برای مشاهده نسخه قدیمی وب سایت کلیک کنید
logo

نقش ایمان به قدر در زندگی

منبع
کيهان
بروزرسانی
نقش ایمان به قدر در زندگی
کيهان/ براساس آموزه‌هاي اسلام، شب قدر بسيار با اهميت است و انسان بايد توجهي خاص به آن داشته باشد. باور و اعتقاد به شب قدر و اصولا وجود قدر، زندگي انسان را بشدت تحت تاثير خود قرار مي‌دهد. نويسنده در اين مطلب بر آن است تا براساس آموزه‌هاي قرآني، نقش اعتقاد به قدر را در زندگي انسان تبيين کند. انسان در فعل و ترک، اختيار و قدرت دارد، اما اين قدرت و اختيار را خداى سبحان به او داده و قدرت بشرى نفى‌کننده قدرت الهى نيست. به عبارت ديگر؛ گروهى اراده و اختيار انسان را نفى کرده‌اند (جبريون) و گروهى اراده الهى را نفى کرده‌اند (طرفدران نظريه تفويض)، اما از نظر شيعه، اراده و قدرت و اختيار آدمى در طول اراده و قدرت الهى است. بنابراين، افعال اختيارى انسان- از روى مجاز- به خود انسان منسوب است و به نحو حقيقت به خداوند انتساب دارد. اينکه منسوب به انسان است؛ زيرا براساس قدرت و اراده او و تحت تأثير عزم و جزم و تصميم و گزينش او انجام مي‌پذيرد؛ و منسوب به خداوند است؛ زيرا هستى انسان و تمام آثار وجودى او، از جمله افعالش معلول خداوند و وابسته به اوست.   انسان در کار‌هاي خويش داراي اختيار است؛ هر چند که اين اختيار تحت قانون کلي و سنت حاکم بر هستي قرار دارد که از آن به مشيت الهي ياد مي‌شود و هرگز فعل اختياري انسان بيرون از دايره مشيت الهي نخواهد بود؛ زيرا اگر چنين اتفاقي بيفتد، مالکيت و حاکميت الهي مخدوش و بي‌معنا خواهد بود؛ در حالي که مالکيت خداوندي حقيقي است و هيچ کس از دايره مالکيت او خارج نخواهد شد. از اين روخداوند در آيه ۳۰ سوره انسان مي‌فرمايد: وَمَا تَشَاؤُونَ إِلَّا أَن يَشَاء الله؛ و شما نمى‏خواهيد مگر آنکه خداى بخواهد. براساس آيات قرآن، قدرت انسان در انجام يا ترک هر چيزي در چارچوب قوانين و مقدراتي است که براي آن چيز تعيين شده است. پس قدرت اختياري انسان بيرون از مقدرات الهي نخواهد بود. مقدرات هر چيزي در اصطلاح قرآني به عنوان قدر مطرح شده است. قدر، به معناي مقدار و اندازه چيزى به حسب وزن يا به حسب زمان و مکان، اندازه نمودن، فرمان دادن، حکم کردن، محدود ساختن حوادث و‌اشياء به علل مادى و شرايط زمانى و مکانى (نثر طوبى، شعراني، ص ۲۸۸) آمده است. قَدَر در اصطلاح قرآني به معناي اندازه‌اشياء و تعيين حدود وجودى آن‌ها آمده است. (الميزان، طباطبايي، ج ۱۹، ص ۹۰) به بيان ديگر، تقدير امرى از ناحيه خداوند، قرار دادن آن به اندازه و مقدارى است که حکمت اقتضا مى کند. (مجمع البيان، امين الاسلام طبرسي، ج ۹ ـ ۱۰، ص ۷۸۵) خداوند براي تبيين اين معنا از واژه‌هايي، چون «قدر» و مشتقّات آن و نيز «اجل»، «کتب» و مانند آن‌ها استفاده کرده است. قدر و مقدرات از نظر قرآن براي درک بهتر مسئله قدر و مقدرات الهي، بهتر است که جنبه‌هاي گوناگون قدر و مقدرات الهي از نظر قرآن تبيين شود. ۱. فراگيري قدر و مقدرات: براساس آموزه‌هاي قرآن، قدر و مقدرات الهي اختصاص به انسان ندارد، بلکه همه امور هستي را در بر مي‌گيرد. خداوند مي‌فرمايد: وَإِن مِّن شَيْءٍ إِلاَّ عِندَنَا خَزَائِنُهُ وَمَا نُنَزِّلُهُ إِلاَّ بِقَدَرٍ مَّعْلُومٍ؛ و هيچ چيز نيست مگر آنکه گنجينه‏هاى آن نزد ماست و ما آن را جز به اندازه‏اى معين فرو نمى‏فرستيم. (حجر، آيه ۲۱) همچنين در جايي ديگر مي‌فرمايد: الَّذِي لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَلَمْ يَتَّخِذْ وَلَدًا وَلَمْ يَکُن لَّهُ شَرِيکٌ فِي الْمُلْکِ وَخَلَقَ کُلَّ شَيْءٍ فَقَدَّرَهُ تَقْدِيرًا؛ همان کس که فرمانروايى آسمان‌ها و زمين از آنِ اوست و فرزندى اختيار نکرده و براى او شريکى در فرمانروايى نبوده است و هر چيزى را آفريده و بدان گونه که درخور آن بوده اندازه‏گيرى کرده است. (فرقان، آيه ۲؛ ونيز نگاه کنيد: يس، آيه ۱۲؛ قمر، آيه ۴۹؛ طلاق، آيه ۳) ۲. رضا به مقدرات الهي: از نظر قرآن، انسان بايد به مقدرات الهي راضي باشد؛ زيرا اولا کاري از دست او ساخته نيست؛ ثانيا اين مقدرات براساس حکمت الهي و اهدافي است که براي آفرينش در نظر دارد. خداوند مي‌فرمايد: وَابْتَغُواْ مَا کَتَبَ الله لَکُمْ؛ و آنچه را خدا براى شما مقرر داشته طلب کنيد. (بقره، آيه ۱۸۷) اينکه فرمود مقدرات را بجوييد، به معناي رضايت مندي به آن مقدرات و تلاش براي رسيدن به آن مقدرات است. پس انسان نه تنها از مقدرات الهي فرار نکند بلکه بايد دنبال مقدرات باشد و آن را بجوييد و بخواهد. ۳. تعيين هر ساله مقدرات در شب قدر ماه مبارک رمضان: مقدرات امور در شب قدر انجام مي‌گيرد. اين شب قدر در ماه رمضان قرار دارد و هر ساله با توجه به تکرار ماه رمضان، شب قدر تکرار مي‌شود و مقدرات در آن تعيين مي‌گردد. خداوند در آيه ۱۸۵ سوره بقره مي‌فرمايد قرآن در ماه رمضان نازل شده است. سپس در سوره قدر مي‌فرمايد قرآن در شب قدر نازل شده است که از هزار ماه با ارزش‌تر است؛ زيرا در آن شب روح و فرشتگان هر ساله نازل مي‌شوند تا امر الهي و مقدرات خداوندي مشخص کنند: تَنَزَّلُ الْمَلَائِکَةُ وَالرُّوحُ فِيهَا بِإِذْنِ رَبِّهِم مِّن کُلِّ أَمْرٍ؛ در آن [شب‏]فرشتگان، با روح، به فرمان پروردگارشان، براى هر کارى [که مقرّر شده است‏]فرود آيند. سپس در آيات سوره دخان تبيين مي‌شود که در اين شب قدر است که مقدرات به شکل جداگانه ابلاغ مي‌شود. خداوند مي‌فرمايد: ما آن را در شبى فرخنده نازل کرديم، زيرا که ما هشداردهنده بوديم. در آن شب‏ هرگونه‏ کارى به نحوى استوار فيصله مى‏يابد. (دخان، آيات ۳ و ۴) ۴. تغيير در مقدرات الهي: مقدرات الهي قابل تغيير است؛ زيرا تا مقدرات به مقام امضا و قضا نرسد، قابل تغيير است. خداوند در آيات قرآني بر اين نکته تاکيد دارد. در حقيقت بايد ميان مقام قدر و قضا فرق گذاشت. قضا، در لغت به معناى حکم (مفردات الفاظ قرآن کريم، راغب اصفهاني، ص ۶۷۴، «قضى») و نيز به معناى تمام کردن کار آمده است. قضاى منسوب به خداوند، اخصّ از «قدر» است. (الميزان، ج ۱۳، ص ۷۲ – ۷۵) از آنجا که پديده‌ها در وجود و تحقّق، مستند به خداوند متعال هستند، اگر خداوند، تحقّق پديده را اراده کند و علل و شرايط آن تمام شود و راهى براى پديده باقى نماند مگر موجود شدن به تعيين الهى و از دايره ترديد و ابهام خارج شود، اين اراده، قضاى الهى ناميده مى شود. از نظر فلسفى نيز قضا، خروج از ترديد و ابهام و ضرورى شدن وجود از ناحيه علّت تامّه است که واجب تعالى است؛ زيرا مقصود از قضا تمام شدن امر و تعيين و تعيّن پيدا کردن است. در روايات نيز همين معنا تأييد شده است، مانند روايت هشام بن سالم که گفته است: امام صادق (ع) فرمودند: «إنّ الله إذا اراد شيئاً قدّره فاذا قدّره قضاه، فإذا قضاه امضاه؛ براستي هر گاه خداوند چيزي را اراده کند، تقدير کرده و وقتي تقدير کند، حکم و قضا مي‌کند پس قضايش را امضا مي‌کند» (المحاسن، جلد ۱، صفحه ۲۴۳). خلاصه اينکه: قَدَر، مقدّر را حتمى نمى کند و احتمال عدم وقوع دارد، امّا هنگامى که مورد قضا واقع شد، چاره اى جز وجود و تحقّق ندارد. خداوند در آيه ۱۱ سوره رعد رفتار و عملکرد امّتها و اقوام را ازعوامل تغيير قدر و دگرگونى سرنوشت آنان دانسته است. در آيات قرآن نمونه‌هايي را مي‌توان يافت که مقدرات تغيير يافته است. به عنوان نمونه آيه ۱۰ سوره ابراهيم و آيات ۲ تا ۴ سوره نوح بيان مي‌کند اجابت دعوت پيامبران از سوي خداوند از موجبات تأخير اجل تعيين شده و تغيير قدر در آنان بوده است. خداوند در آيات ۲۱ تا ۲۶ سوره مائده تغيير تقدير الهى نسبت به بنى اسرائيل براساس عملکرد آنان را مطرح مي‌کند. هم چنين درخواست برخى انسان‌ها براى تغيير مقدّرات الهى در قالب دعا، خود گواهي ديگر بر امکان و وقوع تغيير در مقدرات است. (نساء، آيه ۷۷؛ ابراهيم، آيه ۴۴؛ منافقون، آيه ۱۰) به هر حال براساس آيات پيش گفته و نيز آيات ۳۸ و ۳۹ سوره رعد تقدير عالم، قابل تغيير، براساس مشيّت الهى و حکمت خداوندي است. ۵. نقش انسان در تغيير مقدرات و محدوديت‌هاي آن: از آنجا که مقدرات تا زماني که به قضا و امضا نرسيده باشد، قابل تغيير است، انسان‌ها نيز مي‌توانند مقدرات را تغيير دهند. اينکه خداوند مي‌فرمايد: وَابْتَغُواْ مَا کَتَبَ اللّهُ لَکُمْ؛ و آنچه را خدا براى شما مقرر داشته طلب کنيد. (بقره، آيه ۱۸۷) گوياى اين است که تحقّق مقدّرات، مشروط به عملکرد انسان‌هاست و آن‌ها مي‌توانند مقدرات خويش را تغيير دهند و تقديري ديگر را به حکم الهي و مشيت و حکمت او رقم زنند. البته اين تغيير در سرنوشت، مطلق نيست، بلکه بايد در چارچوب حکمت و مشيت الهي باشد؛ زيرا حکمت الهي را هيچ چيز تغيير نمي‌دهد هر چند که انسان بهترين اسباب و وسايل را به کار گرفته باشد. از آيات ۴۸ تا ۵۰ سوره يونس به دست مي‌آيد که حتي پيامبر (صلى الله عليه وآله) قادر به تغيير قدر و مقدّرات خود و امت‌ها در جايي که حکمت الهي قضاي آن را دارد نيست. از اين رو امام سجاد (ع) مي‌فرمايد: يا من لاتبدل حکمته الوسايل؛‌اي خدايي که حکمت او را هيچ وسيله‌اي تغيير نمي‌دهد و جايگزين براي آن نيست. (صحيفه سجاديه، دعاي ۱۳) پس مقدرات الهي تنها در همان چارچوب حکمت قابل تغيير است و اگر حکمت، اقتضايي بر خلاف مقدر داشته باشد، مي‌تواند تغيير کند و گرنه تغيير در مقدراتي که مطابق حکمت است شدني نيست. به عنوان نمونه انسان‌ها داراي دو اجل معلق و مسمي هستند. اجل مسمي غيرقابل تغيير و تبديل و تحويل است؛ زيرا سنتي است براساس حکمت الهي مقدر شده است؛ اما اجل معلق براساس کارکرد و عملکرد انسان قابل تغيير است. کسي که قطع رحم کند، عمرش از مسمي به معلق تغيير مي‌کند و کسي که صله رحم نمايد، از معلق به مسمي تغيير مي‌کند. در‌باره برکت و افزايش و کاهش روزي و رزق و مانند آن نيز اين گونه است. پس عملکرد انسان‌ها در تغيير مقدرات و سرنوشت انسان نقش اساسي و کليدي دارد که بايد به آن توجه داشت و از اين نقش و تاثير به نفع خود بهره برد. ۶. نمونه‌هايي از مقدرات الهي: مقدرات الهي شامل همه امور مي‌شود. برخي از آن‌ها عبارتند از: احکام تشريعي (احزاب، آيه ۳۸)، انقراض امت‌ها و ملت‌ها (يونس، آيه ۴۹؛ اسراء، آيه ۵۸)، نزول باران (رعد، آيه ۱۷؛ مومنون، آيه ۱۸)، رشد جنين کودک (حج، آيه ۵؛ مرسلات، آيات ۲۰ تا ۲۳)، حرکت خورشيد (انعام، آيه ۹۶؛ فاطر، آيه ۱۳)، حرکت ماه (انعام، آيه ۹۶؛ رعد، آيه ۲)، خلقت و آفرينش آسمان (فصلت، آيات ۱۱ و ۱۲)، خلقت زمين (اعراف، آيه ۵۴)، آفرينش موجودات (حجر، آيه ۲۱؛ فرقان، آيه ۲)، روز و روزي (لقمان، آيه ۲۹؛ رعد، آيه ۲۶؛ حجر، آيات ۲۰ و ۲۱ و آيات بسيار)، رويش گياه (حجر، آيات ۲۰ و ۲۱)، سرنوشت انسان‌ها (اسراء، آيه ۱۳)، مرگ (آل عمران، آيه ۱۴۵؛ واقعه، آيه ۶۰؛ منافقون، آيه ۱۰)، مصيبت (حديد، آيه ۲۲)، معيشت (حجر، آيات ۱۵ تا ۲۰)، مهلت به ستمگران و ظالمان (نحل، آيه ۶۱) و مانند آنها. نقش اعتقاد به قدر در رفتار انسان آنچه بيان شد، بخشي از آموزه‌هاي قرآن درباره مسئله قضا و قدر است. اگر کسي به اين آموزه‌ها ايمان داشته باشد، به‌طور طبيعي افکار و رفتارش با کسي که اعتقادي به اين آموزه‌ها ندارد، فرق خواهد داشت. با نگاهي به تاثيراعتقاد به قدر الهي در زندگي افراد، به سادگي مي‌توان دو نوع زندگي متفاوت را پيش روي انسان‌ها ترسيم کرد. کسي که معتقد است خداوند قدر و قضايي دارد، زندگي خويش را براساس آن سامان مي‌دهد و در برابر مصيبت‌ها و نعمت‌ها واکنشي را نشان مي‌دهد که بروشني با غيرمعتقد بدان فرق دارد. خداوند در قرآن از جمله آيات ۲۲ و ۲۳ سوره حديد بروشني نشان مي‌دهد ايمان به تقدير الهى، مانع شادمانى غرورآميز و اندوه بىجا در مقابل نعمت‌ها و مصيبت‌ها مي‌شود. پس وقتي کسي به مقدرات الهي باور داشته باشد، هرگز دچار واکنش‌هاي هيجاني شديد افراطي نمي‌شود که دو سويه آن خروج از حالت تعادل و اعتدال و رفتار‌هاي جنون آميز است. خداوند مي‌فرمايد: هيچ مصيبتى نه در زمين و نه در نفسْهاى شما به شما نرسد، مگر آنکه پيش از آنکه آن را پديد آوريم، در کتابى (نوشته) است. اين کار بر خدا آسان است تا بر آنچه از دست شما رفته اندوهگين نشويد و به سبب‏ آنچه به شما داده است شادمانى نکنيد و خدا هيچ خيال‌پردازخودپسند فخرفروشى را دوست ندارد. از ديگر کارکرد‌هاي مهم و تاثيرگذار باوربه مقدرات الهي، تفويض و توکل در امور زندگي مومن است. خداوند در اين باره نيز فرموده است: اگر نيکى به تو رسد آنان را بد حال مى‏سازد و اگر پيشامد ناگوارى به تو رسد مى‏گويند: «ما پيش از اين تصميم خود را گرفته‏ايم.» و شادمان روى بر مى‏تابند. بگو: «جز آنچه خدا براى ما مقرر داشته هرگز به ما نمى‏رسد. او سرپرست ماست و مؤمنان بايد تنها بر خدا توکّل کنند.» (توبه، آيات ۵۰ و ۵۱) در حقيقت کسي که اهل توکل و تفويض مي‌شود خود را همانند کودک در اختيار، ولي و سرپرست خويش قرار مي‌دهد تا او کارهايش را انجام دهد و مي‌داند هر چه از دوست رسد نيکو است. با نگاهي به فلسفه و هدفي که خداوند در قرآن براي تقدير و مقدرات بيان کرده مي‌توان دريافت که اين سنت الهي نقش تاثيرگذاري در زندگي انسان‌ها بازي مي‌کند. به عنوان نمونه تقدير حرکت ماه و قدر و اندازه داشتن منازل آن، زمينه ساز امکان برنامه ريزى براى زندگى و تدبير شئون آن است (يونس، آيه ۵)، چنانکه تقدير مرگ براى انسانها، زمينه جانشين شدن نسلى ديگر در زمين را فراهم مي‌آورد (واقعه، آيات ۶۰ و ۶۱) و يا تقدير روزى آدمى از سوى خدا، بازدارنده وى از تجاوزگرى در زمين خواهد بود. (شوري، آيه ۲۷) پس نبايد به مسئله قضا و قدر به گونه کم‌اهميت و بي‌ارزش و يک بحث فلسفي و کلامي نگريست، بلکه بايد نقش تاثيرگذار آن در زندگي انسان را برجسته دانست، بر اين اساس در روايات به مسئله روزه و ماه رمضان عنايت و توجه ويژه شده است؛ زيرا اين امور در تغيير سرنوشت و تقديرات انسان چنان تاثيرگذار است که بي‌توجهي بدان خسران و زيان عظيم و از دست دادن سرمايه‌ها است؛ بنابراين بايد به روزه‌داري در ماه مبارک اهتمام کرد تا ايمان در جان ما جا گيرد. امام صادق (ع) فرمود: من افطر يوما من شهر رمضان خرج روح الايمان منه؛ هر کس يک روز ماه رمضان را (بدون عذر)، بخورد- روح ايمان از او جدا مي‌شود. (وسائل الشيعه، ج ۷ ص ۱۸۱، ح ۴ و ۵؛ من لا يحضره الفقيه ج ۲ ص ۷۳، ح ۹) در اين ماه خدا (وسائل الشيعه، ج ۷ ص ۲۶۶، ح ۲۳) و شب‌هاي تعيين سرنوشت و تقديرات کاري کنيم تا تقديرات خوب براي خود رقم زنيم و مقدرات را از مصيبت به نعمت تبديل کنيم. در اين ماه به‌ويژه برخي از شب‌ها را به احياء و توبه سپري کنيم همچون کسي که از مادر متولد شده، پاک و پاکيزه در پيشگاه خداوند منتظر رقم خوردن تقدير سهل و آسان و نيک و خير باشيم. امام صادق (ع) درباره اين شب‌ها فرموده است: التقدير في ليلة تسعة عشر و الابرام في ليلة احدي و عشرين و الامضاء في ليلة ثلاث و عشرين؛ برآورد اعمال در شب نوزدهم انجام مي‌گيرد و تصويب آن در شب بيست ويکم و تنفيذ آن در شب بيست سوم. (وسائل الشيعه، ج ۷ ص ۲۵۹) پس به احياء شب قدر بپردازيم؛ چنانکه فضيل بن يسار گويد: کان ابو جعفر (ع) اذا کان ليلهًْ احدي و عشرين و ليلة ثلاث و عشرين اخذ في الدعا حتي يزول الليل فاذا زال الليل صلي؛ امام باقر (ع) در شب بيست و يکم و بيست سوم ماه رمضان مشغول دعا مي‌شد تا شب بسر آيد و آنگاه که شب به پايان مي‌رسيد نماز صبح را مي‌خواند. (وسائل الشيعه، ج ۷، ص ۲۶۰، ح ۴) ما را در کانال «آخرين خبر» دنبال کنيد
اخبار بیشتر درباره
اخبار بیشتر درباره