شادکردن دیگران در بدترین شرایط
آرمان امروز/ بسياري از مردم جهان، موفقيت را در شادي و شادي خودشان را در گرو شادکردن عزيزانشان ميدانند، پس يکي از راههاي موفقيت، شادي است و شادکردن ديگران، شاهکليد شادي ماست. اوج اين قدرت، زماني است که در اوج غم و اندوه بتوانيم بخنديم و بخندانيم، اما راههاي آن عبارتند از: خوبي؟ پرسيدن اينکه عزيزانمان خوب هستند يا نه، به يک عادت شيرين روزانه بدلشده که با تمام تکراري بودنش، اميد بخش و شاديآفرين است، چون به خودمان ميگوييم که هنوز هستند کساني که اوضاع و احوالشان براي ما مهم است و به ديگري پيغام ميدهيم که او هنوز نزد سايرين ارزشمند است. همدلي را بياموزيد شايد ما نتوانيم با همه عزيزانمان همدرد باشيم و دليل ناراحتي و ميزان غمشان را درک کنيم، اما ميتوانيم با آنها همدلي کنيم و به بهاي نشستن حتي 10دقيقه کنارشان، به آنها شادي بدهيم. گاهي در آغوش گرفتن عزيزانمان، به اندازه هزاران ميليارد تومان ميارزد، اگر با مهري واقعي باشد. زخم نزنيد اگر هيچيک از کارهاي بالا از دستتان برنميآيد، اين يک کار حتمي از عهده همه برميآيد: «زخم نزنيد». سعي کنيد در کنار ديگران باشيد و با آنها همدردي کنيد و گرهي از مشکلاتشان برداريد. وقتي کسي ناراحت و نااميد است، خوبيها، نقاط قوت و توانمنديهايش را فراموش ميکند و حتي اعتماد به خودش را از دست ميدهد. سعي کنيد با ذکر همه خوبيهاي طرف مقابل، به او قدرت بدهيد تا بتواند با مشکلات راحتتر کنار بيايد و براي آنها راهحل مناسبي بيابد. من هستم بد نيست هر از چند گاهي، زباني محبت کنيد. کاري از دستتان برنميآيد، لااقل در اين مورد تعارف کنيد، همين که بگوييد هستيد، در بسياري موارد دلگرمي ميشود و دل شير ميدهد به کسي که خسته و دلتنگ شده از تنهايي! کمک کنيد به اندازه توانتان، موثر و مفيد باشيد. گوشهاي از کار و سختيها را هرچند که کوچک باشد، به عهده بگيريد. خوشبيني بدهيد خوشبيني، کارستان شگفتانگيزي است که از عهده هر کسي برنميآيد. اينکه بگوييد درست ميشود، کافي نيست؛ سعي کنيد نقاط مثبت وضع موجود را بيان کرده و آنها را برجسته کنيد، حتما انرژيبخش خواهد بود. تفريح وظيفه هر يک از ما انسانهاست که بدانيم کساني که به آنها علاقه داريم و بدانها عشق ميورزيم، چه چيزي را دوست دارند و چه چيزي باعث شاديشان ميشود؛ از يک خوراکي خوشمزه گرفته تا يک ورزش سبک. هر کس علاقهمندياي دارد، آن را بدانيد و در مواقع لازم، به آنها هديه کنيد. پذيرش گاهي براي خيلي از ما پيش ميآيد که نخواهيم و يا نتوانيم وضع موجود را بپذيريم، اينجاست که يک دوست، اعضاي خانواده و همه عزيزانمان، نقششان پررنگ ميشود. کمک کنيد به عزيزانتان که وضع جديد را، هرچند دشوار باشد، بپذيرند. تغييرات در زندگي هر وقت اوضاع مطابق ميل شما پيش نميرود و حوادث ناخوشايندي رخ ميدهد، اشتباهي ميکنيد يا در موقعيت سختي قرار ميگيريد، مسئوليت را قبول کنيد. دنبال بهانه نگرديد و سعي نکنيد تقصير را بر گردن شخص ديگري بيندازيد. شما در هر جايي از زندگي که قرار داريد، نتيجه انتخابهاي خودتان هستيد. براي ردشدن از هر مانعي اول بايد بپذيريد که آن مانع آنجاست، وگرنه هر بار به آن ميخوريد. اگر داريد اشتباهي را دوباره و دوباره تکرار ميکنيد، آن را بپذيريد. از خودتان بپرسيد چرا مدام از همان پيادهرو ميروم؟ بعد مسير جديدي را انتخاب کنيد. هر مسيري. فرقي نميکند چه مسيري باشد، فقط راهي نباشد که هر بار باعث ميشود در آن چاله عميق بيفتيد. وقتي در اين مسير جديد هستيد، ميدانيد بايد دنبال چه چيز بگرديد. اگر به چاله برخورديد، آن را دور ميزنيد و فردا از يک مسير تازه ميرويد. اولين قدم اين است که چاله را پيدا کنيد. هر شب که از سر کار به خانه برميگرديد، از خستگي سر پا بند نميشويد؟ فقط ميخواهيد کمي آرامش داشته باشيد؟ بهجاي اينکه براي آمادهکردن غذاي سالم براي خودتان وقت بگذاريد، دنبال غذاي حاضري يا فستفود هستيد؟ مسير ديگري که ميتوانيد طي کنيد چيست؟ ميتوانيد هر روز صبح چند دقيقه زودتر بيدار شويد تا براي زمان برگشتن به خانه غذايي آماده کنيد. نگاهي به خيابانتان بيندازيد! چالهها کجا هستند؟ شما چه کاري از دستتان برميآيد؟ ما معمولا بهخاطر تلاش کم شکست نميخوريم، بلکه زمان نياز به تلاش مداوم، کم ميآوريم. بيشتر چيزهايي که خواهانش هستيم، به تلاشي مداوم در مدتي طولاني احتياج دارند. سازگاري را ياد بگيريد چيزي که هميشه ميتوان بااطمينان گفت اين است که امروز با ديروز متفاوت است و فردا با امروز متفاوت خواهد بود. شايد بعضي روزها حس کنيد که همهچيز تکراري است، اما هر روز تغييرات کوچکي بهوجود ميآيند. فقط به زندگي خودتان نگاه کنيد. چقدر با زمانيکه ۱۰، ۲۰، ۳۰ساله بوديد فرق کردهايد؟ شايد شغلتان عوض شده باشد، بعضي عادتهايتان، دوستانتان و محل زندگيتان. تغيير تنها چيزي است که هميشه جزء ثابت زندگي شما ميماند. روشي که ديروز نتيجهبخش بود، ممکن است امروز ديگر اثرگذار نباشد. اين شما هستيد که بايد با محيط جديد سازگار شويد و به جايي که ميخواهيد برسيد. شفاف باشيد اگر ندانيد کجا ميخواهيد برويد نميتوانيد به آنجا برسيد. الان کجا هستيد؟ کجا ميخواهيد باشيد؟ چه کار بايد انجام دهيد؟ خودتان را درگير «چطور» نکنيد. درعوض از خودتان بپرسيد «چرا». هدفتان هرچه هست، هر کاري که ميخواهيد انجام دهيد، هر چيزي که خواستارش هستيد، اول براي خودتان مشخص کنيد که چرا اين کار را انجام ميدهيد و چرا برايتان اهميت دارد. اگر کاهش وزن يا پيداکردن شغل دلخواهتان هدف شماست، اول علت آن را براي خودتان روشن کنيد. يک نمونه از پيداکردن جواب «چرا»: «ميخواهم وزن کم کنم» چرا ميخواهم وزن کم کنم؟ چون ميخواهم بتوانم لباسهاي سايز کوچکتر بپوشم. يا اينکه «چرا ميخواهم اعتمادبهنفس خود را بالا ببرم؟» چون وقتي اعتمادبهنفسم بالاست، کنترل بهتري روي اوضاع دارم و راحتتر ميتوانم براي رسيدن به اهداف زندگيام تلاش کنم. حالا نوبت شماست. موردي را که ميخواهيد بر آن تمرکز کنيد، انتخاب کنيد. فقط يک مورد. بعد از جمله «من ميخواهم ...» را بنويسيد. بعد، دوباره و دوباره از خودتان بپرسيد «اما چرا» تا به قلب موضوع برسيد.