هوای تازه/ در این گرما چه کنیم؟!
خراسان/ در اين گرما چه کنيم؟! چون نباشد طاقت قبض کولر در ميان آبها سر ميکنيم آب هم کم بود از اقبال ما لاجرم يک فکر بهتر ميکنيم فوت شايد چارهاي باشد درست روي مَحرم فوت محشر ميکنيم آنقدر از خود هوا خارج کنيم عاقبت يک گوشه پنچر ميکنيم آب و برق و باد؛ پَر در اين هوا فکر مردن توي بستر ميکنيم اينور بالشت سرمايش پريد پس همان را سمت ديگر ميکنيم از پدر خواهيم بادي از کولر گوش وي با نالهها کر ميکنيم چون چغر بود و کمي هم بد بدن گريه در آغوش مادر ميکنيم! سحر بهجو