برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

گوناگون/ ۱۵ کودکِ تاریخ ساز در دنیا

منبع
بروزرسانی
روزياتو/ حسين علي پناهي: هر کودکي دوست دارد که روزي پادشاه يا ملکه دنيا باشد. چه کسي مي تواند ادعا کند که از قدرت نامحدود و سلطه مطلق بر همه چيز خوشش نمي آيد؟ البته در زندگي واقعي حاکم کشوري بودن به همين راحتي نيست. تاريخ پر است از داستان پادشاهان، ملکه ها، امپراطورها و تزارهاي کم سن و سالي که خيلي زود متوجه شده اند رهبري يک ملت دستکم کار سختي بوده و در بدترين حالت ممکن است به آسيب هاي فراوان و حتي رسوايي منتهي شود. در ادامه متن به جزيياتي جالب در مورد زمامداري ۱۵ نفر از پادشاهان و ملکه هاي سراسر جهان در طول تاريخ که در دوران کودکي به حکومت رسيده اند اشاره مي کنيم. ماري ملکه اسکاتلند (Mary, Queen of Scots) کاملاً روشن است که يک نوزاد ۶ روزه نمي تواند بر کسي حکومت کند و تا زماني که ماري به سن قانوني نرسيده بود مادرش اداره حکومت را بر عهده داشت. وقتي که ماري به سن ۱۸ سالگي رسيد توانست حکومت در اسکاتلند را در دست بگيرد اما بزودي اوضاع آن طور که انتظار داشت پيش نرفت. ماري خيلي زود با مردي که متهم به قتل همسر سابق ماري بود ازدواج کرد. بدين ترتيب ماري از مقام خود عزل و به انگلستان گريخت. او با اين کار اميد داشت که ملکه اليزابت اول که دختر عمويش بود از وي محافظت مي کند. اما ملکه اليزابت برخلاف تصور وي را به مدت ۱۸ سال زنداني کرد. در نهايت ماري در سال ۱۵۸۷ و در سن ۴۴ سالگي به جرم مشارکت در توطئه قتل ملکه اليزابت گناهکار شناخته شده و اعدام گرديد ايوان مخوف تزار روسيه (Russian tsar Ivan the Terrible) ايوان در سن ۳ سالگي و بلافاصله پس از مرگ پدرش در سال ۱۵۳۳ به عنوان شاهزاده بزرگ مسکو و وارث قانوني تاج و تخت معرفي شد. چند سال بعد مادر ايوان نيز درگذشت و ايوان تک و تنها ماند. بدين ترتيب اداره مسکو به دست گروهي از آريستوکرات ها که به آنها بويار (boyar) مي گفتند افتاد. بويارها به شدت ايوان خردسال را اذيت کرده و او را گرسنه و عصباني و منزوي بار آوردند. سرانجام در سن ۱۶ سالگي ايوان تمامي بويارها را به يک جلسه دعوت کرد و يکي از آن ها را در برابر چشمان بقيه جلوي سگ هاي شکاري انداخت. اين کار در نشان دادن اقتدار ايوان بسيار موثر بود. در نتيجه بويارها تمامي اختيارات خود را به وي تفويض کرده و ايوان به عنوان تزار روسيه انتخاب شد. ايوان در طول ۳۷ سال حکومت چنان کارهاي وحشتناکي مرتکب شد که به او لقب "مخوف” دادند از جمله تاسيس يک گروه پليس که شهروندان متمرد و سرکش را در ملا عام اعدام مي کردند. گفته شده که اين نيروها سوار بر اسب هاي سياه در خيابان ها مي گشتند در حالي که سر چندين سگ از زين اسبهايشان آويزان شده بود. همچنين ايوان قصد کشتن همسر پسر خود که حامله بود را داشت و پسرش را با کوبيدن عصاي بزرگ سلطنتي به سرش به قتل رساند. ايوان مخوف در سال ۱۵۸۴ به علت سکته قلبي و به طور ناگهاني درگذشت. پاپ بنديکت نهم (Pope Benedict IX) پاپ بنديکت نهم جوان ترين پاپ تاريخ است که در دوران خود به او لقب «ديو جهنمي» (demon from hell) داده بودند. وي در سال ۱۰۳۲ و زماني که هنوز ۱۲ سال سن داشت به مقام پاپي رسيد. در آن دوران پاپ ها تنها حاکم کليساي کاتوليک نبودند و بر سرزمين هايي که به آن ها «سرزمين هاي پاپ» (Papal States) گفته مي شد حکومت مي کردند. اطلاعات زيادي در مورد سياست هاي پاپ بنديکت نهم در دست نيست اما بر طبق شواهد حاکم محبوبي نبوده است. خيلي زود مخالفان سياسي سعي کردند که او را به قتل برسانند بنابراين وي قصر سلطنتي سنت پيتر (St. Peter’s Basilica) را ترک کرده و به رم رفت و در آن جا به گفته منابع ناشناس مرتکب دزدي، قتل و جنايات غير قابل بازگويي ديگري شد. بنديکت دو بار ديگر نيز به مقام پاپي دست يافت اما در نهايت از واتيکان اخراج شد. شاه اوبو اوگاندا (King Oyo of Uganda) شاه اويو رهبر پادشاهي تورو (Tooro kingdom) در کشور اوگاندا بوده و در سال ۱۹۹۵ و در سن ۳ سالگي به مقام پادشاهي دست يافته است. اويو در روز تاجگذاري خود بر روي يک تخت کوچک نشسته بود و با اسباب بازي هاي خود بازي مي کرد و بعد از مدتي در زير لباس مادرش مخفي شد. در حال حاضر اويو ۲۴ سال سن دارد و هنوز در مقام پادشاه با سازمان ملل متحد براي مبارزه با بيماري ايدز در کشورش همکاري مي کند. ملکه ايزابلاي دوم (Queen Isabella II) ايزابلا بعد از مرگ پدرش در سال ۱۸۳۳ به مقام ملکه دست يافت. در آن زمان وي تنها ۳ سال سن داشت. بسياري از مردم اسپانيا مي خواستند که کارلوس عموي ايزابلا پادشاه شود. طرفداران کارلوس که به «کارليست ها» (The Carlists) معروف بودند از پذيرفتن يک زن به عنوان حاکم و پادشاه جديد سر باز زدند. اين موضوع به يک سلسله جنگ هاي داخلي منجر شد که به آن ها «جنگ هاي کارليست ها» (the Carlist Wars) گفته مي شود. ايزابلا به طور رسمي در سن ۱۳ سالگي تاجگذاري کرد اما شرايط به زودي براي وي ناخوشايند شد. بعد از مدتي مردم خبردار شدند که ملکه از شوهر خود تمکين نکرده و جدا از او زندگي مي کند. اين موضوع باعث قيام مردم در سال ۱۸۶۸ شد. در نتيجه وي از کشور خود تبعيد و به فرانسه رفت. ملکه کريستينا در سوئد (Christina of Sweden) کريستينا در سن ۶ سالگي و بعد از مرگ پدرش به عنوان ملکه انتخاب شده و در سن ۱۸ سالگي به طور رسمي حکومت را در دست گرفت. در بين اين سال ها ملکه مانند يک پسر آموزش ديده و تربيت شد و بزودي به خاطر هوش فوق العاده اش مورد ستايش قرار گرفت. کريستينا به عنوان ملکه هر روز ساعت ۵ صبح براي مطالعه از خواب بيدار مي شد. وي در سال ۱۶۵۴ و تنها بعد از ده سال حکومت از مقام خود کناره گيري کرد. اين تصميم باعث تعجب همگان شد. برخي بر اين باورند که مخالفت کريستينا با ازدواج کردن دليل اصلي وي براي کناره گيري از مقام خود بوده است. عده اي ديگر نيز ادعا مي کنند که ملکه مخفيانه به دين کاتوليک ها متمايل شده بود و بدين دليل از مقام خود استعفا داد. در هر صورت کريستينا به رم گريخت و بقيه عمر خود را در آنجا به مصاحبت با پاپ ها و لذت بردن از هنرهاي زيبا گذراند. پويي امپراطور چين (Puyi) پويي در سن ۲ سالگي و در سال ۱۹۰۸ به عنوان امپراطور چين انتخاب شد. تنها ۳ سال بعد انقلابي در چين رخ داد که باعث سقوط نظام سلطنتي در اين کشور و تاسيس جمهوري چين شد. اما انقلابيون به پويي اجازه دادند که به زندگي مجلل خود در شهر ممنوعه ي بِيجينگ (Beijing’s Forbidden City) ادامه دهد. هر زمان که وي به پياده روي مي رفت گروهي از نوکرها و مستخدمان او را همراهي کرده و در صورت نياز به او دارو، چاي و يا کيک مي دادند. در نهايت پويي از شهر ممنوعه بيجينگ بيرون انداخته شد و به ژاپن فرار کرد. باقي عمر او بسيار عجيب تر از دوران کودکي اش پيش رفت. او به عنوان امپراطور دست نشانده يکي از استان هاي چين که در کنترل ژاپني ها بود انتخاب شد. امپراطور پويي نگون بخت در پايان جنگ جهاني دوم به اسارت نيروهاي روسي درآمد. وي ۵ سال را در زندان هاي سيبري به سر برد و بعد از آن به چين بازگردانده شد. در چين، پويي را به عنوان جنايتکار جنگي محاکمه و به زندان انداختند. ده سال بعد وي مورد عفو قرار گرفته و به عنوان يک باغبان ساده در بيجينگ مشغول بکار شد. پويي در سال ۱۹۶۷ به علت بيماري سرطان درگذشت. فيلم برنده جايزه اسکار «آخرين امپراطور» (The Last Emperor) از زندگي پويي الهام گرفته شده است. سلطان مراد چهارم (Sultan Murad IV) سلطان مراد چهارم در سال ۱۶۲۳ و در سن ۱۱ سالگي به مقام سلطاني امپراطوري عثماني دست يافت. وي براي در هم شکستن قيام هاي عليه حکومت بسيار مصمم بود. از اين رو همه قهوه خانه ها و مراکز تجمع مردم را تعطيل کرد زيرا بر اين باور بود که مخالفان وي در اين مکان ها گرد هم آمده و براي ساقط کردن امپراطوري وي برنامه ريزي مي کنند. همچنين او تنباکو را قدغن اعلام کرد و هر کسي که در حال کشيدن تنباکو ديده مي شد بلافاصله اعدام مي گرديد. در يک اقدام وحشتناک ديگر روزي سلطان مراد ديد که چند زن در حال رقصيدن هستند. مراد از ديدن اين صحنه به خشم آمده و دستور داد که تمامي آن ها را در آب خفه کنند. او همچنين موسيقيدان ارشد خود را به دليل اين که يک ترانه فارسي خوانده بود گردن زد. در آن دوران دولت هاي عثماني و ايران با هم دشمن بودند. شاه توتانخامون (King Tut) توتانخامون در حدود سال ۱۳۳۳ قبل از ميلاد مسيح و در سن ۸ سالگي به قدرت رسيد. او ۱۰ سال بعد به دلايلي نامعلوم درگذشت. علت معروف بودن اين پادشاه جوان بيشتر به خاطر مردن و جنازه اش است تا دوران زندگي و حکمراني اش. جسد موميايي شده او در سال ۱۹۲۲ در مصر کشف شد که يکي از بزرگ ترين و مهم ترين دستاوردهاي باستان شناسي تاريخ به شمار مي آيد. هنري پنجم (Henry VI) هنري در سن ۹ ماهگي در سال ۱۴۲۲ و بعد از مرگ پدرش به مقام پادشاهي رسيد. بعد از آن که وي به طور رسمي حکومت را به دست گرفت، دو خاندان سلطنتي عمده کشور بر سر پادشاهي با هم درگير شدند: يکي خاندان «لنکسترها» (The Lancasters) که هنري خود از آن ها بود و ديگري خاندان «يورک ها» (Yorks). جنگ بين اين دو خاندان به «نبرد رُزها» (War of Roses) معروف شده و با شکست خانواده هنري پايان يافت. بعد از شکست در جنگ، هنري براي مدتي در برج لندن زنداني شده و سپس به قتل رسيد. جان يکم پادشاه فرانسه (John I of France) جان بلافاصله بعد از تولدش در سال ۱۳۱۶ به عنوان پادشاهي رسيد زيرا پدرش چند ماه قبل از تولد وي درگذشته بود. وي تنها ۵ روز بعد از دنيا رفت و برخي ادعا مي کنند توسط عمويش که بعد از او به قدرت رسيد مسموم شده بود. شاه سوبهوزا دوم پادشاه سوازيلند (King Sobhuza II of Swaziland) شاه سوبهوزا دوم از سن ۲ تا ۸۳ سالگي و به مدت ۸۲ سال بر سوازيلند حکومت کرد. در طول اين دوران وي براي بدست آوردن استقلال کشورش با بريتانيا جنگيد و از لحاظ اقتصادي سوازيلند را به موفقيت چشمگيري رساند. او القاب فراواني در سوازيلند دارد از جمله «کوه بزرگ»، «گاو نر»، «پسر فيل»، «توصيف ناپذير» و«شير». برخي ادعا کرده اند که سوبهوزا بيش از ۱۰۰ زن داشته است. سوبهوزا در سال ۱۹۸۲ و در سن ۸۳ سالگي درگذشت. شاپور دوم شاه ايران (Shah Shapur II) شاپور دوم از شاهان سلسله ساساني بود که بلافاصله بعد از تولد در سال ۳۰۹ بعد از ميلاد مسيح به عنوان پادشاه جديد انتخاب شد زيرا پدرش چندماه پيش از آن از دنيا رفت. اما بر طبق افسانه ها وي حتي قبل از تولد نيز به عنوان پادشاهي رسيده بود زيرا بر طبق اين افسانه بعد از مرگ پدرش با قرار دادن تاج سلطنت بر روي شکم مادر شاپور، وي رسماً به مقام پادشاهي رسيد. شاپور دوم در سن ۱۶ سالگي قدرت را به طور کامل در اختيار گرفت. سيمئون ساکسِکوبورگوتسکي شاه بلغارستان (Simeon Saxecoburggotski ، king of Bulgaria) سيمئون دوم شاه بلغارستان در سال ۱۹۴۳ و در سن ۶ سالگي به تخت پادشاهي تکيه زد اما دوران سلطنت او بسيار کوتاه بود زيرا در سال ۱۹۴۶ دولت پادشاهي بلغارستان سقوط کرد. بعد از اين ماجرا سيمئون و مادرش کشور را ترک کردند. چند سال بعد سيمئون به کشورش بازگشت و يک حزب سياسي با نام «جنبش ملي براي سيمئون دوم» (National Movement for Simeon II) تاسيس کرد و در سال ۲۰۰۱ به نخست وزيري کشور رسيد. سيمئون که اکنون ۷۹ سال دارد نتوانست براي بار دوم به عنوان نخست وزير انتخاب شود. هليوگابال امپراطور روم (Elagabalus) قرار نبود که هليوگابال امپراطور روم شود اما توانست چند سال در مقام امپراطوري حکومت کند. خانواده او خيلي راحت به مردم دروغ گفته و ادعا کردند که هليوگابال فرزند نامشروع امپراطور سابق کاراکالا است و مردم نيز اين موضوع را به راحتي پذيرفتند. داستان هاي عجيب و غريب زيادي در مورد دوران ۴ ساله امپراطوري هليوگابال نقل شده از جمله اينکه دستور داده است که مهمانان شام او را در ميان گلبرگ گل ها خفه کند.