قانون/ در زمان مدرسه، وقتي که کلاسها تق ولق بود بچهها براي پيچاندن کلاس توي دستشويي و چند جاي ديگر مخفي ميشدند تا اينکه يکبار يکي از بچهها در ميان شوخي و خنده به ناظم داستان را گفت و ناظم هم مثل مسدود کردن روشهاي دورزدن تحريمها، تمامي شيوههاي پيچاندن کلاس را بست. حالا مدتي است که برخي مسئولان اعلام کردهاند از زمان جنگ تاکنون براي رمزي حرف زدن از زبان سرخهاي استفاده ميکنند. خب احيانا اين موضوع نبايد محرمانه باشد و کشورهاي ديگر نفهمند؟ مثلا 6 ماه ديگر دور جديدي از مذاکرات آغاز ميشود و طرف ايراني ميگويد نظرشما درباره پيشنهاد ما چيست؟ طرف فرانسوي با لهجه غليظ سرخهاي ميگويد: پيزه مالن! (به درد نميخورد). البته شايد هم مسئولان در حال رکب زدن به کشورهاي ديگر هستند مثلا ايران يک تيم مذاکراتي جديد انتخاب ميکند. طرف غربي مدتها روي زبان سرخهاي تحقيق کرده و در مذاکرات به زبان سرخهاي شروع به صحبت ميکند اما طرف ايراني ميگويد: اِما نفهمي شمه چي گيني؟! مذاکرهکنندههاي غربي چند ماه کلاسهاي زبانهاي شمالي ميروند و دور بعدي مذاکرات را شروع ميکنند. غربيها شمالي حرف ميزنند طرف ايراني ميگويد: بيز بيليريم نَ ديري ز. يکي از آن طرف داد ميزند: خيزي ليزي خزرزن. يعني انقدر در ايران زبانهاي محلي مختلف داريم که ميتوانيم براي رمزي حرف زدن در مذاکرات به کل دنيا لژيونر صادر کنيم. تازه هر کدام از اين زبانها هم انقدر لهجههاي مختلف دارند که وقتي ميخواهي يک زبان را ياد بگيري مثل تفاوتهاي انگليسي حرف زدن بريتيش و آمريکن بايد 43 تلفظ مختلف يک کلمه در نقاط مختلف کشور را ياد بگيري.
آقاي روحاني هم يک جوک در خصوص زبان سرخهاي گفتند که کلا گنگ بود. چرا طرف در جواب همه سوالات ميگفت ميدانم ولي نميگويم؟ تازه مرده بود اعصاب نداشت؟ يکي از رفيقهاش رفته بود جهنم ميخواست برود پيش او يا شايد هم مثل فيلمهاي دوبله صداوسيما که مثلا مرد و زن، زن و شوهرند ولي شوهر آخر فيلم از زنش خواستگاري ميکند در سانسور و حذف و اضافه داستان جوک عوض شده بود. حالا که بحث زبان است چه خوب است به برخي مسئولان که دکتري هم دارند زبان انگليسي ياد بدهند تا در اجلاسهاي بينالمللي در حد آي ام بلک بورد انگليسي صحبت نکنند و به برخي از مسئولان هم فارسي ياد بدهند تا صحبتهاي مردم و حتي برخي مسئولان ديگر به زبان فارسي را متوجه شوند.
شاهين قدياني
بازار