برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

هوای تازه/ ما دل به زلف پنجره فولاد بسته‌ایم

منبع
تسنيم
بروزرسانی
هوای تازه/ ما دل به زلف پنجره فولاد بسته‌ایم
تسنيم/ «حامد خاکي» از شاعران آئيني کشور همزمان با فرا رسيدن سالروز ولادت با سعادت حضرت علي بن موسي الرضا (ع) قطعه شعري را سروده است که در ادامه متن آن منتشر مي‌شود: اي آفتاب، سايه‌ي خورشيد گنبدت باغ بهشت، باغچه‌ي شهر مشهدت ما را نوشته‌اند ميان اسيرها از عاشقان درهمِ زلف مجعدت دنيا فقير آمد و سرمايه‌دار رفت حاتم درست مي‌شود از لطف بي حدت قبل از ولادتت به ولايت رسيده اي جبريل خواند "عالم آل محمدت" ما که صدا زديم تو را "يا ابالجواد" اي جان ما فداييِ فرزند ارشدت حاجات ماست يا عدد پنج يا که هشت ما خانه مي‌خريم فقط با پلاک هشت اي خنده‌ات تبلور طبع دچار ما از تو گرفته وامِ شرف، اقتدار ما ختم خزان ماست تجلي گنبدت صحن بهشت توست شروع بهار ما صلح است بين آينه و سنگ اين حرم دل رحم تر نبود از آئينه دار ما ما با کدام سجده تشکر کنيم که افتاده دستِ دامن تو کار و بار ما وقتي که اشک ريخت همه فيض مي‌برند بايد نشست موقع گريه کنار ما اي باني بهشت، حريم مکرّمت رقص ملائک است به فتواي پرچمت پرواز مي‌دهيم پري را که بسته نيست با بوسه مي‌زنيم دري را که بسته نيست ما درد مي‌کشيم اگر داد مي‌کشيم درمان نمي‌کنند سري را که بسته نيست يک عمر ما به لطف شما تکيه کرده‌ايم بر ما نبند آن نظري را که بسته نيست تو قول داده‌اي که ببندي بيا ببند پلک اميد محتضري را که بسته نيست با در زدن به هر چه بخواهيم مي‌رسيم از ما نگير پشتِ دري را که بسته نيست دنبال نور آمده‌ها را نگاه کن از راه دور آمده‌ها را نگاه کن مشهد اميد داد که ما زندگي کنيم با ذکر يا امام رضا زندگي کنيم گفتيم خرج زندگي و گفت پاي من يعني اجازه داد گدا زندگي کنيم يا ايها الرئوفِ سر راه مانده‌ها جا هست در کنار شما زندگي کنيم؟ مردن به پاي عشق تو عين سعادت است حالا که عاشقيم چرا زندگي کنيم؟ ما دل به زلف پنجره فولاد بسته‌ايم تا با برات کرب و بلا زندگي کنيم زلفت اگر نبود رهايي نداشتيم برگ برات کرب و بلايي نداشتيم اصلاً به خاک پات سرم دوخته شده امّيد مادر و پدرم دوخته شده زير نظر گرفته مرا مهرباني ات از اين نظر به تو نظرم دوخته شده مثل کبوتران تو جلد حرم شدم طوري که در هوات پرم دوخته شده دست گدا بهانه به دست تو مي دهد چشم گدا به دست کرم دوخته شده هر سال به زيارت مخصوصه‌ي شما رزق محرم و سفرم دوخته شده خود را شبيه ابن شبيب تو مي‌کنيم وقتي که ياد جد غريب تو مي‌کنيم با ياد يوسفي که تنش پيرهن نداشت بر روي خاک بود و سري بر بدن نداشت يک عده مي‌زنند و يک عده مي‌برند انگشتر و عبا و ردا ظاهراً نداشت اين ضربه‌ها اجازه ندادند پا شود از زير چکمه‌ها نفسِ پا شدن نداشت در بوريا که ريخته شد جمع شد حسين پس بي کفن نبود کفن داشت تن نداشت مي‌گفت خواهرش لب گودال قتلگاه اين رو به قبله اينهمه نيزه زدن نداشت زينب که هست مادرمان را صدا نزن پيش رباب حداقل دست و پا نزن همراهان عزيز، آخرين خبر را بر روي بسترهاي زير دنبال کنيد: آخرين خبر در سروش http://sapp.ir/akharinkhabar آخرين خبر در ايتا https://eitaa.com/joinchat/88211456C878f9966e5 آخرين خبر در بله https://bale.ai/invite/#/join/MTIwZmMyZT آخرين خبر در گپ https://gap.im/akharinkhabar
اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره