کجارو/ در دنيا فرهنگهاي متفاوتي وجود دارد که هر کدام منحصربهفرد هستند. باور به خرافه شايد جالبترين بخش هر فرهنگ باشد که در اين مقاله با عجيبترين آنها آشنا ميشويد.
خرافات به معني اعتقاد غيرمنطقي و ثابت نشده به تاثير امور ماوراي طبيعت در امور طبيعي و به عبارت ديگر، هر نوع پندار عجيب براي مردم عوام است. به طور معمول خرافات ريشه در گرايشهاي دروني يا باطني در زندگي بشر داشتهاند و به مرور تبديل به خرافه شدهاند. آنچه مورد اتفاق فيلسوفها قرار دارد اين است که هيچ تعريف مشخص و همه پسندي دربارهي خرافه وجود ندارد. تعريفي که از خرافه به معناي امر موهوم در ذهن مردم است بسيار نامشخص و گنگ به نظر ميرسد.
خرافات نگرش يا رفتاري است که بر اساس ترس، تهديد، عادت و عوامل ناشناختهاي به ذهن فرد خطور ميکند تا بر اساس نگرشش از اتفاقات ناخوشايند جلوگيري کند. اين رفتار بر مبناي کنش منطقي و روابط علت و معلولي نيست. اگرچه گسترش سطح سواد و فرهنگ عمومي جامعه منجر به کاهش اعتقاد خرافي ميشود؛ اما بايد اذعان کرد حتي انسانهاي مدرن نيز نميتوانند به طور کامل خرافات را رد کنند يا عملا از آن خلاص شوند.
هيچ کدام از انسانها ناراحتي، بد شانسي، غم يا بيپولي و حتي مرگ را دوست ندارند، بسياري از آن ها حتي اگر باور عميقي هم به اين خرافهها نداشته باشند، به اين خاطر که اين باورها دائم در جامعه تکرار ميشود و دهان به دهان ميچرخد، بنا را بر احتياط گذاشته و سعي ميکنند تا حد امکان از مسائلي که عموم مردم ميگويند بد است، پرهيز کنند.
خرافه يعني تاثير غيرمنطقي هر عامل غيرطبيعي بر پديدهاي طبيعي
اما نکته جالب اين باورها اينجا است که وقتي خرافات رايج در ديگر کشورهاي جهان را ميخوانيد و به آنها اعتقادي نداريد، تازه متوجه ميشويد که اين فکرها و عقايد تا چه اندازه ميتوانند نادرست و غيرمنطقي باشند. احتمالا حتي از شنيدنشان تعجب کرده و به ناداني اشخاصي که به آن باور دارند، ميخنديد.
براي اين که بتوانيد يک تجربه واقعي از يک مکان يا فرهنگ جديد داشته باشيد، بايد خود را در فرهنگهاي بومي غرق کنيد. غذا، تاريخ و زبان در بيشتر موارد براي مسافران، در صدر ليست برقراري ارتباط فرهنگي قرار دارد. آنها در اولين فرصت ممکن در هنگام رسيدن به يک مکان جديد، اين موارد را تجربه ميکنند؛ اما يک فاکتور فرهنگي مهم در هر جامعهاي وجود دارد که اغلب ناديده گرفته ميشود. اين فاکتور چيزي نيست جز «خرافات» که در تمام فرهنگهاي انساني وجود دارد.
افسانهها، داستانهاي بلند و روشهاي اعتقادي ميتوانند بخشي از روش زندگي يک فرد يا جامعه باشند. دقيقا همانطور که غذاي داخل بشقاب او فرهنگ غذايي کشورش را ميرساند، اعتقادات ذهني و خرافات هم باور کشورش را براي مسافرها بازگو ميکند. در ادامه به تحليل چند مورد از خرافات منحصربهفرد در جهان پرداخته شده است که به مسافران کمک ميکند تا در صورت برخورد با آنها، به شکل صحيحي رفتار کند و دچار شوک فرهنگي نشود.
خداحافظيهاي عجيب
در هند، باور دارند که صدا کردن کسي که در حال خروج از خانه باشد، بد يُمن است. شما بايد هر چيز که نياز داريد را قبل از خروج اعضاي خانواده يا دوستان از خانه، از آنها بخواهيد.
اجتناب از عدد ۱۷
بسياري از ايتالياييها باور دارند که عدد ۱۷ بد شانسي ميآورد. چون معادل يوناني آن «VIXI» است. اين نماد در زباني ايتاليايي به معني «من زنده بودم» هست. در زبان ايتاليايي اين جمله نمادي از مرگ زود هنگام به حساب ميآيد. پس ايتالياييها از مسافرت در روز هفدهم ماه خودداري ميکنند و با عدد ۱۷ با همان نفرتي برخورد ميکنند که بيشتر کشورهاي دنيا با روز سيزدهم برخورد دارند.
خرگوش در اولين روز از هر ماه
در انگلستان مردم براي خوش شانسي، در اولين روز از هر ماه کلمه «خرگوش» را به زبان ميآورند. اين رسم تقريبا ۵۰۰ سال است که در اين کشور رواج دارد. بر اساس افسانهها، اگر نخستين واژهاي که در اول صبح نخستين روز از هر ماه به زبان ميآوريد، «خرگوش» باشد، در ادامه ماه بسيار خوششانس خواهيد بود. اگر به هر دليلي اول صبح يادتان رفت اين عبارت را به زبان بياوريد، ميتوانيد شب پيش از رفتن به رختخواب، «شوگرخ» (برعکس واژه خرگوش) را تکرار کنيد.
مخفي کردن انگشت شست در گورستان
در ژاپن، مردم اغلب انگشتان شست خود را درون مشتشان مخفي ميکنند. دليلش اين است که انگشت شست در اين کشور «انگشت والدين» نام دارد. بر اساس افسانهها، هنگامي که در گورستان راه ميرويد، بايد اين انگشت را درون دست خود مخفي کنيد تا به اين طريق از پدر و مادر خود محافظت کرده و از مرگ آنها پيشگيري کنيد.
اجتناب از عدد ۴
براي چينيها عدد ۴ بد شانسي دارد. بسياري از ساختمانها در چين خيلي راحت طبقه چهارم را حذف ميکنند و آسانسور، افراد را از طبقه ۳ به طبقه ۵ ميبرد. اگر کسي ميخواهد به طبقه چهار برود بايد از پلهها استفاده کند.
خوابيدن در اتاق با پنکهي روشن
مرگ با پنکه يکي از کابوسهاي شهروندان کره جنوبي بهشمار ميرود. به همين خاطر آن ها هرگز در اتاقي با در بسته که در آن پنکهي روشني وجود داشته باشد، نميخوابند. آنها تصور ميکنند اگر فردي براي زمان طولاني در مقابل باد پنکه دراز بکشد، دچار کاهش دماي بدن، از دست رفتن آب بدن و حتي خفگي ميشود.
نشستن روي چمدان
يک لحظه فکر کردن به کل سفر، براي مسافران روسي، نکته خوبي به حساب ميآيد. روسها به اين دليل در دنيا معروف هستند که بايد قبل از مسافرات روي چمدان خود بشينند و به مسافرتشان کمي فکر کنند، وگرنه اتفاق بدي در اين مسافرت براي آنها خواهد افتاد.
ريختن آب در پشت سر
صربها بر اين باورند که اگر شخصي قبل از رفتن شما، پشت سرتان شما آب بريزد، خوش شانسي او به شما منتقل ميشود و سفر بيخطري خواهيد داشت.
گرفتن ناخن ها در شب
يکي از خرافه هاي کشور هند اين است که ميگويند اگر در شب ناخنهاي خود را بگيريد، اصلا خوب نيست و بد شانسي ميآورد. همچنين هنديها معتقدند در روز شنبه نبايد موهاي سر خود را کوتاه کرد. در روز جمعه نبايد موها را کوتاه کرد چون هنديها باور دارند، اين کار موجب توقف رشد آن ميشود؛ در عوض بهتر است در روز چهارشنبه اين کار را انجام داد. توضيحي که اکنون براي باور نادرست ناخن گرفتن ارائه ميدهند اين است که در گذشته، چون بسياري از خانهها نور و روشنايي کافي نداشته است، به مردم گفته ميشد که از ابزار و اشياي تيز استفاده نکنند؛ زيرا ممکن بود به بدن خود آسيب برسانند.
طلسم شکن
طلسمها در هر فرهنگي يک چيز منفي به حساب ميآيند به ويژه در کشور نروژ. يک عبارت کاملا عادي و پرکاربرد به نام «tvi tvi» در زبان نروژي وجود دارد که به اعتقاد مردم اين کشور، ارواح شيطاني را از نزول بر مسافر يا به طور کلي هر شخصي باز ميدارد.
گربه سياه نماد خوششانسي
در بسياري از کشورهاي دنيا مردم سعي ميکنند از گربههاي سياهي که از جلوي راهشان سبز ميشوند، دوري کنند. اين موضوع در انگلستان برعکس است، در آنجا باور بر اين هست که گربههاي سياه خوششانسي ميآورند.
باز و بسته کردن قيچي آن هم بدون دليل
در مصر، خرافات متعددي در رابطه با قيچي وجود دارد. اول اينکه، اگر قيچي را بدون بريدن چيزي، چند مرتبه باز و بسته کنيد، نشانه خوبي نيست و ممکن است دعوا راه بيفتد. همچنين مصريها ميگويند اگر قيچي را باز در جايي رها کنيد، بد شانسي ميآورد.
رو به جنوب
ژاپنيها باور دارند که خوابيدن در حاليکه بالش شما به سمت شمال است، عمرتان را کوتاه ميکند، به همين دليل ممکن است در سفر به ژاپن متوجه شويد که جاي بعضي از بالشها عجيبوغريب است. چون بر خلاف طراحي اتاق يا تختخواب، جهت سر و بالش معمولا رو به جنوب قرار داده ميشود.
داخل و خارج
رومانياييها باور دارند که خروج شما از دري که از آن وارد نشدهايد، بد شانسي ميآورد. پس وقتي وارد يک ساختمان ميشويد که چند در دارد، حتما از آن دري خارج شويد که واردش شدهايد.
گل زرد، نماد بد يُمني
همانند همه کشورهاي جهان، اهداي گل به فرد موردعلاقهتان، نشانه عشق و محبت است. اما روسها اعتقاد دارند که گل زرد چندان خوش يمن نيست و ميتواند باعث جدايي و خيانت دو دلداده به هم و حتي مرگ يکي از آنها بشود. به همين خاطر، در اين کشور هرگز دو نفر به هم گل زرد هديه نميدهند.
صاف و مستقيم
مردم در پرتغال علاقهاي به حرکت رو به عقب ندارند. شما به ندرت يک پرتغالي را ميبينيد که هر نوع حرکت که منجر شود آنها قدم به عقب بردارند را انجام دهد. آنها قدم برداشتن رو به عقب را به عنوان دعوت از شيطان براي تعقيب قدمهايشان ميدانند و اگر مجبور شوند که به عقب برگردند اين کار را به دور زدن کامل انجام ميدهند. اين عادت حتي در رانندگي پرتغاليها نيز ديده ميشود.
بازار