خراسان/ يکي از رموز خوشبختي اين است که بدانيد همسرتان را به چه شيوهاي دوست داريد؛ ﻋﺸﻖ ﺑﺮاي بيشتر اﻓﺮاد موضوعي ﺟﺬاب است و همه زن و شوهرها دوست دارند که زندگي عاشقانهاي داشته باشند. با اين حال، تعريف عشق از منظر روانشناختي آن چنان دشوار است که نميتوان يک نسخه واحد براي خوشبختي همه در زندگي مشترک پيچيد. برخي از ﻣﺤﻘﻘﺎن و روانشناسان ﺑﻪ ﺗﻌﺮﻳﻒ و ﻃﺒﻘﻪﺑﻨﺪي ﻋﺸﻖ ﭘﺮداﺧﺘﻪاﻧﺪ. در ادامه و بعد از بررسي انواع علاقه به همسر، نکاتي درباره يک عشق کامل از نظر روانشناسي هم خواهيم گفت.
طبق نظريه روان شناسانه عشق «استرنبرگ»، هشت نوع شيوه وجود دارد که از طريق بررسي آنها، عناصر عشق مشخص ميشود. حالا اگر ميخواهيد که نوع عشق به همسرتان را بدانيد و تلاشي براي افزودن چاشني خوشبختي به زندگي مشترکتان داشته باشيد، بايد با اين هشت مورد بيشتر آشنا شويد.
فقدان عشق: در اين رابطه هيچ يک از عناصر عشق حضور ندارد. اين رابطه را در زندگي روزانه با مردم عادي داريم. اگر احساستان درباره شريک زندگيتان از اين نوع باشد، بايد گفت که رابطهتان در معرض خطر است و بايد هرچه زودتر، فکري براي خروج از اين حالت بکنيد.
علاقهاي همدلانه: اين احساس زماني دست ميدهد که کشش و تعهد به مقدار کم بين شما و همسرتان وجود داشته باشد يا احتمالا اصلا وجود نداشته باشد اما صميميت در حد بالايي باشد. اين احساسات را معمولا در خصوص دوستان صميمي داريم.
علاقهاي هيجاني: علاقههاي هيجاني مانند روابط دختر و پسرها قبل از ازدواج از ويژگيهاي روابطي است که در آنها هوس شديد است اما صميميت و تعهد در سطح ضعيفي قرار دارند. اين علاقهها ماندگاري زيادي نخواهد داشت.
علاقه خالي: اين عشق زماني احساس ميشود که تعهد قوي باشد اما کشش و صميميت در سطح پاييني قرار گيرند يا اصلا وجود نداشته باشند. اين ويژگي اغلب در زوجهايي ديده ميشود که مدت زيادي از ازدواج آنها ميگذرد، به خاطر بچهها در کنار يکديگر زندگي ميکنند و فقط ميخواهند رابطه را حتي اگر از نظر رواني و جسمي يکديگر را ارضا نکنند، نگه دارند.
علاقه رمانتيک: اين عشق در بين زوجهايي مشاهده ميشود که رابطه آنها تا اندازهاي تازه است و هوس و صميميت شديدي بين شان وجود دارد. البته زوج هايي هم هستند که با مديريت يک سري عوامل و به کار گيري چندين مهارت کاربردي در زندگي، اين نوع علاقه را مدت بيشتري در زندگيشان ماندگار ميکنند.
علاقه عاطفي: در اين عشق، صميميت و تعهد شديد اما کشش ضعيف است. عشق عاطفي در بين زوجهايي ديده ميشود که مدت تقريبا طولاني با هم هستند و از يکديگر رضايت دارند اما جاذبه جنسي آنها از بين رفتـه و تـلاشــي بــراي بهبود آن نميکنند.
علاقه سادهلوحانه: در اين عشق، کشش و تعهد بالاست اما صميميت ضعيف است. عشق سادهلوحانه در زوجهايي ديده ميشود که به خاطر يک عشق آتشين تصميم ميگيرند با هم ازدواج کنند، حتي اگر ويژگيهاي شخصيتي يکديگر را اصلا نشناسند. معمولا آنها پس از آنکه به هم متعهد ميشوند، احساس صميميت ميکنند. البته گاهي هم احساس ميکنند که يکديگر را دوست ندارند و عاقبت خوبي در انتظارشان نخواهد بود.
علاقه آرماني: اين عشق کامل سه عنصر را به طور سخاوتمندانه در خود جاي ميدهد. عشقي که همه ما آن را در خواب ميبينيم. استرنبرگ عقيده داشت، عشق يک مثلث است و بهترين حالت عشق به مثلث متساوي الاضلاع شباهت دارد. به بيان ديگر براي تجربه عشق کامل يک انسان، يعني عشقي که تمام اوصاف عشق را در بر داشته باشد به سه مولفه و سه عنصر نياز است: صميميت، هوس و تعهد. در واقع عشق از اين ديدگاه زماني بهترين حالت را خواهد داشت که هر يک از سه عنصر را تقريباً به طور يکسان شامل شود اما تعريف اين سه عنصر عشق چيست؟
صميميت: جزء عاطفي است و شامل احساس نزديکي و اشتراک احساسات است که عنصري هيجاني است. ارتباط محبتآميز، ابراز علاقه به سلامتي طرف مقابل و ميل به پاسخ متقابل همسر را شامل ميشود.
شهوت، شور و هيجان: جزئي انگيزشي و شامل جاذبه جنسي و احساس شاعرانه عاشق بودن است.
تعهد: با داشتن اين عنصر از عشق، طوري به رابطه خود اهميت خواهيم داد که براي حفظ آن حاضر ميشويم هر کاري انجام دهيم. همين تعهد است که ما را وادار ميکند تا از همه توفانهاي موجود در مسير رابطه بگذريم و اين تعهد در بين زن و شوهرهايي که زندگي مشترک بلند مدتي پشت سر گذاشتهاند، شديدتر و عميقتر است. قابل توجه است که براساس نظريه عشق مثلثي استرنبرگ، اگر تعادل اين سه در روابط به هم بريزد مفهوم جديدي از عشق شکل مي گيرد که با مفهوم عشق کامل تفاوت دارد. مثلا اگر فردي در قبال فرد ديگر فقط احساس صميميت داشته باشد، اينجا بين دو نفر تنها و تنها رابطه دوستانه و اجتماعي به وجود خواهد آمد و اگر تنها شهوت، شور و هيجان باشد، عشقي صرفا براي تخليه نيازهاي جنسي شکل خواهد گرفت و اگر شهوت، شور، هيجان و همچنين صميميت باشد اما تعهد در آن رابطه نباشد، ما شاهد يک عشق رمانتيک خواهيم بود.
بازار