طنز/ موارد مشابه من در فضای مجازی!
خراسان/ من هماني هستم که از عکس گرفتن متنفر بود؛ يعني درست نقطه مقابل عباس جديدي. آرزو به دلم ماند که کسي پيدا شود که افق زاويه بدنم را بداند، براي همين در ۹۰ درصد عکسهايي که ديگران از من ميگرفتند فقط با تست ديان اي قابل شناسايي بودم. البته الان اوضاع بدتر هم شده! رويارويي با دوربين جلو يکي از معضلات اساسي زندگي من بود. بزرگترين فوبياي زندگيام ديدن خودم در دوربين مداربسته مغازهها بود. همه اين چند سالي که شما سلفي در آسانسور ميگيريد، من از روي خودم در آسانسور شرمنده بودم و پشت به آينه در آسانسور ميايستادم. يکبار که ميخواستم سوار آسانسور شوم، وقتي روبهرويش ايستادم و در باز شد، چشمم به تصوير دختري افتاد که ظرف سه ثانيه قضاوتش کردم، چقدر زشت و بدلباس است و چه اعتماد به نفسي دارد که با اين قيافه از خانه بيرون آمدهاست. دو ثانيه بعد فهميدم که آن تصوير خودم در آينه بود. براي اينکه خودم را ببخشم در همه کارزارهاي مجازيِ «دوست داشتن خود» عضو شدم. دو ميليون تومان به حساب يکي از همين استاد بزرگهاي ورکشاپ اعتماد بهنفس ريختم و در نهايت دايورت شدم به يک کلينيک زيبايي در فرمانيه تهران. قاعدتاً بايد اين داستان پايان خوبي مي داشت اما خب حالا از عدم تقارن در گونه چپ و راست، انسداد محور مواصلاتي سوراخ چپ بيني به حلق بر اثر فرسودگي و تعمير بيني و شباهت ظاهري به گارفيلد براثر عمل چشم گربهاي رنج ميبرم. حالا گاهي دلم براي همان تصاوير دوربينهاي مداربسته تنگ ميشود اما چيزي که ميبينم شبيه کسي است که تا کنون ۹هزار مورد مشابه آن در فضاي مجازي به ثبت رسيده است. بعد از بوتاکس، وقتي ميخندم شبيه تيتراژ آخر فيلم «گودزيلا عليه گيدورا» ميشوم اما اين عملها دستاوردهاي هنري زيادي داشته، کنترات کل نقش شرهاي مونث سينماي کشور را برداشتهام و قرار است براي کنستانين و جنگير هم در هاليوود دعوت بهکار شوم. بالاخره همه که قرار نيست مونيکا بلوچي و آنجلينا جولي شوند. ولي کاش دکمه «کنترل + زد» زندگيام را پيدا ميکردم. نويسنده : مهديسا صفريخواه | طنزپرداز