چرا امام حسین (ع) در روز تاسوعا از دشمن مهلت طلبید؟
مشرق/ لحظه به لحظه رفتار کاروان حسيني تا واقعه عاشورا مملو از آموزههاي انسانساز است، آموزههايي که توجه و عمل به هر کدام از آنها فرد را از عمق جهالت به اوج قله معنويت سوق ميدهد نشان به اينکه طي اين هزار و چهارصد ساله گذشته بسياري از انسانها به واسطه توسل به ساحت مقدس امام حسين(ع) و توجه به درسهاي عاشورا مسيرشان از سوي ضلالت و گمراهي به سوي هدايت و نورانيت تغيير يافت. در واقع هر کسي در هر سطحي که قرار دارد خود را بينياز از درسهاي عاشورا نميداند، لذا مدرسه حسيني هم الگويي براي امثال زُهير و حرّ مسلکان است و هم الگويي براي مرداني که قصد دارند هرچه سريعتر به پلکان رشد دست يابند. به عنوان نمونه توجه به نماز و مناجات آن هم در سختترين شرايط نبرد نمونهاي است که آن را نميتوان جز از مکتب حسيني و شاگردان اين مکتب آموخت. حارث بن حصيره از عبد الله بن شريک عامري از امام سجاد(ع) نقل ميکند که ميگفت: عمر بن سعد ملعون پس از نماز عصر صدا زد: اي سواران خدا سوار شويد مژده باد شما را به بهشت، مردم سوار شدند و به طرف حسين و يارانش حمله بردند. اين در حالي بود که حسين جلوي خيمهاش زانوها را به بغل گرفته و به شمشير خود تکيه داده و خوابي سبک ايشان را گرفته بود. خواهرش زينب فرياد سپاه ابن سعد را شنيد لذا به برادر خويش نزديک شد و گفت: برادر آيا نميشنوي که صداها نزديک ميشود؟ حسين سر خويش را بلند کرد و فرمود: رسول الله صلّي اللّه عليه و آله و سلّم را در خواب ديدم، به من فرمود: شما به سوي ما ميآيي. در اين حين خواهرش به صورت خويش سيلي زد و گفت: اي واي بر من! [حضرت] فرمود: خواهرم واي بر تو مباد، خدا رحمتت کند آرام باش در اين بين عباس بن علي آمد گفت: برادرم: لشکر به طرف شما آمده است. حسين از جايش بلند شد و فرمود: عباس، جانم بفدايت- برادرم- سوار شو با آنها ملاقات کن بگو: چه شده؟ چه چيزي برايتان پيش آمده؟ و بپرس براي چه اينجا آمدهاند؟ عباس تقريباً با بيست اسب سوار که زهير بن قين و حبيب بن مظاهر در ميانشان بودند، روبرويشان ايستادند. گفت: چه چيزي برايتان پيش آمده و چه ميخواهيد؟ گفتند: فرمان أمير عبيد الله رسيده که به شما متعرض شويم تا تحت فرمان او در آييد يا شما را تحت فرمان او درآوريم. عباس فرمود: عجله نکنيد تا نزد أبي عبد الله برگردم و آنچه گفتيد را به او گزارش دهم. آنها متوقف شدند و گفتند: نزد او برو، جريان را به او گزارش بده بعد با پاسخش نزد ما بيا. عباس برگشت و به سوي حسين [عليه السّلام] دويد تا خبر را به او اطلاع دهد. وقتي عباس بن علي آنچه عمر بن سعد به حسين يشنهاد کرده بود را به اطلاع حسين رسانيد. حسين فرمود: نزدشان برگرد و اگر ميتواني کارشان را تا صبح فردا به عقب بينداز و آنها را امشب از ما دور کن، تا که شايد امشب به درگاه پروردگارمان نماز بگذاريم و او را بخوانيم و از او طلب مغفرت بکنيم، خدا ميداند که من نماز به درگاهش و تلاوت کتابش و دعا و استغفار زياد را دوست ميدارم؛ ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَإِنِ اسْتَطَعْتَ أَنْ تُؤَخِّرَهُمْ إِلَي الْغُدْوَة وَ تَدْفَعَهُم عَنَّا الْعَشِيَّةَ لَعَلَّنَا نُصَلِّي لِرَبِّنَا اللَّيْلَةَ وَ نَدْعُوهُ وَ نَسْتَغْفِرُهُ فَهُوَ يَعْلَمُ أَنِّي قَدْ أُحِبُّ الصَّلَاةَ لَهُ وَ تِلَاوَةَ کِتَابِهِ وَ الدُّعَاءَ وَ الِاسْتِغْفَارَ. منابع: وقعة الطف، ص195 الإرشاد في معرفة حجج الله علي العباد شيخ مفيد ابومخنف، ج2، ص90