ترین ها/ عجیبترین بارشهای مرموز غیربارانی
الي گشت/ در طول تاريخ تا حالا بارها شنيده ايم که چه اشيا عجيب و غريبي از آسمان به پايين فرو ريخته است. مثلا در سال ۱۹۴۵ در در سنت لوييس از آسمان لوبيا روي زمين ريخته و يا اينکه در تگزاس در سال ۱۹۸۵ از جايي که معلوم نبود کجاست ناگهان ماهي به پايين ريخت و يک نمونه ي جالب تر و جذابتر که احتمالا همه ي ما هم آرزو مي کنيم آن را تجربه کنيم، فرو ريختن سکه هاي نقره اي در سال ۱۹۴۰ در روسيه بود! شايد فکر کنيد که هيچکدام از اين ها واقعي نيست اما حقيقت اين است که همه ي اين ها اتفاق افتاده و به ثبت رسيده است. حالا اين ها و مخصوصا آخرين مورد! نمونه هاي جذابي از بارش چيزهاي عجيب غريب بودند. کمي ذهنتان را بازتر کنيد، مثلا اينکه از آسمان سنگ ببارد… چه اتفاقي مي افتد؟ سوال خوبي است که جواب آن هم اين است که باران سنگ تا حالا در جاهاي مختلف دنيا ثبت شده است. در ادامه با ما همراه شويد، مي خواهيم اين پديده ي عجيب را بيشتر براي شما باز کنيم. يکي از بهترين نمونه هايي که از باران سنگ تا حالا ثبت شده است، در ايالت اوهايو و در شهر کوچکي به نام هريسون ويل (Harrisonville) بوده است که در اکتبر سال ۱۹۰۱ اتفاق افتاده است. در اين مورد يکي از روزنامه هاي محلي همين شهر هم خبري تهيه کرده و به چاپ رسانده بود: همه چيز از سيزدهم اکتبر شروع شد، ناگهان يک تخته سنگ کوچک روي پنجره ي يکي از خانه هاي در نزديک شهر افتاد. خانواده اي که در اين خانه بودند فورا به بيرون رفتند تا ببينند که چه کسي اين سنگ را روي شيشه ي آن ها انداخته است اما نتوانستند هيچ کسي را در مجاورت آن جا ببينند. در همين حال که خانواده در بيرون خانه ايستاده بودند، سنگ هاي ديگري هم روي شيشه ي خانه افتاد و چيزي که مشخص بود اين بود که هيچ منبعي هم ظاهرا براي آن ها نبود و اين سنگ ها از ناکجا فرود مي آمدند. تا چندين روز بعد هم اين پديده ي عجيب غريب که به آن بارش سنگي مي گفتند ادامه دار بود و در تمام شهر ديده مي شد. اين موضوع باعث شد تا مردم اين شهر کوچک بترسند و خودشان را مسلح کنند اما اين سنگ ها همچنان از آسمان فرو مي ريختند بدون اينکه هيچ منبعي براي آن ها ديده شود. اين پديده به همين شکل تا چندين و چند روز ادامه پيدا کرد و به اندازه اي جذاب شد که مردم شهر دست به اقدامات افراطي زدند، آن ها تمام مردان و پسران را يک جا جمع کردند تا مطمئن شوند که پرتاپ سنگ کار هيچ يک از ان ها نيست. در همين حال سنگ ها باز هم همچنان به فرو ريختن از آسمان ادامه مي دادند تا اينکه بارش سنگ به همان اندازه ي شروع اسرارآميزش، يکباره قطع شد و هيچ کس نتوانست بفهمد که اين اتفاق چه بود و به چه دليل افتاد. چندين سال بعد، يک اتفاق مشابه اما حتي عجيب تر از آن يعني باران سنگ در اندونزي افتاد. يکي از شاهدان در باره ي اين اتفاق گفته است که در خواب بوده تا اين که نيمه هاي شب به وسيله ي سنگي که در نزديک تختش مي افتد، از خواب بيدار مي شود. فورا چراغ کنار تخت خود را روشن مي کند مي بيند که تخته سنگ ها از ناکجا به پايين مي ريزند. مرد به همراه خدمتکارش فورا به اطراف خانه مي روند تا بتوانند منبع اين سنگ ها را پيدا کنند و اما نمي توانند هيچ منبعي براي اين سنگ ها که مدام به پايين مي افتند پيدا کنند. اين مرد در اين باره مي گويد: من سعي مي کردم تا سنگ هايي را که از هوا روي من فرود مي آمدند را با دستم بگيرم اما حتي نمي توانستم يکي از آن ها را بگيرم چرا که به نظر مي آيد اين سنگ ها همين که به من مي رسيدند تغيير جهت مي دادند! او بعد از اين حادثه به بالاي سقف مي رود تا آنجا را هم چک کند اما در نهايت تعجب مي بيند که سنگ ها بدون اين که کوچکترين سوراخي در سقف ايجاد کرده باشند به پايين فرو مي ريخته اند! اين واقعا يکي از موارد عجيب اتفاق افتاده در اين گونه ها بود چرا که باران سنگ در داخل خانه اتفاق افتاده بوده است! بر خلاف تعداد گزارشاتي که از باران سنگ تا حالا شده است، گفته مي شود که تا حالا به ندرت شنيده شده که اين اتفاق در داخل محيط خانه اتفاق بيفتد و اين مورد در اندونزي يکي از عجيب ترين ها تا حالا بوده است. در همه ي اين اتفاقات تا حال گزارش هايي از خسارت هاي مالي به ساختمان ها و اشياهاي مختلف شده است اما هيچ گزارشي از اين که فردي در جريان باران سنگ آسيب ديده باشد، نشده است. در سال ۱۹۸۲ هم يک اتفاق مشابه عجيب تا چندين ماه رخ داده است. صاحب خانه در اين مورد با ناراحتي مي گويد: خيلي رک و صادقانه مي گويم که همه ي ما از بعد از آن حادثه تا حالا ديوانه شده ايم. صدها نفر به خانه مان آمدند و قول همکاري دادند اما هيچ کس نتوانست کوچک ترين کاري براي ما انجام دهد. ما حتي از کشيشان و حتي از جادوگران هم کمک گرفتيم اما هيچ کدام نتوانستند کمکي کنند. چيزي که مشخص است اين است که تحقيقات در باره ي باران سنگ همچنان ادامه دارد و هنوز هم هيچ کسي نتوانسته راه حلي براي مشکل پيدا کند. در آناليزهايي که انجام شده است هنوز به هيچ نتيجه ي قطعي اي دست پيدا نشده است. اين پديده هنوز هم مثل پازلي است که يکي قطعه از آن گم شده است و يا دست کم نيست و همچنان که اين پديده ها در گذشته اتفاق افتاده اند، هيچ بعيد نيست که در آينده هم اتفاق بيفتند.