گوناگون/ ۱۰ درس موفقیت از «پائولو کوئیلو» رمان نویس مشهور
فراديد/ در سال ۱۹۸۶، کوئليو رمان نويس مشهور به يک پياده روي رفت که زندگي او را تغيير داد. او جاده ي ۸۰۰ کيلومتري سانتياگو د کامپوستلا، يک بزرگراه باستاني که قر ن ها توسط زائران استفاده مي شد، را در اسپانيا با پاي پياده پيمود. يک سال بعد، کوئيليو معروف ترين کتاب خود، يعني “کيمياگر” را نوشت. اين کتاب در ابتدا فروش کمي داشت و ناشر، انتشار آن را متوقف کرد. او ناشر ديگري پيدا کرد که به نوشته هاي او بيش تر از سايرين ايمان داشت و کتاب به يکي از پرفروش ترين کتاب هاي تمام دوران ها تبديل شد. ۱. شکست خوردن مهم نيست. پائولو به خودش ايمان داشت. او معتقد بود که شاعر خوبي است و اين که اشعار او به درد مجلات کوچک نمي خورد. بنابراين اشعارش را به ‘Escritores E Livros،’ يک ستون ادبي معتبر در روزنامه اي به نام Correio da Manha ارسال کرد. اما اين روزنامه او را تحقير کرد. مانند هر آدم عادي اي، بسيار ناراحت شد، اما موفق شد مجددا اعتماد به نفس خود را به دست آورد و نسخه ي خود را از شعر معروف روديارد کيپلينگ (“اگر …”) ارسال کرد. در مورد پائولو مي توان گفت که ايمان به خويشتن سبب موفقيت اش شد و اين به دليل علاقمندي وافر و بيش از اندازه ي وي به کارش بود. ۲. هميشه فعاليت کنيد. دومين درس موفقيت از پائولو کوئيلو اين است که “تنها يک راه براي يادگيري وجود دارد. و آن داشتن فعاليت است. ” شما مي توانيد مدت زماني بسيار طولاني را صرف مطالعه، خواندن، و گوش دادن کنيد، اما تجربه ي کامل را زماني به دست مي آوريد که دست به عمل بزنيد، و از دل چالش ها، مشکلات و مصائب بگذريد. زماني که از هدف تان مطمئن شديد، تصميم تان را بگيريد و وارد عمل شويد. ۳. به روياي تان عشق و علاقه داشته باشيد. پائولو عاشق اين بود که يک نويسنده ي معروف شود. با اين حال، جالب است که عشق بي اندازه ي او سال ها بعد به ثمر نشست. زيرا او هميشه در حال تغيير دادن هنر خود بود: از شعر تا بازيگري، کارگرداني، نوشتن در مورد علم غيب، و نوشتن ترانه براي خواننده ها. اگر چه او در برخي از برنامه هاي اش موفق شد، اما همچنان در ذهن داشت که مي خواهد يک نويسنده ي مشهور شود. و اين عشق و علاقه از او چيزي ساخت که امروز مي بينيم. ۴. چيزهاي خوب به سراغ کساني مي رود که صبر و استقامت دارند. در کيمياگر، محبوب ترين رمان کوئيليو، يک چوپان جوان اسپانيايي به نام سانتياگو يک رويا ي پيش آگاهانه دارد که گنجي در سرزميني دور در انتظار اوست. پس از مشاوره با يک کولي که به او مي گويد گنج در زير اهرام جيزه و مصر نهفته است، راهي سفري طولاني و دشوار از دل آفريقا مي شود. موانعي که در بيابان پيش روي اش قرار مي گيرند- او براي حفظ غذا و سرپناه اش تلاش مي کند، براي عبور از برخي مسيرها با گروهي ارتشي همراه مي شود، و حتي عاشق مي شود- باعث مي شوند که خواسته ي خود را مورد حدس و قياس قرار بدهد. اما براي هر مانعي که او را دلسرد مي کند، نشانه اي نيز هست که ايمان را در دل او زنده نگه مي دارد. در اوايل سفر خود پادشاهي پير به سانتياگو مي گويد: “هنگامي که چيزي مي خواهي، همه ي جهان دست به دست هم مي دهند تا کمک ات کنند که به آن برسي!” ۵. اگر نقطه ضعفي داريد، ياد بگيريد آن را با توانايي تان جبران کنيد. پائولو به لحاظ جسماني ضعيف بود. با توجه به بيوگرافي اش “او بسيار لاغر، ضعيف و کوتاه” بود. او يک نام مستعار – پله – داشت که به معني دست و پا چلفتي است. اين نام تنها به کساني داده مي شود که هميشه توسط همکلاسي هاي شان مورد آزار و اذيت قرار مي گيرند. براي پائولو با توجه به ضعف جسماني که داشت، احترام ديدن از طرف همسالان دشوار بود. با اين حال، او متوجه شد با وجود ضعفي که دارد، در به دست آوردن احترام آن ها موفق شده است. زيرا او چيزهايي مي دانست که هيچ کس ديگري از آن ها اطلاع نداشت و داستان هايي مي خواند که هيچ يک از همسالان اش نخوانده بودند و اين براي پائولو يکي از راه هاي کسب احترام از سايرين بود. ۶. گذشته ي شما آينده را نمي سازد. پائولو در مطالعات خود شکست خورد، به دليل رانندگي بد تقريبا يک پسر را کشت، مجبور شد به دليل مشکلات روزافزوني که داشت در يک کلينيک روان پزشکي بستري شود، به مواد مخدر روي آورد، توسط يک سازمان مخفي ربوده شد و شيطان پرستي را پذيرفت. مشکلي که اکثر ما داريم اين است که روي چيزهايي تمرکز مي کنيم که تغيير دادن شان امان پذير نيست. اين درست است که گذشته ي ما مي تواند آينده مان را تحت تاثير قرار بدهد، اما ما نمي خواهيم اجازه بدهيم که اين تاثير بيش از حد گسترش بيابد و هر کاري که مي خواهد بکند. ۷. به نداي قلب تان گوش فرادهيد. “به قلب تان بگوييد که ترس از رنج بردن، بدتر از خود درد و رنج است. و اين که تا به حال قلبي که به دنبال روياهاي خود رفته است، رنج و عذابي به خود نديده است، چرا که هر ثانيه از اين جستجو، رويارويي با خدا و با ابديت است. ” اين درس موفقيت از پائولو کوئيلو در کتاب زيباي کيمياگر را هميشه به ياد داشته باشيد. ۸. موفقيت شما پيامدهاي چندگانه دارد. “اين چيزي است که کيمياگران را انجام دهد. آن ها نشان مي دهند که، وقتي ما براي بهتر شدن خودمان تلاش و تقلا مي کنيم، همه ي چيزهايي که در اطراف مان وجود دارد نيز بهتر مي شود. ” رشد، تغيير و تکامل تارها و پودهاي پارچه ي واقعيت هستند. تبديل شدن به نسخه ي بهتري از خودتان، تاثيري چندگانه دارد و چيزهاي اطراف تان را بهتر خواهد کرد: خانواده تان، دوستان تان، سبک زندگي تان و جامعه تان. ۹. از متفاوت بودن نهراسيد. ” تو کسي هستي که با ديگران تفاوت داري، ولي سوال اين جاست که چه کسي مي خواهد شبيه ديگران باشد؟ و از نظر من، اين يعني يک بيماري جدي. خواست خداوند اين بوده که متفاوت باشي. چرا با داشتن چنين طرز فکري خدا را از خودت نااميد مي کني.”- اين درس موفقيت از پائولو کوئيلو در کتاب زيباي ورونيکا تصميم مي گيرد بميرد را هميشه به ياد داشته باشيد. ۱۰. شما مجبور نيستيد که يک شغل سازماني داشته باشيد. آخرين درس موفقيت از پائولو کوئيلو اين است که علي رغم آن چه از اين و آن مي شنويد، به هر حال داشتن شغل غيرسازماني راحت و بدون دردسر نيست. اما سرگرمي و پول بسيار بيش تري خواهيد داشت اگر بتوانيد کمي عدم اطمينان را به جان بخريد (هشدار – اکثر مردم با انتخاب عدم قطعيت به بيچارگي مي رسند، اما شما مجبور نيستيد که يکي از آن ها باشيد). انجام کاري که واقعا عاشق اش هستيد، بهترين هديه اي است که مي توانيد به خودتان بدهيد. با کانال تلگرامي «آخرين خبر» همراه شويد