براي بهبود طول عمر و پيري سالمتر استفاده ميکنيد؟ - يک رويکرد سيستم پيچيده روش تفکري درمورد اطلاعات علمي است. اين رويکرد، روي آنچه انجام شده و نحوهي پاسخ يک سيستم در طول زمان دربرابر آن تمرکز ميکند. ما اعتقاد داريم مولفهي دوم آن يعني «يادگيري و انطباق» است که براي سلامتي بسيار مهم محسوب ميشود؛ اين همان چيزي است که به ميزان زيادي ناديده گرفته ميشود. طبق ديدگاه علم سيستمهاي پيچيده، کل ميتواند چيزي بيش از مجموع بخشهاي جداگانه باشد. اثرات متقابل و روابط بين بخشهاي مختلف اهميت دارد. ما داراي شبکههاي سلولي و ميتوکندريايي هستيم. اين شبکهها به ما کمک ميکنند که به رژيم غذايي، سبک زندگي و محيط طوري سازگار شويم که سالم بمانيم و ديرتر پير شويم. درحاليکه اين امر مهم است که درک کنيم نحوهي عمل هريک از بخشها بهصورت جداگانه چگونه است، اين موضوع بسيار مهمتر است که روابط و نحوهي واکنش کل سيستم را نيز درک کنيم. شرکت نوروهکر از رويکرد سيستمهاي پيچيده استفاده ميکند زيرا ما عقيده داريم که اين بهترين روش براي درک اطلاعات علمي و استفاده از آنها در مسائل جهان واقعي مانند پير شدن سالم يا عملکرد مغز است. ۲- پازل پيري سالم چيست؟ - نوروهکر از ايدهي «پازل پيري سالم» استفاده ميکند تا با ترکيب قطعات جداگانهي عملکردهاي سلولي و ميتوکندريايي تصويري جامع از نحوهي تعامل اين بخشها با هم بهدست آورد. شبکههاي ميتوکندريايي انرژي سلولي روزانهي بدن ما را به شکل ملکول آدنوزين تريفسفات يا ATP توليد ميکنند و سلولها از اين انرژي براي انجام وظايف خود استفاده ميکنند. براي ساخت ATP، ملکولي که +NAD ناميده ميشود، مورد استفاده قرار ميگيرد. از اين مولکول همچنين براي فعال کردن سرتوئينها و کمک به ترميم DNA نيز استفاده ميشود. مواد غذايي که ما ميخوريم، ازطريق چندين مسير مرتبط، به ATP تبديل ميشوند. هورمونها روي نحوهي واکنش گروههاي سلولي تاثير ميگذارند. ساعت زيستي بدن ما روي اينکه در زمانهاي مختلف شبانهروز، کدام فرايندهاي سلولي و ميتوکندريايي ترجيح داده شوند، تأثيرگذار است. سلامتي بهخاطر اتفاق افتادن جداگانهي هيچکدام از اين قطعات حاصل نميشود بلکه نتيجهاي از اتفاق افتادن همهي آنها با هم است. ۳- وقتي براي کاهش قابلتوجه در ميزان مرگومير نوزادان تصحيح صورت ميگيرد، با وجود پيشرفتهاي پزشکي قابلتوجه، سطح اميد به زندگي انسان در دنياي صنعتي طي قرن گذشته بهبود اندکي داشته است. چرا ميانگين اميد به زندگي انسان به اندازهي کافي افزايش نيافته است؟ - وقتي درمورد موضوع اميد به زندگي فکر ميکنيم، لازم است به اين نکته توجه کنيم که اين فاکتور در هنگام تولد و در نقطههاي مختلف زماني چقدر است. مرگومير نوزدان، بيماريهاي عفوني و فقر روي محاسبهي ميانگين اميد به زندگي تاثير ميگذارند. اما هنگامي که اين عوامل درنظر گرفته ميشوند، ميبينيم ميزان اميد به زندگي بهاندازهي مورد انتظار تغيير نکرده است. براي مثال يک مرد نجيبزادهي انگليسي که دههي ۱۵۰۰ به سن ۲۱ سالگي ميرسيد، داراي اميد به زندگي ۷۱ سال بود که کوتاهتر از اميد به زندگي امروزه است ولي نه بهاندازهاي که ما انتظار داريم. پس از حدود سن ۳۰ سالگي، احتمال مرگ طي هر ۸ سال تقريبا دوبرابر ميشود. اين تقريبا استاندارد جمعيتهاي انساني است بدون توجه يه اينکه اهل کجا باشند يا کجا زندگي کنند. يکي از دلايلي که ما پيشرفت نسبتا کمي در اين عدد ميبينيم اين است که بحث طول عمر تا همين اواخر از موضوعات مورد توجه مهم علم پزشکي نبوده است. مثال قد و وزن در اينجا مثال خوبي است. اگرچه ممکن است براساس هر دو مورد طبقهبندي شويم ولي تلاشي براي تغيير قد نميکنيم ولي براي بهبود وزن تلاش بياندازهاي صرف ميکنيم. اين موضوع با تصور ما از تغييرپذيري اين ويژگيها مرتبط است. تا همين اواخر، در علم پزشکي به موضوع طول عمر همانند موضوع قد فکر ميشد. و اين ديدگاه در سالهاي اخير دچار تغيير شده است و ما به طول عمر مانند حالت وزن فکر ميکنيم؛ چيزي که ميتوانيم آن را تحتتاثير قرار دهيم. يکي ديگر از دلايل، زماني است که ما شروع به انجام کارهايي براي تاثير گذاشتن روي آن ميکنيم. رفتارهاي سالم يکي از راههاي اصلي تغيير در اميد به زندگي بهشمار ميروند. اما تغيير رفتار براي تاثير گذاشتن روي طول عمر يک بازهي طولانيمدت است؛ چيزي که حاصل آن را سالها پس از سرمايهگذاري خواهيم ديد. بسياري از ما فقط زمانيکه رفتارهاي ما منجر به بروز مشکلي ميشوند، آنها را تغيير ميدهيم. اگر بخواهيم زندگي طولانيتر و سالمتري داشته باشيم، بايد بدانيم اين رويکرد درست نيست. ۴- در دنياي جانوران، حشراتي وجود دارند که تنها براي ۲۴ ساعت زندگي ميکنند، درحاليکه گونههايي از کوسه وجود دارند که صدها سال عمر ميکنند و گونههاي گياهي نظير کاجهاي زبرميوه هزاران سال عمر ميکنند. از آنجايي که پيري در ميان موجودات زنده نت اين اندازه متغير است، بهنظر ميرسد که زمان رابطهي بسيار سستي با علت پيري داشته باشد. يک راه هوشمندانه براي کسي که ميخواهد واقعا پيري را درک کند، چيست؟ - ما يک سن تقويمي داريم؛ تعداد سالهايي که زنده هستيم. براي اين مورد، تنها چيزي که اهميت دارد، مسئلهي زمان است. اما ما يک سن بيولوژيکي نيز داريم که براساس نشانگرهاي زيستي خاص مرتبط با پيري تعيين ميشود. سن بيولوژيکي ما ميتواند بيشتر، برابر يا کمتر از سن تقويمي ما باشد و بهنظر ميرسد که پيشبينيکنندهي بهتري از پير شدن و طول عمر سالم باشد. سن بيولوژيکي مهم است زيرا پيري يک فرايند پيوسته است که در سطح سلولهاي ما آغاز ميشود. وقتي سلولها پير ميشوند، نشانههاي پيري در آنها بهوجود ميآيد. اينها خصوصياتي هستند که مرتبط با پيري سلول هستند. درواقع ميتوان گفت معادلهاي موي خاکستري و چروکيدگي پوست، براي سلول نيز وجود دارد. يک روش خوب براي فکر کردن درمورد پيري، تمرکز کمتر روي زمان و تمرکز بيشتر روي نشانههاي پيري است و اين مسيري است براي تحتتاثير قرار دادن پيري، زيرا ما درمورد زمان نميتوانيم هيچ کاري انجام دهيم ولي دانشمندان در حال کشف چيزهايي هستند که بتوانند روي نشانههاي پيري تأثيرگذار باشند. ۵- اگر پيري در سطح سلولي آغاز ميشود، کشفيات و پيشرفتهايي که ميتوانند ما را بهسوي داشتن عمر طولانيتر و زندگي سالمتر هدايت کنند، کداماند؟ - يکي از نشانههاي پيري، پيري سلولي است. همانطور که سن ما افزايش پيدا ميکند، افزايشي نيز در شمار سلولهاي پير رخ ميدهد. اين سلولها گاهي با عنوان «سلولهاي زامبي» شناخته ميشوند زيرا عملکرد مناسب سلول را نداشته ولي از بين هم نميروند. يکي از پيشرفتهاي مهم در اين زمينه، معرفي دارويي به نام داساتينيب و غذادارويي به نام کوئرستين بهعنوان راهي براي حذف سلولهاي پير بوده است. حدس من اين است که دستهاي از ترکيبات بهنام سنوليتيکها بهزودي تبديل به يکي از پيشرفتهاي مهم در اين زمينه ميشوند زيرا پژوهشگران براي توليد يک دارو روي آنها متمرکز شدهاند. دو داروي ديگر يعني متفورمين و راپامايسين نيز نتايج اميدوارکنندهاي در پژوهشهاي حيواني حاصل کردهاند. تقويت مولکول +NAD با استفاده از مواد مغذي که داراي فعاليت ويتامين D3 هستند نيز توجه بسياري از پژوهشگران را به خود جلب کرده زيرا مقدار اين ملکول با افزايش سن کم ميشود و افزايش آن تاثير مثبتي روي چندين نشانهي پيري در حيوانات داشته است. ۶- اترنس چيست؟ اين ترکيب براي انجام چه کاري طراحي شده است؟ - شرکت نوروهکر، اترنس را بهعنوان راهي براي حمايت گسترده از مولکولها، مسيرها و فرايندهاي سلولي و ميتوکندريايي که در توليد انرژي نقش دارند، توسعه داده است. ايده اين است که وقتي سلولهاي ما انرژي بيشتري داشته باشند، آنها ميتوانند وظايف خود را بهتر و بيشتر انجام دهند و به ارتقاء سلامتي و جوانتر ماندن ما کمک کنند. دو مولکولي که در قلب فرايند توليد انرژي در سلول قرار دارند، ATP و +NAD هستند. ميتوکندريهاي ما غذا را به ATP تبديل ميکنند و براي انجام اين فرايند از +NAD استفاده ميکنند. مسيرهاي حسگر تغذيهاي مانند AMPK و سرتوئينها موجب فعال شدن و غيرفعال شدن ژنهايي ميشوند که به سلولهاي و ميتوکندريهاي ما ميگويند چه کاري انجام دهند. در سطح کل بدن نيز اين هورمونهايي نظير انسولين و تيروئيد هستند که موجب ميشوند سلولهاي موجود در هر بافت، عملکرد خاصي داشته باشند. ساعت بدن ما نيز زمان انجام هر کاري را مشخص ميکند. اترنس بهمنظور حمايت تغذيهاي از تمام اين حوزهها طراحي شده است. ۷- چگونه محصولي نظير اترنس از مزاياي دانش جديد درمورد حفظ سلامت در سطح سلول استفاده ميکند؟ - بخش زيادي از آنچه ما درمورد پيري سالم ميدانيم، از پژوهشهاي مرتبط با محدوديت کالري و ورزش حاصل شده است. اين دو عامل، از سرعت پير شدن بيولوژيکي کم ميکنند. هنگامي که ما در حال توسعهي اترنس بوديم، مسيرها و فرايندهايي را که همراهبا محدوديت کالري و ورزش دچار تغيير ميشوند، مورد بررسي قرار داديم. درواقع ما ميخواستيم بدانيم چه نوع حمايت تغذيهاي ميتواند موجب ايجاد پاسخهاي مشابهي در بدن شود. اترنس طراحي شد تا روش محدوديت کالري و ورزش را تقليد کند. ۸- کمي درمورد مفهوم انرژي سلولي توضيح دهيد. - مبحث انرژي سلولي درواقع به فرايندهاي مرتبطي ميپردازد که در توليد ATP از انرژي موجود در غذايي که ميخوريم و اکسيژني که تنفس ميکنيم، نقش دارند. در سطح سلولي، اين امر بدان معنا است که ما بايد بتوانيم قندها و چربيها را به سلولها بدهيم. پس بايد فرايندهاي متابوليکي مرتبط با شکستن اين مولکولها و تبديل آنها به ATP را بهينهسازي کنيم. همچنين بايد يک شبکهي ميتوکندري کارآمدتر توليد کنيم که ظرفيت بيشتري براي تبديل غذا به انرژي داشته باشد. با افزايش سن، از کارايي اين فرايندها کاسته ميشود. پيامد توانايي ضعيفتر توليد انرژي، خصوصياتي است که ما بهعنوان پيري ميبينيم. ۹- مکمل، عنصري براي پرداختن به فرايند پيري است، اما آيا با عوامل ديگري نظير خواب و ورزش نيز ارتباطي دارد؟ بهعبارت ديگر، مکملسازي با محصولي نظير اترنس از چه راههايي ميتواند موجب بهبود الگوي خواب و فعاليت ورزشي شود؟ - وقتي داشتيم اترنس را طراحي ميکرديم، فرض ما اين بود که اگر بتوانيم ظرفيت توليد انرژي و انجام کار را در سلولها و ميتوکندريها افزايش دهيم، اين امر ميتواند به بهبود در حوزههايي که اغلب پاشنهي آشيل پيري محسوب ميشوند، منجر شود. ما براي ترميم و جوانسازي نياز به خواب خوب داريم اما مشکلات خواب همگام با افزايش سن زياد ميشوند. ورزش براي پيشگيري از تضعيف بافت عضلات، ظرفيت هوازي و تعادل که با گذشت زمان پيش ميآيند، مهم است اما وقتي سن افزايش مييابد، انسان زمان کمتري را به ورزش اختصاص ميدهد، شروع آن برايش سخت ميشود و حتي از کامل کردن يک جلسه تمرين ورزشي نيز باز ميماند. همانطور که نوروهکر از رويکرد علم سيستمهاي پيچيده پيروي ميکند، يکي از مسائلي که ما روي آن تمرکز داريم اين است که نحوهي واکنش بدن افراد در حوزههايي که براي بهبود سلامتي و عملکرد ضروري هستند، به چه صورت است. در آزمايش اوليهي اترنس، ما متوجه شديم که از هر ۱۰ فرد مورد آزمايش، ۴ نفر تاثيرات مثبتي را در تمرينهاي خود مشاهده کردند و تقريبا از هر ۳ نفر، يک نفر نيز بهتر شدن وضعيت خواب خود را گزارش کرد. ۱۰- به گفتهي شما، اترنس براي بهرهبرداري از مزيتهاي همکاري بين ۳۸ جزء تغذيهاي مختلف طراحي شده است تا درمجموع نتيجهي بهتري نسبتبه حالت استفادهي جداگانه از اين اجزاء بهدست آيد. براي ما مثالي درمورد اين روابط همافزايي بين اجزاي موجود در اين فرمولاسيون بياوريد. - بهنظر من، يک مثال عالي در اين مورد، ساخت مولکولهاي +NAD است. سلول ميتواند از سه راه مختلف اين مولکول را توليد کند درحاليکه ما تصور ميکنيم يکي از اين راهها که به «راه نجات» معروف است، از همه بهتر است و به دو راه ديگران چندان توجهي نميکنيم. اين مسئله موضوع مهمي است زيرا افزونگي (داشتن چند گزينه)، يکي از مشخصههاي سيستمهاي پيچيده است. در فرايندهاي خود تنظيمي، اغلب براي انجام يک کار، بيش از يک روش وجود دارد. سيستمهاي زنده از نوع خاصي از افزونگي که همترازي خوانده ميشود، استفاده ميکنند. اين وضعيت در شبکههاي ژني، شبکههاي عصبي و شبکههاي ميتوکندريايي ديده ميشود. اين نوع افزونگي، توانايي انجام عمل يا توليد محصولي يکسان، بهوسيلهي بخشهاي مختلفي است که ازلحاظ ساختاري با هم تفاوت دارند. دليلي وجود دارد که سلولهاي ما اين خصوصيت را بهدست آوردهاند و نوروهکر معتقد است که بايد از آن حمايت کرد. هميشه گفته ميشود که مولکول +NAD مهم است زيرا ميتوکندري براي توليد ATP به آن نياز دارد اما هيچگاه کسي درمورد اينکه براي توليد خود +NAD نيز به ATP نياز داريم، چيزي نميگويد. بنابراين بهجاي تمرکز روي توليد +NAD، نوروهکر معتقد است که ما بايد ظرفيت توليد هر دو ملکول يعني +NAD و ATP را افزايش دهيم. ۱۱- اصطلاحي که زياد درمورد مکمل بهکار ميرود، زيستفراهمي (دسترسي بيولوژيکي) است. وقتي ميزان زيستفراهمي ترکيبي افزايش پيدا ميکند، چه اتفاقي ميافتد و کدام اجزاي موجود در اترنس هستند که اين هدف را برآورده ميسازند؟ - زيست فراهمي به مفهوم تحويل دارو (يا ترکيبات ديگر) درست به بخشي از بدن است که به آن نياز دارد. بعضي از مولکولها وقتي از دهان به معده و رودهي کوچک ميرسند، شکسته ميشوند و اين مولکولها بهکلي از فرايند هضم جان سالم به در نميبرند. برخي ديگر نيز ممکن است قابليت جذب ضعيفي داشته باشند و برخي هم بهوسيلهي کبد متابوليزه ميشوند. اين وضعيت يعني مولکول قبل از اينکه به بافت هدف برسد، تغيير يافته و حذف ميشود. اگر هدف فعاليت آن مولکول در جايي بهجز سيستم گوارشي يا کبد باشد، لازم است اطمينان حاصل شود که بخش عمدهي آن ميتواند از اين دو مانع عبور کند. در برخي موارد، يک مادهي مغذي ديگر اين کار انجام ميدهد. يک مثال در اين مورد، فلاونوئيد آپيژنين است که در سبزيجاتي نظير کرفس، جعفري و چاي بابونه يافت ميشود. اين ترکيب داراي زيستفراهمي نسبتا ضعيفي است اما وقتي همراهبا ترکيبي به نام رسوراترول استفاده ميشود، اين ويژگي در آن بهطور قابلتوجهي افزايش مييابد. ۱۲- بهنظر شما رژيمهاي غربي ازنظر فرايند پيري سالم دچار کمبود چه مادهي مغذي هستند؟ - من بهجاي يک ترکيب يا مادهي مغذي، به گروهي از ترکييات گياهي بهنام پليفنولها اشاره ميکنم. اينها ترکيباتي هستند که موجب ايجاد رنگ در ميوهها، سبزيجات، مغزها، شکلات، قهوه و چاي ميشوند. ظاهرا اجداد ما مقادير بيشتري از اين مواد را مصرف ميکردند. دانشمندان متوجه شدهاند که رژيمهاي غذايي که داراي پليفنول بيشتري هستند، با پيري سالمتر و افزايش طول عمر ارتباط دارند. آنها همچنين دريافتهاند که پليفنولها موجب فعال و غيرفعال شدن ژنهاي ما ميشوند و بهطور مستقيم و غيرمستقيم روي بسياري از نشانههاي پيري تاثير ميگذارند. ۱۳- به نظر شما درارتباط با موضوع پيري سالم در چه زمينههايي بيش از حد اغراق شده است؟ - در شرکت نوروهکر، ما دربارهي تقويت +NAD بهکمک معادلهاي جديدتر نياسين که نيکوتيناميد ريبوسيد (NR) و نيکوتيناميد مونو نوکلئوتيد (NMN) ناميده ميشوند، فکر ميکنيم. بهنظر ميرسد اين واقعيت که معادلهاي قديميتر نياسين (نياسين، نياسيناميد و تريپتوفان) نيز موجب تقويت +NAD ميشوند، مورد غفلت قرار گرفته است. و من فکر نميکنم که تقويت +NAD ازطريق دادن مقادير زيادي از معادلهاي نياسين بهعنوان يک استراتژي جداگانه موجب تقويت نتايج شود. اگرچه ما ميدانيم تقويت +NAD مهم است، ولي اين تنها يک قطعه از پازل کلي است. ۱۴- آنزيمهاي سرتوئين چه هستند و چه نقشي در پير شدن دارند؟ - سرتوئينها محصول ژنهاي ما هستند. آنها مهم هستند زيرا موجب فعال شدن يا غيرفعال شدن بسياري از ژنها بهخصوص ژنهاي درگير در نحوهي واکنش سلولها دربرابر استرس ميشوند. ميتوان گفت آنها مانند يک تنظيم کنندهي اصلي عمل ميکنند و مشخص ميکنند چه تعدادي از ژنها بيان شوند. سرتوئينها نقش مهمي در هماهنگ کردن نحوهي سازگاري سلولها به وضعيت تغذيهاي (ازجمله محدوديت کالري يا روزهداري)، ورزش، استرس، سميت و ديگر چالشهاي محيطي دارند. بهطور کلي، افزايش بيان و فعاليت سرتوئينها موجب تقويت فرايندهاي ميتوکندريايي و سلولي مورد نياز براي پيري سالم و افزايش طول عمر ميشود. ۱۵- نقش ميتوکندريها در پيري چيست؟ - ميتوکنديها موتورخانهي سلول محسوب ميشوند زيرا غذا و اکسيژن را به انرژي سلولي يعني ATP تبديل ميکنند. درون يک سلول صدها و بلکه هزاران ميتوکندري وجود دارد بنابراين ميتوان گفت ما داراي شبکههاي ميتوکندريايي هستيم. سلامتي اين شبکه تا اندازهي زيادي تعيينکنندهي سلامتي سلول و درنهايت بافتها و اندامهايي است که از آن سلولها تشکيل شدهاند. با افزايش سن، شبکههاي ميتوکندي آسيب ميبينند و بهخوبي عمل نميکنند. بههمين خاطر است که اختلال در عملکرد ميتوکندريها بهعنوان يکي از ۹ نشانهي پيري درنظر گرفته ميشود. دو مورد از رفتارهايي که بيشترين اثر را روي پيري سالم دارند، محدوديت کالري و ورزش است. هر دوي اينها موجب ميشوند که شبکههاي ميتوکندري، مقدار بيشتري ATP توليد کنند. ۱۶- به طور خلاصه ۵ جنبه از فيزيولوژي ما که ميتواند با استفاده از مکملهاي مناسب تغيير کرده و منجر به پيري بهتر شود، کداماند؟ - باتوجهبه نشانههاي پيري و کارهايي که ما در حال حاضر ميتوانيم انجام دهيم، ميتوان به موارد زير اشاره کرد: ۱- ما ميتوانيم با استفاده از معادلهاي نياسين، +NAD را تقويت کنيم و با مصرف پليفنولهاي خاص موجب شويم کارايي عملکرد متابولوم +NAD (مسيرها و ملکولهايي که +NAD را ميسازند يا از آن ساخته ميشوند) افزايش يابد. ۲- توليد مقدار بيشتري از ATP بهوسيلهي مصرف مواد مغذي که از توليد انرژي در ميتوکندري حمايت ميکنند. ۳- ساخت يک شبکهي ميتوکندري داراي ظرفيت بالاتر توليد انرژي. ۴- تنظيم افزايشي سرتوئينها و AMPK که هر دو در فعال شدن و غيرفعال شدن بسياري از ژنهاي درگير در پيري سالم نقش دارند. ۵- بهبود نحوهي واکنش سلولها دربرابر هورمونها و ساعت زيستي بهصورتي که سلولها بتوانند در تعامل با هم عملکرد بهتري داشته باشند.