داستان زندگی پرفراز و نشیب دروازه بان تیم ملی ایران
آخرين خبر/ کارگر نانوا بودم، رفتگر شهرداري بودم، ماشين ميشستم، در رستوران ظرف ميشستم، شبها در ميدان آزادي ميخوابيدم او هيچگاه درمانده نشد تا اينکه.... عليرضا بيرانوند که اين سالها با قراردادهاي ميلياردي در تيم پرسپوليس تهران و تيم ملي بازي ميکند، از آن دسته افرادي است که از خانوادهاي بسيار فقير و بدون داشتن هيچ امکاناتي خود را به اين مرحله رسانده است. به گفته خودش بيش از 10 بار داستان زندگي خود را براي همتيميهايش تعريف کرده ولي هيچکس از شنيدن اين ماجراها خسته نميشود و هميشه همه گوش شنواي ماجراهاي تلخ و سخت زندگي او هستند. او که متولد سال 71 در خرمآباد است، از بچگي علاقه بسيار زيادي به فوتبال داشته و اين علاقه بهشدت مورد نارضايتي پدرش بوده. عليرضا در اينباره ميگويد: «پدرم اصرار داشت به جاي اينکه وقت خود را براي بازي فوتبال بگذرانم کارگري کنم و بتوانم پول دربياورم.» اينطور که دروازهبان تيم ملي ميگويد پدر او هيچوقت او را کتک نزده و هميشه توپ، لباس فوتبال يا وسايل فوتبالي او را پاره ميکرده که ديگر نتواند بازي کند زيرا ميدانسته عليرضا چه علاقهاي به اين ورزش دارد اما او هيچوقت خسته نشده و بالاخره با کار کردن در نانوايي بربري در خرمآباد توانسته پدرش را راضي کند که فوتبال هم بازي کند. اين دروازهبان ميگويد: «بالاخره پولهايم را جمع کردم و بليت اتوبوس خريدم و به تهران آمدم. در راه با حسين فيض که مربي تيم وحدت تهران بود همسفر شدم و او به من گفت اگر 250 هزار تومان بدهم من را به تيم ميبرد.» او ادامه ميدهد: «من هيچ پولي نداشتم و همين را به فيض گفتم و او با اين حال من را به تيم برد. در بازي تدارکاتي درخشيدم ولي اين تيم خوابگاه نداشت و در ميدان آزادي ميخوابيدم.» او با بيان اينکه همه دستفروشهاي آنجا او را ميشناختند، ادامه داد: «بعدا قرار شد در ازاي شستن ظروف يک پيتزافروشي شبها را آنجا بخوابم. در آن روزها به تيم جوانان هما رفتم و در آنجا هم بازي ميکردم.» او بهعنوان تلخترين خاطرهاش در آن روزها ميگويد: «يک بار سعيد رياضي مربيمان ساعت يک و نيم شب به رستوران آمد. نميخواستم مرا ببيند، اما تصادفا ديد و برايم گريه کرد و گفت چرا تا به حال درباره کار به او نگفتهام. بعد از آن به يک کارواش رفتم و مدتي در آنجا کار ميکردم. بعد معرفي شدم به شهرداري و هر روز از ساعت 5 در خزانه در حوالي مترو رفتگري کردم. در همه اين مدت پدر و مادرم نميدانستند من در تهران کار ميکنم.» اولين قرارداد اين بازيکن با تيم نوجوانان نفت بود. 900 هزار تومان به او پول دادند که آن را به خانوادهاش داد و به آنها گفت در تهران فوتبال بازي ميکند. وقتي از نوجوانان به اميد رفت رقم قرارداد او به دو ميليون و 500 هزار تومان رسيد. پس از آنکه نفت به ليگ برتر آمد، قراردادش 85 ميليون تومان شد و حالا با قرارداد يک ميليارد و 900ميليون توماني که قراردادي دوساله با پرسپوليس است براي اين تيم بازي ميکند. شهرت بيرانوند به بلند پرتاب کردن توپ و دستهاي بلندش است. خودش در اينباره ميگويد: «دستهاي بلند من جان ميداد براي شستن ماشين شاسي بلند». براي رسيدن به روياهات هر بهايي که لازم هست بپرداز. خودت را که باور داشته باشي، خداوند براي رسيدن به روياهايت به تو کمک خواهد کرد. همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در ايتا https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5 آخرين خبر در آي گپ https://igap.net/akharinkhabar آخرين خبر در ويسپي http://wispi.me/channel/akharinkhabar آخرين خبر در بله https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar