شرح و تفسیر حکمت 267 نهج البلاغه
باشگاه خبرنگاران/ به گزارش خبرنگارحوزه قرآن و عترت گروه فرهنگي باشگاه خبرنگاران جوان؛نهج البلاغه با مرور قرنها نه تنها تازگي و جذابيت خويش را حفظ کرده که فزونتر ساخته است و اين اعجاز نيست مگر به سبب ويژگي هايي که در شکل و محتوا است. اين امتياز را جز در مورد قرآن نمي توان يافت که در کلام امام علي(ع) درباره قرآن آمده است: « ظاهره انيق و باطنه عميق، لاتفني عجائبه و لاتنقضي غرائبه » قرآن کتابي است که ظاهري زيبا و باطني عميق دارد، نه شگفتي هاي آن پايان ميپذيرد و نه اسرار آن منقضي ميشود. در سخن مشابهي نيز آمده است : « لاتحصي عجائبه و لاتبلي غرائبه» نه شگفتي هاي آن را ميتوان شمرد و نه اسرار آن دستخوش کهنگي ميشود و از بين ميرود . سخنان امام علي(ع) در فاصله قرن اول تا سوم در کتب تاريخ و حديث به صورت پراکنده وجود داشت. سيد رضي در اواخر قرن سوم به گردآوري نهج البلاغه پرداخت و اکنون بيش از هزار سال از عمر اين کتاب شريف ميگذرد. هر چند پيش از وي نيز افراد ديگري در گردآوري سخنان امام علي (ع) تلاشهايي به عمل آوردند، اما کار سيد رضي به خاطر ويژگي هايي که داشت درخشيد و ماندگار شد، چون سيد رضي دست به گزينش زده بود. امام علي عليه السلام فرمودند :يَابْنَ آدَمَ، لاَ تَحْمِلْ هَمَّ يَوْمِکَ الَّذِي لَمْ يَأْتِکَ عَلَى يَوْمِکَ الَّذِي قَدْ أَتَاکَ، فَإِنَّهُ إِنْ يَکُ مِنْ عُمُرِک يَأْتِ اللّهُ فِيهِ بِرِزْقِکَ. اى فرزند آدم! غم و اندوهِ روزى که نيامده را بر آن روز که در آن هستى تحميل مکن، چراکه اگر آن روز، از عمرت باشد خداوند روزىِ تو را در آن روز مى رساند. (و اگر نباشد، اندوه چرا؟)». امام علي عليه السلام در اين گفتار حکيمانه براى پيشگيرى از حرص حريصان مى فرمايد : «اى فرزند آدم! غم و اندوهِ روزى که نيامده را بر آن روز که در آن هستى تحميل مکن، چراکه اگر آن روز، از عمرت باشد خداوند روزىِ تو را در آن روز مى رساند. (و اگر نباشد، اندوه چرا؟)»؛ (يَابْنَ آدَمَ، لاَ تَحْمِلْ هَمَّ يَوْمِکَ آلَّذِي لَمْ يَأْتِکَ عَلَى يَوْمِکَ الَّذِي قَدْ أَتَاکَ، فَإِنَّهُ إِنْ يَکُ مِنْ عُمُرِک يَأْتِ اللّهُ فِيهِ بِرِزْقِکَ). شک نيست که منظور امام عليه السلام از اين کلام، نفى آينده نگرى و تدبير در امور زندگى به خصوص در سطح جامعه اسلامى نيست، زيرا هر کسى بايد به آينده همسر و فرزندانش و زمامداران اسلامى به آينده مسلمانان حساس باشند.در حالات سلمان فارسى که آگاهى کامل از تعليمات اسلام داشت، آمده است: هنگامى که سهم خود را از بيت المال مى گرفت، قوت سال خود را از آن مى خريد و نگهدارى مى کرد. در حديث ديگرى آمده است که وى فلسفه اين کار را چنين بيان مى کرد: «إِنَّ النَّفْسَ قَدْ تَلْتَاثُ عَلَى صَاحِبِهَا إِذَا لَمْ يَکُنْ لَهَا مِنَ الْعَيْشِ مَا تَعْتَمِدُ عَلَيْهِ فَإِذَا هِيَ أَحْرَزَتْ مَعِيشَتَهَا اطْمَأَنَّتْ؛ نفس آدمى هنگامى که آينده خود را تأمين نبيند دلچرکين مى شودولى زمانى که معيشت خودراتأمين کرد اطمينان پيدا مى کند». بنابراين هرگز منظور امام عليه السلام ترک تلاش و کوشش براى زندگى و تأمين آينده معقول و برنامه ريزى براى وابسته نبودن به ديگران نيست، بلکه هدف جلوگيرى از حرص و آز شديدى است که بسيارى از مردم را فرا مى گيرد و به بهانه تأمين آينده دائمآ براى ثروت اندوزى تلاش مى کنند و اموالى را گرد مى آورند که هرگز تا آخر عمر از آن استفاده نکرده، براى ديگران به يادگار مى گذارند. شاهد اين سخن همان جمله اى است که در ذيل اين حديث شريف در بعضى از منابع آمده بود که امام عليه السلام مى فرمايد: «وَاعْلَمْ أنَّکَ لاتَکْسِبُ مِنَ الْمالِ شَيْئاً فَوْقَ قُوتِکَ إلّا کُنْتَ فِيهِ خازِناً لِغَيْرِکَ؛ بدان که تو چيزى از مال را بيش از نياز خود به دست نمى آورى مگر اينکه در آن، خزانه دار براى ديگرى هستى». مرحوم «مغنيه» در شرح اين کلام، تفسير ديگرى دارد که مىگويد: اين سخن امام عليه السلام نهى از کار و کوشش نسبت به آينده نيست. چگونه ممکن است نهى از اين کار باشد در حالى که خود آن حضرت مى فرمايد: «اِعْمَلْ لِدُنْياکَ کَأَنَّکَ تَعِيشُ أَبَدآ (وَاعْمَلْ لاِخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَداً)؛ براى دنيايت آنگونه عمل کن که گويى تا ابد زنده اى (و براى آخرتت آنگونه عمل کن که گويا مى خواهى فردا از دنيا بروى)» و اگر کار و تلاش پيگير نباشد، زندگى در دنيا غير ممکن است. منظور امام عليه السلام از کلام بالا اين است که اگر چيزى هنوز زمانش فرا نرسيده و به دست تو نيامده غمگين مباش و حسرت و اندوه به خود راه نده. شايد چنين چيزى اصلاً وجود پيدا نکند و نبايد شتابزده، غم واندوه را براى آن به خود راه دهى. چنين غم و اندوهى چه سودى دارد و اى بسا زندگى را بر ما تباه کند و غم و اندوه را بر دل ما مضاعف سازد و ما را از تفکر وتلاش براى واجبات و انجام مسئوليتها بازدارد. ولى آنچه در تفسير اول گفتيم مناسبتر به نظر مى رسد، هر چند جمع بين دو تفسير نيز امکانپذير است. کلام حکيمانه بالا پيام ديگرى هم دارد و آن اينکه نبايد برنامه هاى آينده سبب فراموشى برنامه روزانه شود؛ مثلاً ملتى امروز با گرسنگى دست به گريبانند، مسئولان براى چند سال بعد طراحى کنند و از وضع امروز غافل شوند. امام عليه السلام مى فرمايد: غم فردا را بر فکر امروز نيفزا؛ مسئوليت خود را امروز انجام ده، به لطف خدا مشکلات آينده را حل خواهى کرد. همانگونه که عکس اين کار نيز درست نيست که انسان وظيفه امروز را براى فردا بگذارد، چراکه فردا وظيفه خاص خود را دارد و به گفته شاعر : کار امروز به فردا نگذارى زنهار که چو فردا برسد نوبت کار دگر است در غررالحکم ذيل گفتار حکيمانه بالا اين جمله آمده است: «وَإنْ لَمْ يَکُنْ مِنْ عُمْرِکَ فَما هَمُّکَ بِما لَيْسَ مِنْ أجْلِکَ» اشاره به اينکه اگر خداوند عمرى فردا به تو بدهد، وسايل آن را فراهم مى کند و اگر در فردا عمرى نداشته باشى چرا بيهوده خود را مشغول فکر فردا کنى؟ همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در تلگرام https://t.me/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar