طنز/ تضاد طبقاتی ما و فامیلمان
خراسان/ من ميگويم تضاد طبقاتي بيداد ميکند شما باور نکنيد، فکر کنيد شوخي ميکنم. واقعا آدم يک وقتهايي چيزهايي ميشنود که دوست دارد سرش را سه شبانهروز متوالي بکوبد به ديوار. شما ببينيد يکي از فاميلهاي ما در اين اوضاع اقتصادي که من ماست هم جرئت نميکنم بخرم، چون پسر نوجوانش کامبيزجان تردميل دوست داشته، رفته سه ميليون تومان پول نقد داده برايش خريده که دو سه ساعتي هم کامبيزجان رويش راه رفته. بعد فاميلمان فردايش همين جوري داشته توي گوگل سرچ ميکرده که اتفاقي يک جايي ديده تردميل براي زانو ممکن است ضرر داشته باشد. فکر ميکنيد چه تصميمي گرفتند؟ آيا افسوس خوردند که چرا قبلش تحقيق کافي نکرده و خريد کرده اند؟ آيا با خودشان گفتند اميدواريم که شايعه باشد؟ آيا کامبيز را سرزنش کردند که چرا هر چه ميبيني دلت ميخواهد؟ خير، اين فاميل ما خيلي راحت تردميلي را که هنوز دو سه ساعت هم به زحمت کار کرده بوده ، انداخته گوشه انبار و حالا آن تردميل دارد خاک ميخورد و موشهاي انبار رويش کله معلق ميزنند. دوست عزيز مگر دستمال کاغذي است که همين جوري ميخري مياندازي کنار؟ حالا شما اين را مقايسه کنيد با شخص بنده که وقتي ميخواهم يک دمپايي ساده پلاستيکي بخرم هم از شش ماه قبل مدام با در نظر گرفتن همه جوانب امر، جست و جو و تحقيق اينترنتي و ميداني ميکنم ببينم يک موقع انتخاب اشتباهي نکنم. اصلا يک بار اين قدر براي يک هندزفري تو ديجي کالا سوال و جواب کردم که فردايش رايگان برايم هندزفري را فرستادند و گفتند: «تو فقط اين قدر سوال نکن، مصرف سه سال هندزفري شما با ما». ما اصلا خانوادگي يک اخلاقي داريم که بعد از اين تحقيق زياد هم اگر فرضا محصولي که ميخريم اشکالي داشته باشد، يک عمر باهاش ميسوزيم و ميسازيم، نه اين که بندازيمش دور. مثلا بنده يک بار بابايم خيلي ولخرجي کرده بود، يک کفش برايم خريده بود که اين کفش به پايم تنگ بود، فکر ميکنيد براي حل مشکل چه کرديم؟ بله ما در اين شرايط تا آستانه قطع انگشت کوچک من هم پيش رفتيم که نهايتا خدا را شکر فاميل ، پول جمع کردند و کفش را از پدر من خريدند و مشکل حل شد. الان هم خبر رسيده که براي کامبيزجان اسکوتر خريدهاند تا بتواند افسردگي پس از خلأ تردميل را به سلامتي بگذراند. من هم که لجم گرفته بود توي گروه فاميلي مضرات اسکوتر براي ستون فقرات را فرستادم و الان شنيدم اسکوتر مد نظر را هم به انبار منتقل کردهاند و تصميم دارند براي کامبيزجان پاراگلايدر بخرند! نويسنده : محمدعلي محمدپور ر |طنز پرداز