مهارت زندگی/ چگونه اهداف شغلی خود را پیدا کنیم؟
چطور/ افراد شاغل بيشتر ساعات هفته را در محل کارشان سپري ميکنند. نيازي به گفتن نيست که رضايت شغلي اهميت بسياري در زندگي و روحيهي انسان دارد. در حال حاضر به دست آوردن شغل مورد علاقه و مطلوب براي هر کسي دشوار است؛ اينجاست که بايد براي ايجاد انگيزه و هدف در شغل کنونيتان، به تواناييهاي خودتان متوسل شويد. اگر بتوانيد براي خودتان اهداف شغلي ايجاد کنيد، تحت هر شرايطي از کار کردن لذت خواهيد برد. در اين مقاله با چند راهکار عملي آشنا خواهيد شد که به شما کمک ميکند اهداف شغلي خود را بشناسيد.
اگر يک مقالهي ديگر دربارهي «ايجاد انگيزه» يا «يافتن هدف» بخوانم، جيغ ميکشم، به يک نفر حمله ميکنم، کمي سرش فرياد ميزنم و سپس براي آرامش اعصابم بستني ميخورم.
حتماً ميدانيد منظورم چه نوع مقالههايي هستند. همان مقالههاي فوق مزخرف و بيمفهومي که مدام ميگويند؛ شما ميتوانيد، به سوي هدفتان حرکت کنيد، متوقف نشويد، زندگي زيباست و … که شايد شما را هيجانزده کنند اما تا حالا کاربردي براي کسي نداشتهاند.
وقتي خودم دربارهي يافتن هدف در محل کار مقاله مينويسم داراي حق انتخاب هستم؛ ميتوانم انبوهي از عبارات تشويقي را روي هم تلنبار کنم و يا ميتوانم مقالهاي بنويسم که واقعا مفيد باشد.
ترجيح ميدهم مقالهي مفيدي بنويسم. هدف من در اين مقاله همين است، راهکارهايي که در اينجا به آنها اشاره کردهام عملي هستند و با استفاده از آنها واقعا ميتوانيد اهداف شغلي خود را پيدا کنيد.
۱. با تجربيات روزمرهتان ارتباط برقرار کنيد
اولين برداشت اشتباه از هدف اين است که بايد بسيار بزرگ باشد، در حدي که حتي بتواند دنيا را تکان بدهد.
به هيچ وجه! هدف را ميتوان در لحظات بسيار سادهي زندگي يافت.
وقتي بدون آنکه مجبور باشيد، دري را با هدف کمک کردن، به روي کسي باز ميکنيد. هنگامي که صميمانه و نه صرفا براي وقتگذراني، با همکارتان احوال پرسي ميکنيد، زيرا واقعا به او اهميت ميدهيد. زماني که استرس نداريد اما نفس عميق ميکشيد تا هوا را در ريهها و مجراي تنفسيتان احساس کنيد.
هدف به همان اندازه که از عوامل خارجي تأثير ميپذيرد، در تار و پود درون شما نيز جريان دارد. به محض اينکه تصميم بگيريد با تجربيات روزمرهتان ارتباط برقرار کنيد هدفمندي در زندگيتان جاري ميشود.
۲. چيزهايي را که به شما انرژي ميدهند، بشناسيد
هدفي که مفهومي در آن نهفته نباشد، هدف حقيقي نيست.
وقتي بدانيد به چه چيزهايي واقعا اهميت ميدهيد و کدام يک از ويژگيهاي خودتان، اطرافيانتان و هر چيز ديگري در اين دنيا، بيشتر از همه برايتان ارزش دارد، ميتوانيد ارادهتان را براي هر عمل يا رفتاري با تکيه بر آنچه به راستي برايتان مهم است تقويت کنيد و هدفمند بودن زندگي را در کارهايتان احساس کنيد.
مثلا اگر براي کمک به ديگران اهميت قائليد؛ دنبال راههايي باشيد که بتوانيد به گروهي کمک کنيد، بيشتر از آنچه مشتري توقع دارد به او خدمات بدهيد، يا در فعاليتهاي خيريهي محل زندگيتان شرکت کنيد. اگر به خوشرويي اهميت ميدهيد؛ در محلکارتان با لبخند حاضر شويد و با شوخ طبعيتان به ديگران هم لبخند هديه بدهيد. يا اگر به گسترش روابطتان اهميت ميدهيد؛ با اطرافيانتان بيشتر ارتباط برقرار کنيد و با آنها در مورد موضوعات مختلف صحبت کنيد، تا انگيزهي بيشتري داشته باشيد.
اين ارزشهاي شخصي، آرمانهاي تخيلي يا وعدههاي پوچ نيستند، بلکه ابزارهاي محکم و کارامدي براي ايجاد هدفمندي تلقي ميشوند.
۳. وارد هر اتاقي که ميشويد، در آنجا تغييري مثبت ايجاد کنيد
در يک روز کاري وارد چند اتاق ميشويد؟ دو تا؟ چهار يا پنج تا؟ شايد حتي نُه يا ده تا؟
قرار گرفتن در يک اتاق با افراد ديگر از اتفاقاتي است که روزانه زياد رخ ميدهد. احتمالا شما هم هنگام قرار گرفتن در چنين شرايطي کمي بخشش و از خود گذشتگي نشان ميدهيد، مثلا سعي ميکنيد از امکانات موجود کمتر استفاده کنيد. ميرويد، کارتان را انجام ميدهيد و برميگرديد.
بياييد و با ديد متفاوت و انگيزهي بيشتري به آن نگاه کنيد. اگر تصميم بگيريد وارد هر اتاقي که شُديد کار خيري انجام بدهيد، تغيير مثبتي ايجاد کنيد و در کل آنجا را با وضعيتي بهتر از آنچه پيش از ورود شما داشته است ترک کنيد، چه اتفاقي رخ خواهد داد؟
ميتوانيد تجربياتتان را در اختيار افراد داخل اتاق قرار دهيد، احساستان را با آنها شريک شويد، از کار يک نفر تعريف کنيد، يا خيلي ساده به صحبتهاي کسي گوش دهيد. اگر بتوانيد به همين سادگي در هر اتاق هدفي بيابيد، تصور کنيد در هفتهي آينده، ماه آينده، يا سال آينده چه تغييراتي ميتوانيد ايجاد کنيد.
۴. ميراث سادهتري از خودتان به جا بگذاريد
ميراث در فرهنگ لغت به معناي آن چيزي است که پس از مرگ کسي از او براي بازماندگان باقي ميماند. اين تعريف من را به فکر فرو ميبرد.
اينطور که من ميبينم، ما به خوبي ميدانيم که تنها يک فرصت براي زندگي در اين سيارهي کوچک و عجيب داريم و همهي ما ميخواهيم حداکثر تلاشمان را انجام دهيم و نشانهاي از خودمان به جا بگذاريم. واقعيت اين است که، سرنوشت همهي ما، به جا گذاشتن ميراثي مانند آنچه ميکل آنژ، مادر ترزا، يا نلسون ماندلا به جا گذاشتند، نيست. در حقيقت اين تمايل ديوانهوار براي به جا گذاشتن ميراثي جهاني ما را به دام مياندازد؛ زيرا دربارهي اهدافمان خيالبافي ميکنيم و مدام در تلاشيم تا تناسبي ميان شغلي که داريم و تصويري که در ذهنمان ساختهايم بيابيم.
به عبارت سادهتر، با کمي موشکافي در فرهنگ لغت، ميراث شما چيزهايي هستند که به دست ميآوريد و ميتوانيد به ميل خودتان به ديگران هديه بدهيد. شما ميتوانيد زمان، توجه، مهارت، همدلي، مهرباني، تجربه و خيلي چيزهاي ديگر را به ديگران هديه بدهيد.
بنابراين سخاوت و بخشندگي ميتواند در هر لحظه، هدف شما باشد. امروز و همين الان تصميم بگيريد بخشنده باشيد، داشتن همين هدف ساده، بهتر از منتظر ماندن براي معجزهاي است که شايد هيچ وقت اتفاق نيفتد.
هدف چيز جالبي است. گاهي زودگذر، گاهي نيروبخش و گاهي هم آزاردهنده است. اما در نهايت شما را براي مشارکت در کارها با هر چه در اختيار داريد ترغيب ميکند و به ويژه در محل کار، از کشمکش با چيزهايي که نداريد بازميدارد.