طنز/ جوابهایی برای نشنیدن!
قانون/ در روزمره و در برخورد با مردم معمولا سه نوع سوال رد و بدل میشه که جواب دادن بهشون از جلوی تخته وایستادن و جواب معلم رو دادن، به شخصه برای من یکی سختترینه؛
دسته اول سوالای احوالپرسیه که بعضیا یه جوری شروع میکنن رگباری حال خودت و اعضای خونواده و دوستا و آشناهات رو میپرسن که احساس میکنی قطعا طرف داره امتیاز کسب میکنه وگرنه دونستن حال نوه خاله مامانم بعد از دونستن حال همسایه بالاییمون چه فرقی به حالش داره؟ این فرد تو بهترین حالتش میتونست یه رپر معروف باشه که داره با آدم سر احوالپرسی دوئل میکنه. صحیحترین جوابی هم که به موقع میتونی بدی همون جواب سلامشه. مطمئنا اگه جواب چند تا از سوالاش هم ندی خودش نمیفهمه. گاهی هم یه حس بازندگی به آدم دست میده که نکنه من کمتر حالش رو پرسیدم؛ بعد شروع میکنی احوال خانوادهاش رو بپرسی که اون دوباره پاتک میزنه و برمیگرده احوال خودت رو از اول میپرسه.
دسته بعدی سوالای خصوصیه که همه به قدر کافی ازشون کشیدیم. این سوالا رو معمولا کسایی میپرسن که یا همسن و سال خودتونن یا یه بچه همسن و سال شما دارن. جواب عصبانی این سوالا اینه که «آره، تو خوب، تو بچهات خوب، تو معدل بیست، تو ازدواجکن، تو بچهدارشو، تو حقوقبالابگیر! من همون لوزر بدبختیام که دو ماه پیش همینا رو پرسیدی!». البته بعضیا جوابهای دندونشکنتری هم دارن که ما مودبتر از اینهاییم که تکرارش کنیم. گارد و جوی که به خاطر این سوالا به وجود اومده من رو از پرسیدن یه حالت چطوره ساده هم ترسونده. میترسم وقتی به خالهزاده و عموزادههام میرسم بگم چطوری که یه وقت یه تیشرت بهم نشون ندن که روش نوشته حال خودم به خودم مربوطه! سرت تو کار خودت باشه.
امان از دسته سوم! «اومدی؟»، «اینجایی؟»، «اینجایی یا اون اتاق؟» اینا رو اونایی میپرسن که به چشمای خودشون اعتماد ندارن. اونم نه خالی خالی، بلکه وقتی زل زدن به چشمات و با اطمینان صددرصد از اینکه جلوی چشماشونی و داری میبینی و میشنویشون، این سوالا رو میپرسن! به شخصه هیچ وقت جواب این سوالا رو ندارم بدم... یا دقیقتر بگم حس میکنم اگه بگم «بله اومدم»، «اینجام. نه اونجا» و «تو اتاقم ولی اینجا حس میشم»، دارم به شعور خودم و طرف مقابلم و قوانین فیزیک، یک جا توهین میکنم.