دختر جوان آرپیجی زن دوران جنگ از شهادت تا شکار تانکهای دشمن
فارس/ آمنه وهابزاده جانباز شيميايي 70 درصد اکنون در گرمدره زندگي ميکند. براي گفتوگو با اين شيرزن دوران جنگ تحميلي راهي خانهاش شديم تا بتوانيم بخشي از سرگذشت آن را از زبانش خودش بشنويم. *کجا متولد شده و چه شد که عاشق انقلاب اسلامي شديد؟ در عراق به همراه پدر، مادر و دو خواهرم زندگي ميکرديم و در کاظمين فعاليت سياسي خود را آغاز کردم. 10 ساله بودم که براي زيارت حضرت امير به همراه مادرم به نجف رفته بوديم که امام خميني (ره) را ديدم که ضريح آقا امير المومنين را ميبوسيد و عبادت ميکرد. دستان مادرم را رها کردم و دوان دوان به طرف ايشان رفته و گفتم: سلام، رهبر عزيزم شما را خيلي دوست دارم، آيا شما هم من را دوست داريد؟ در همين لحظه مادرم به سرعت دستان مرا گرفت و از آنجا دور شديم. امام خميني (ره) نيمههاي شب به حرم ميآمد، نماز مي خواند و حرم را جارو ميکرد. از آن زمان جرقهاي در ذهنم به وجود آمد که به راه ايشان بپيوندم و در مدرسه ايرانيها پس از آن شروع به پخش اعلاميه در جهت حمايت از انقلاب اسلامي و امام خميني (ره) کردم. آن زمان نيروهاي عراق متوجه اين موضوع شده و ما را تبعيد کردند و سرانجام هنگامي که قبل از انقلاب به ايران تبعيد شدم، توسط نيروهاي شاه مورد شکنجه قرار گرفتم و سختيهاي زيادي را سپري کردم. در دوران رژيم شاهنشاهي بازداشت شدم و در بازداشتگاه آيتالله طالقاني، هاشمي رفسنجاني را ديدم که هر کدام در سلولهاي جداگانه به سر ميبردند. مأمور زندان به آنها ميگفت اين زن عليه شما گزارشها را اعلام کرده و وضعيتتان بسيار نامناسب است. پس از آن با يک مرد ايراني ازدواج کرده و زندگي خود را در ايران تشکيل دادم. پدر و مادرم فعاليت سياسي نداشتند و در حال حاضر آرامگاه آنها در صحن قمربنيهاشم است. همسرم شغل آزاد داشت و پسرم هم نيز شغلش آزاد است. *چند سال داريد و صاحب چند فرزند هستيد؟ جانباز شيميايي 70 درصد هستم، 72 سال دارم و داراي يک فرزند که قبل از شيميايي شدنم متولد شده است. پسرم داراي يک دختر و يک پسر بوده و پس از مجروحيتم پزشکان اعلام کردند که به دليل شيميايي بودن نميتوانم فرزند سالمي به دنيا آورم و از آنجايي که با 4 نوع شيميايي و از نوع ترکيبي آسيب ديده بودم، دوقلوهاي پسرم قبل از تولد در شکم فوت شدند و پس از آن همسرم گفت که خودش را عقيم کنند ولي من قبول نکردم و به او گفتم شايد شما به بچه علاقهمند باشيد و او جواب داد: همه به جانبازان کمک ميکنند چرا من بخواهم مجدد زن بگيرم تا بخواهم بچهدار شوم. *چگونه و کجا مجروح شيميايي شديد؟ در عمليات والفجر 2 در فکه شيميايي شدم؛ از آنجايي که شيميايي از نوع زميني و ترکيبي بود اثرش بيشتر و عوارض زيادي را برايم به همراه داشت. به طور کلي 7 بار در دوران جنگ تحميلي دچار مجروحيت شدم که آخرين آن منجر به شيميايي شدنم شد. در دوران جنگ نيروي شهيد چمران بودم و آموزشهاي نظامي را فرا گرفته و حتي قصد داشتم دورههاي چتربازي را طي کنم که فرصت نشد و پس از آن به جبهه رفتم. همچنين يک امدادگر هستم و آموزشهاي نظامي را نيز در تهران به طور کامل فرا گرفتم.