برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

گوناگون/ خون آشام ها و زامبی های دنیای واقعی

منبع
برترين ها
بروزرسانی
برترين ها/ خون آشام ها موجوداتي با علاقه مندي هاي ساده هستند. آنها از حرکت دسته جمعي و حمله به طعمه هاي خود لذت مي برند و صرفا از مغز خود يک فرمان را دريافت مي کنند: اين که به سمت طعمه مقابل شان حرکت کرده و آن را از پاي در آورند اما در اين سياره، جداي از خون آشام هاي خيالي که جاي شان در فيلم هاي تخيلي و قصه ها است، حالا در اين مطلب سعي داريم به چند مورد از اين موجودات که خون آشامان واقعي و ترسناک در طبيعت هستند اشاره کنيم. مورچه هاي زامبي مورچه هاي زامبي شده اي وجود دارند که شرايطي بسيار پيچيده را پشت سر مي گذارند و کنترل ذهن خود را به دست نوعي قارچ انگلي مي دهند. اتفاقي که ميان اين ميزبان و انگل فاقد مغز رخ مي دهد، نبردي است که شايد پيچيدگي و جزيياتش به مراتب از هر فيلمي که در هاليوود ساخته شده بيشتر باشد. مورچه هايي که هدف اين قارچ قرار مي گيرند بعد از آلوده شدن، درست همانند انساني که اختيارش را از دست داده است از محل سکونت خود خارج مي شوند و از طريق پاتوژني که ذهن شان را کنترل مي کند دست به کارهايي عجيب مي زنند. به گفته ديويد هاگس بوم شناس رفتاري در دانشگاه پن، مورچه به خاطر حضور مواد شيميايي مربوط به قارچ درون بدنش ترغيب مي شود نواحي خاصي از بخش هاي زيرين برگ ها را گاز بزند که عمدتا هم آوند اصلي برگ هايي است که به سمت شمال يا شمال غربي قرار دارند و حدودا 25 سانتيمتر بالاتر از زمين هستند. او در ادامه مي گويد: «و همه اين اتفاقات دقيقا حوالي ظهر رخ مي دهد و به همين خاطر مي تواند چنين رويدادي را پيچيده ترين نمونه از دستکاري انگلي رفتار ميزبان قلمداد کرد.» مرگ شگفت انگيز اما انتخاب زمان اين کار نيز توسط قارچ صورت مي گيرد که در واقع با در نظر داشتن ايده آل ترين شرايط دمايي و رطوبتي صورت مي گيرد. هاگس براي روشن شدن اين مسئله تصميم گرفت که اين مورچه ها را به نواحي خشک تر و گرم تر انتقال دهد و در آنجا بود که متوجه شد با اين کار، قارچ انگلي ديگر رشد نخواهد کرد. بعد از آن که مورچه آرواره هايش را درون برگ مورد نظر قارچ فرو مي کند، جان خود را از دست مي دهد و از قسمت پشت سر آن چيزي شبيه به يک ساقه خارج مي شود که گرچه شکل زيباي خاصي دارد اما نامطلوب ترين کلاه در اين دنياست. با اين کار، هاگ هاي قارچ از طريق ساقه خارج شده و از مغز مورچه روي هم نوعان مورچه که روي زمين مشغول کار هستند مي ريزد و به ساختار بيروني بدن آنها چسبيده و فرايندي را آغاز مي کند که از آن تحت عنوان روند تهاجمي ياد مي شود. هاگس مي گويد: قارچ براي آن که به داخل بدن مورچه ها راه پيدا کند، فشار خود را افزايش مي دهد. ما با انجام تحقيقات روي قارچ هاي انگلي گياهان مختلف خصوصا برنج دريافته ايم که فشار وارده از طريق هاگ يک قارچ با نيرويي که به چرخ هاي يک فروند هواپيماي 797وارد مي شود برابر است. بنابراين هاگ ها حجم بالايي از فشار را درون خود جمع مي کنند و وقتي اين فشار به ميزان مطلوبش رسيد، حفره اي را در داخل بدن مورچه ايجاد کرده و مواد ژنتيکي را به درون آن تزريق مي کنند. طبق گفته هاگس در حال حاضر 160 گونه شناخته شده قارچ با قابليت کنترل ذهن مورچه ها وجود دارد اما احتمال مي رود 1000 گونه کشف نشده ديگ راز آنها در طبيعت باشد و بايد در نظر بگيريد که اينها علاوه بر قارچ هايي است که حشرات مشخصي را هدف حمله قرار مي دهند اما رابطه ميان قارچ و مورچه را مي توان تصويرسازي بسيار خوبي ارتباط ميان انگل و ميزبان دانست که به تازگي براي دانشمندان آشکار شده و در تلاش براي درک آن هستند. جالب است بدانيد فسيل هاي به دست آمده از برگ هايي که توسط همين مورچه ها گاز زده شده اند نشان مي دهد که اين رابطه قدمتي بس طولاني دارد. دست کم 48 ميليون سال قبل شکارچيان مورچه وجود داشته اند و هر کدام نيز به دنبال گونه خاصي از اين حشره بوده اند امنا مورچه ها هم کاملا تسليم سرنوشت خود نشده اند و مکانيزم هاي دفاعي مختلفي را براي مقابله با اين شکارچيان به خدمت گرفته اند. هاگس مي گويد: انگل ها بايد از جانوري به جانور ديگر منتقل شوند و نمي توانند اين کار را در داخل لانه مورچه ها انجام دهند زيرا حشرات اجتماعي براي زنده ماندن به نوعي سيستم ايمني پيشگيري کننده مجهز شده اند که بر پايه دفاع رفتاري استوار است؛ بنابراين مورچه ها از ايمني اجتماعي بهره مي برند، يعني براي پيشگيري از شيوع بيماري درون لانه خود حشرات بيمار را دستگير کرده و آنها را از محدوده شان دور مي کنند. کشتار جمعي قارچ قاتل اما قارچ هاي انگلي با وجود همين مکانيزم هاي دفاعي هم به شدت مسري هستند و تلاش مي کنند که کل يک لانه را از ميان ببرند. در واقع چنانچه اين قارچ ها کنترل نشوند مي توانند خود و مورچه هاي ميزبان شان را به سمت انقراض پيش ببرند و اين همان نقطه اي است که داستان در آن عجيب مي شود. قارچ هاي پارازيتي خودشان نوعي قارچ انگلي دارند. هاگس مي گويد: اگر اين قارچ ها موفق ظاهر شوند و قبرستان هاي خود را درون جنگل ها بسازند، آنگاه ديگر اندامگان نيز قدم به ميان مي گذارند و آنها را آلوده مي کنند و يکي از اين اندامگان قارچ ديگري است که آنها را عقيم خواهد کرد تا ديگر نتوانند هاگ توليد کنند. در حال حاضر هاگس مشغول مطالعه روي تعدادي از مورچه هاي آلوده به اين قارچ در محيط آزمايشگاهي است تا تشخيص دهد که قارچ ها براي به دست گرفتن کنترل ذهن اين حشرات دقيقا از چه ماده اي استفاده مي کنند. او مي گويد: طبق مطالعات ما بالغ بر نيمي از گونه هاي مختلف حيات روي زمين از نوع انگلي هستند اما تنها شمار اندکي از آنها هستند که مي توانند ذهن طعمه خود را تحت کنترل در آورند. فنچ هاي خون آشام ولف آيلند يکي از اين جزايري است که زميني خشک دارد و گويي خون آشآم ها بر آن حکمراني مي کنند؛ خون آشام هاي ريزنقشي که ترس را در آن حاکم کرده اند. اين موجودات که فنچ هاي خون آشام لقب گرفته اند خوب مي دانند که چطور پرهاي دم پ رندگان ديگر را از جا بکنند و از خوني که از آن ناحيه خارج مي شود تغذيه کنند، بي آن که قرباني تقلايي براي نجات يافتن کند. کن پاترين يکي از بوم شناسان دانشگاه سينسناتي است که در ماه آوريل به ولف آيلند آمد تا اين خون آشام ها را مورد بررسي و مطالعه قرار دهد. او مي گويد وقتي نخستين بار در مورد اين پرنده ها شنيدم، نمي توانستم خون آشام بودن شان را باور کنم. اما چيزي که پاترن با چشمان خود ديد به مراتب ترسناک تر از تعريف هايي بود که از اين موجود شنيده بود. او مي گويد: اين فنچ هاي خون آشام در اين جزيره به سراغ جوجه پرندگان کوچک و بي پناه در آشيانه شان مي روند و به راس دم آنها که مملو از غده هاي چربي است نوک مي زنند تا خون از آن محل خارج شود و سپس از آن خون تغذيه مي کنند. حتي جنون آميزتر اين که خون آشام هاي اين جزيره عادت دارند گروهي به سراغ اين کار بروند و کار يکديگر را نگاه کنند تا ياد بگيرند که چطور باقي عمر خود را با خشونت زندگي کنند. پترن البته در مشاهده خود ديده است که اين پرنده بعضا به جوجه هاي مرده نيز حمله مي کند اما نمي تواند با اطمينان بگويد که مرگ آن جوجه ها کار آنهاست. زندگي در اين محيط گرم و خشک بسيار دشوار است و به همين خاطر آمار مرگ و مير پرندگان دريايي در آن نيز بالاست و پترن تا به حال به چشم خود نديده که فنچ هاي خون آشام باعث مرگ اين جوجه ها شده باشند و احتمال مي دهد که اين موارد به خاطر گرمي هوا باشد اما جوجه هاي جوان هيچ ابزاري براي دفاع از خود ندارند. پس اين سوال در ذهن به وجود مي آيد که چرا مادر آنها اطراف لانه حضور ندارد تا خون آشام هاي کوچک را شکال کند؟ قطعا ميزان خون موجود در بدن مادر اين جوجه ها از آنها بيشتر است. تغيير ذائقه انگار فنچ هاي خون آشام همان سلاطين واقعي جزاير گالاپاگوس هستند و راه گريزي از آنها نيست، در واقع مقاومت در برابر آنها بي فايده است. جمعيت اين پرنده ها بسيار زياد است و شمارشان از هر گونه فنچ ديگري که در اين جزاير زندگي مي کند بيشتر است. بنابراين شايد به باور مادر اين جوجه ها، نبرد با آنها بي فايده است. تنها کافيست که مادر با يکي از آنها وارد نزاع شود تا يکي ديگر از اين خون آشام ها به او حمله کند. البته چنين اقدامي را مي توان نوعي رفتار پاکسازي هم تلقي کرد. پترن مي گويد: ما در سفر خود بارها شاهد بوديم که اين فنچ ها روي سر سوسمارها مي نشستند و شپش هاي بدن شان را بر مي داشتند. شايد اينطور باشد که فنچ هاي خون آشام زماني اين سرويس را به پرندگان دريايي ارائه مي کرده اند و بعدها به اين نتيجه رسيدند که خوردن خون پرنده در اين حين که مملو از انرژي هم هست براي شان بهتر است. در نظر داشته باشيد که حتي زندگي در يک پوسته و قشر محافظ خوب هم نمي تواند شما را در برابر اين فنچ ها حفظ کند. اين پرنده ها بعضا مشغول ديد زدن لانه پرنده هاي ديگر هستند تا در وقت مناسب تخم هاي آنها را سرقت کنند. آنها براي اين کار ابتدا سر خود را روي زمين مي گذارند، پايشان را بالا مي آورند و با آن، تخم هاي مورد نظر خود را به سمت صخره يا سنگي هل مي دهند تا بشکند و بعد تمام زرده آن را مي خورند. پترن اضافه مي کند و اين کار جالب است. وقتي يکي از اين پرنده ها براي حرکت دادن تخم هاي سرقتي تقلا مي کند، به تدريج سر و کله ديگر هم نوعانش هم پيدا مي شود و به تماشاي اين اتفاق مي نشينند و هر يک به نوبه خود سهمش را ادا کرده و براي شکاندن تخم تلاش مي کند. تنوع غذايي خون آشام خون و تخم پرندگان تنها بخشي از آيتم هاي موجود در منوي غذاي فنچ هاي خون آشام است. اين پرنده علاوه بر موارد ذکر شده از بذرهاي مختلف و غذاي بالا آمده از معده پرندگان ديگر نيز تغذيه مي کند. منقار تيز اين پرنده به خوبي با سبک و سياق زندگي آن همخواني دارد و به آن امکان مي دهد که علاوه بر تکه و پاره کردن گوشت پرندگان، ميوه ها را باز کرده و از شهد گياهان بنوشد. در واقع لازم است که اين خون آشام کوچک در جزاير خشک محل سکونتش (به ويژه در دوران خشکسالي) ابتکار عمل را حفظ نمايد تا بتواند بقاي خود را تضمين کند. ديگر فنچ هايي که در آن جزاير زندگي مي کنند به لحاظ ابعاد و شکل منقارهاي شان با هم تفاوت دارند که هر کدام براي مقصودي آن شکل را پيدا کرده و مثلا منقارهاي بزرگ براي خرد کردن دانه هاي سخت به کار مي روند. در واقع هر چه منقار اين پرندگان بزرگ تر باشد، توانايي اش براي خوردن دانه هاي سخت تر هم افزايش يافته و شانس بيشتري براي زنده ماندن مي يابد اما حتي سال هاي متمادي تکامل اين پرنده هم نتوانسته آن را در برابر اصلي ترين خطر موجود در اين جزاير مقاوم نمايد و آن چيزي نيست جز انسان. خوشبختانه تدابير لازم براي حفاظت از اين پرنده ها به ويژه در ولف آيلند ديده شده و حتي دانشمندي نظير پترن نيز پيش از ورود به جزيره و بعد از خروج، مورد تفتيش و بازرسي هاي سختگيرانه قرار مي گيرد. به لطف همين تلاش ها، در بسياري از سکونتگاه هاي گلاپاگوس از جمله ولف آيلند گونه هاي مختلف بدون ترس از درندگان تکثير شده اند که البته اين مسئله آنها را در برابر حيوانات مهاجم آسيب پذير مي کند. پترن مي گويد: به خاطر همين نبود ترس، اين پرنده ها از ديدن انسان متعجب نمي شوند و حتي او را ناديده مي گيرند و در نتيجه مي توان به راحتي رفتار طبيعي شان را مورد بررسي و مطالعه قرار داد. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد