روح یک دختربچه در جزیره عروسکها
لست سکند/ چه به داستانهاي ماورالطبيعه اعتقاد داشته باشيد و چه نداشته باشيد، يک سري مناطق متروکه وجود دارند که داستانهاي ترسناکي در مورد آنها گفته ميشود. برخي از اين داستانها در مورد ارواحي است که سالها سرگردان هستند و حتي شکنجه شدهاند جزيره عروسکها (The Island of the Dolls) بين تمام انسانهاي قرن حاضر، ترس مشترکي از دلقکها، عنکبوتها و حتي پرواز وجود دارد که شايد در ميان اين موارد عجيبترين آن، ترس از عروسکهاست. تصور راه رفتن با چشماني بيروح، تلوتلو خوردن و تمايل به کشتن انسانها در خواب، جزو ليست مواردي است که عروسکها را ترسناک ميکند. حالا به جاي يک عروسک به گروهي از عروسکها فک کنيد! اينکه اين عروسکها در گوشهاي از خانه يا در اتاق زير شيرواني يا حتي آويزان از درختان به فکر کشتن شما هستند. ترسناک شد، نه؟ بد نيست بدانيد جزيرهاي در مکزيک به نام درXochimilco وجود دارد که در آن عروسکهاي پلاستيکي به درختان آويزان هستند. خوشبختانه اين عروسکها قرار نيست به دنبال شما بيفتند بنابراين از اين بابت جاي نگراني نيست. اما دليل حضور اين عروسکها کمي ترسناک است. بر طبق افسانهها، مرد جواني به نام جوليان سانتانا باررا به اين جزيره نقل مکان ميکند. وي بعد از مدتي، بدن دختري را در يک کانال نزديک محل زندگي خود پيدا ميکند که در کنار او عروسک شناوري وجود داشته است. جوليان عروسک را به ياد آن دختر از نزديکترين درخت آويزان ميکند. او ادعا کرده بعد از آويزان کردن عروسک از درخت، صداي قدمها و زمزمهها و حتي گاهي فريادهاي دختري را ميشنيده است. جوليان با آويزان کردن عروسکهاي بيشتري تلاش ميکند که آن دختر را آرام کند اما موفق نميشود. ميگويند صداهاي آن دختر تا زماني که جوليان در جنگل جان باخت ادامه داشته است. جالب اينجا است که گفته ميشود جوليان توانسته بوده با روح دختر ارتباط برقرار کند. در حال حاضر اين جزيره يک جاذبه گردشگري محسوب ميشود و گردشگران ادعا ميکنند که چشمان عروسکهاي آويزان هر جا که ميروند، آنها را دنبال مي کنند.