روانشناسی/ چرا دست از دروغ گفتن بر نمیداریم؟
برترين ها/ براي توجيه اينکه چرا بعضي از افراد نميتوانند دروغ نگويند، تئوريهاي گوناگوني وجود دارد. . خود شيفتهها معمولا مرض دروغ گفتن دارند، زيرا اهميتي به واقعيت نميدهند. . کساني که عادت دارند دروغ بگويند ترجيح ميدهند دروغ بگويند و بر ديگران تسلط داشته باشند تا اينکه با آنها روراست باشند. . گاهي، دروغگوها آدمهاي بسيار بي فکري هستند که براي فکر کردن به واقعيتها و گفتن آنها با خود در جدالند. . دروغ گفتن لزوما از شما آدم بدي نميسازد، بلکه ميتواند علامتي از يک مسئلهي بدتري باشد. همهي ما از سنين سه يا چهار سالگي دروغ گفتن را شروع کردهايم. در اين مرحله از رشد مغز، ياد ميگيريم که ابزار بسيار چند جانبه و قدرتمندي در اختيار داريم که ميتوانيم از آن براي بازي با واقعيت و تاثير بر نتيجهاي که قرار است روي بدهد استفاده کنيم. دير يا زود ياد ميگيريم که دروغ گفتن، بد است و ما نبايد آن را انجام دهيم. اما همهي ما گهگاه دروغ ميگوييم. اما بعضي از افراد انگار به طور بيمارگونهاي دروغگو هستند! يعني نميتوانند در مورد خودشان يا ديگران اطلاعات نادرست ندهند. دلايل روانشناسي رفتار اين افراد يک جورهايي رمزآلود است اما دروغگويي بيمارگونه (pathological lying)، اختلالي است که ويژگيهاي خاص خودش را دارد، درست مانند علائمي از اختلال شخصيت مانند سايکوپث يا خود شيفتگي. جوديت اورلف ِ روانشناس و نويسندهي کتاب The Empath's Survival Guide ميگويد: من فکر ميکنم چيزي که باعث نبودن حس همدلي و همدردي ميشود، وجود يک نقص در تنظيمات عصبي است. خود شيفتهها، سايکوپثها و اجتماع ستيزها دچار مشکلي به نام اختلال نقص همدلي هستند، يعني مثل بقيه حس همدلي ندارند. براي خود شيفتهها واقعيت اهميتي ندارد وقتي اهميتي به ديگران ندهيد و به آنها توجهي نداشته باشيد، دروغ گفتن هم مسئلهي خاصي به نظرتان نخواهد رسيد. نقص همدلي به معني کمبود يا نقص وجدان يا احساس دروني است که قبول و درک مفهوم آن براي خيليها سخت است. اورلف ميگويد: دروغگوها از گفتن دروغ مانند ما ناراحت يا دچار عذاب وجدان نميشوند. بسياري از افراد وارد رابطه با دروغگوهاي مرضي ميشوند و نميتوانند درک کنند چرا آنها دروغ ميگويند، زيرا سعي ميکنند اين افراد را با استانداردهاي معمولي بسنجند و طبق معيارهاي پذيرفته شدهي معمول در مورد همدل بودن آنها را ارزيابي ميکنند. اما دروغگوهاي مرضي در اين قالبها نميگنجند، آنها حتي اين را قبول ندارند که نصف عمر خود را در حال دروغ گفتن هستند، زيرا نسبت به آن درک و وجدان ندارند. اورلف ميگويد، اين افراد عقيده دارند بيشتر اوقات واقعيت را ميگويند، و معمولا خود ِ حقيقت، موضوع اصلي نيست، بلکه آنها ميخواهند روي کسي قدرت و تسلط داشته باشند. اين حالت براي آدمهاي بسيار حساس واقعا خطرناک است، زيرا خود شيفتهها را جذب خود ميکنند. آدمهاي حساس وقتي ميبينند کسي دروغ ميگويد، سعي ميکنند علت را پيدا کنند يا خودشان را سرزنش ميکنند. يک رابطه زماني سالم و قدرتمند است که شما بتوانيد حقيقت را به همديگر بگوييد و به يکديگر اعتماد کنيد و خودتان باشيد، در حاليکه دروغگوهاي مرضي اصلا قابل اعتماد نيستند. شما نميتوانيد زندگي خود را با آنها جور کنيد و مسئوليت و تعهدي بر دوششان بگذاريد. کسي که درغگويي بيمارگونه دارد نميگويد: بابت کاري که کردم معذرت ميخواهم، بلکه ميگويد: تقصي خودت است! تنها راه فرار از نفوذ يک دروغگوي مرضي اين است که اعتماد بنفس داشته باشيد و بگوييد: نه اين تقصير من نيست، به نظر من چيزي که ميگويي واقعيت ندارد، بنابراين نميتوانم به تو اعتماد کنم. متاسفانه خيلي از افراد معمولا به خودشان شک ميکنند، زيرا دروغ ميتواند گنگ و مبهم باشد؛ شايد با يک دورغ سفيد کوچک شروع شود (دروغي که براي آسيب به ديگران گفته نميشود) و چند ماه بعد با تلنباري از ابهام و آشفتگي روبرو شويد زيرا دروغها بهم گره خورده و کلافي سردرگم و پر از تناقض به وجود آمده است. اگر کسي دروغ ميگويد سعي نکنيد توجيهي برايش پيدا کنيد. دروغ، دروغ است! اگر دروغ کسي را با او مطرح کرديد و به شما گفت که تقصير خودتان است يا اشتباه ميکنيد و اين اتفاق نيفتاده، فقط بدانيد که ماجراي بسيار نادرستي در جريان است. دروغگوهاي مرضي لزوما آدمهاي بدي نيستند اگر آدمي هستيد که وسوسهي دروغ گفتن داريد، ترک اين عادت واقعا کار سختي است زيرا اين حس وحشتناک را در درون خود داريد و مجبوريد همين الان به دغدغهتان برسيد. براي همين هر وقت وسوسه ميشويد، آن را به زبان ميآوريد. معنياش اين نيست که شما لزوما دروغگوييد، بلکه توقف دروغگويي برايتان کمي سختتر است، سختتر از کسي که بيشتر فکر ميکند. دروغگويي مرضي و خود شيفتگي، يکسان نيستند بلکه فقط گاهي با هم همراه ميشوند. در ساير موارد، دروغگوهاي مرضي فقط ممکن است توانايي ترک دروغ گفتن را نداشته باشند. اين افراد نياز دارند ياد بگيرند وسوسه و تمايل خود را کنترل کنند. دروغ اين افراد لزوما ريشهي بدي ندارد. به گفتهي دانشمندان دروغگويي مرضي بيشتر به عملکرد مغز اين افراد برميگردد که باعث ميشود سختتر بتوانند تاثير دروغ بر ديگران را بفهمند. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در ايتا https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5 آخرين خبر در آي گپ https://igap.net/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در بله https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar