افراد زيادي در گرمابههاي قديمي مشغول کار بودند که هر کدام وظايف تعريف شدهاي داشتند. در ادامه، به چند نمونه از اصليترين آنها اشاره ميکنيم.
تونتاب: شخصي که وظيفهاش نگهداري از حمام، گرم کردن آب و نظافت گرمابه بوده است.
دلاک: کارگر گرمابه بوده که کار اصلياش شستوشو، کيسهکشي و گاهي هم مشت و مال ديگران بوده است.
مشت مالچي: شخصي که در حمام اشخاص را به صورت تخصصيتر، مشت ومال يا همان ماساژ ميداده است.
حمامي: مالک حمام خصوصي که مديريت آنجا را بر عهده داشته است.
پادو: اين فرد وظيفهاش جفت کردن کفش مشتريها و جابه جايي دمپايي خشک و تر براي تازه وارد بوده است. مشتري که آماده حمام ميشد، پادو يک لنگ ديگر به او ميداد. مشتري آن لنگ دوم را به کمر ميبست، لباسهايش را در لنگ اول ميپيچيد و از سکو پايين ميآمد.
بوقي: فردي که سحرگاه در بوق ميدميد و مردم را از گرم بودن حمام و پذيرايي از مشتريان باخبر ميکرد که اگر تعلل کنند آب خزينه سرد خواهد شد!
گرمابههاي قديم معمولا چند متر از سطح کوچه و بازار پايينتر بود. سر در حمام شکل ديو و رستم يا شيطان و مالک دوزخ را نقاشي ميکردند. گرمابه در تمام شهرها و روستاهاي ايران در کنار مساجد به صورت زوجي (زنانه و مردانه) ساخته شده و قبل از اذان صبح باز ميشدند. حمامها در زيرزمين ساخته ميشدهاند تا اولا از سرماي زمستان محفوظ باشد و ثانياً آب سطحي در جويها بتواند در بالاترين مخزن آن جاري شود. در قديم سوخت حمام از خار بيابان، هيزم و فضولات حيوانات بوده است. معماران ايراني در ساختمان حمام از سنگ، آجر و ملاط شن و آهک استفاده ميکردند. در زير خزينه گرمابه، تون (آتشدان يا آتشخان) قرار داشته و ظرف مسي بزرگي در کف خزينه تعبيه شده و در زير آن آتش ميافروختند تا در اثر عمل کنوکسيون، رفته رفته آب خزينه در طول شب گرم و براي استحمام در صبحگاهان آماده شود.
3 بخش اصلي گرمابههاي ايراني
اصليترين بخشهاي گرمابه ايراني شامل بينه، ميان دَر و گرمخانه بودند که براساس طب سنتي ايراني و اسلامي طراحي شده بودند. هر بخش به گونهاي ساخته مي شد تا سه فضاي متفاوت از نظر دما (سرد، گرم و معتدل) را ايجاد کند. ساختمان حمامها بر اساس چهار طبع يا مزاج اصلي شناخته شده در طب سنتي ايراني يعني گرم، سرد، خشک و تر طراحي مي شد چون سلامت انسان را در تعادل بين اين طبعها ميدانستند. جالب است بدانيد هر فضا با راهرو و هشتي از ديگر فضاها جدا مي شد تا دما و رطوبت هر فضا نسبت به مکان مجاورش ناگهان تغيير نيابد و دماي هوا ناگهان افت نکند.
سردخانه يا بينه :خانه اول به عنوان سردخانه شناخته مي شد که در واقع محل رختکن يا بينه نام داشت. هواي بينه کاملا سرد و خشک بود که در طب سنتي ايران معادل فصل پاييز شناخته ميشود. در اين فضا عموما خلط يا مزاج سودا در بدن انسان ايجاد ميشود. اين قسمت عموما به شکل هشت ضلعي و با سقف گنبدي ساخته ميشد و وسط بينه حوض بزرگي قرار داشت که اطراف آن سکوهاي بلندي ديده ميشد و در آن جا رخت ميکندند. استاد حمامي در کنار يکي از آن سکوها يا بالاي يکي از سکوها مينشست و جعبه دخل را هم بغل دستش ميگذاشت. از سقف بينه چراغ بزرگ گردسوز و گاهي هم چهلچراغ تا بالاي حوض آويخته بود. دور تا دور سکوهاي رختکن تير ميگذاشتند و به آن تيرها گويهاي شيشهاي رنگارنگ ميآويختند. يک تغار (کاسه بزرگ سفالين) محتوي آلو و آبآلو روي چهارپايه نزديک حوض بود و چندين کاسه کوچک با قاشقهاي چوبي کنار تغار ميگذاشتند. در ايام زمستان به جاي آب آلو، لبو و آبلبو را با کمي سرکه در تغار ميريختند.
ميان در:خانه دوم يا «ميان در» جايي بود که مزاج تَر و سرد ترکيب ميشدند. اين قسمت معادل با فصل زمستان است که خلط يا مزاج بلغم در انسان غلبه پيدا ميکند. ارتباط بينه با گرمخانه از طريق «ميان در» صورت ميگرفت. اين فضا به شکل دهليز و پر پيچ و خم بود که بعضا با استفاده از هشتي کوچکي ساخته ميشد تا فرد بتواند با تاخير از گرمخانه به درون بينه پا بگذارد. همچنين گرما و حرارت انباشته شده در گرمخانه به يکباره از حمام خارج نشود و انرژي هدر نرود.
گرمخانه:خانه سوم يا گرمخانه مزاج گرم و تر داشت که معادل با فصل بهار بود. در اين فصل غليان خون در بدن انسان به وجود ميآيد. اين قسمت محل استحمام و شستوشو بود که معمولا به شکل هشت گوش يا چهار ضلعي با ديوارهاي ضخيم ساخته ميشد که کف آن را قيراندود ميکردند و روي آن را با ملاط ساروج ميپوشاندند. سقف گرمخانه از سقف بقيه قسمتها مرتفعتر بود و طاق اصلي آن جام خانه بزرگي داشت که در حکم چراغ و سيستم روشنايي عمل مي کرد. در گرمخانه، خزينه آب گرم و مخزن آب سرد وجود داشت. معماران ايراني در کف خزينه، صفحهاي فلزي به قطر 60 تا 110 سانتيمتر قرار ميدادند که حد فاصل بين آب و آتش زير خزينه بود. به اين شيوه، حمامها هميشه آب گرم و سرد داشتند.
معروفترين گرمابههاي قديمي که به محلهاي گردشگري پربازديدي تبديل شده است
بيشتر حمامهاي تاريخي برخلاف آثار تاريخي ديگر، خوشبختانه از گزند حوادث دور مانده و امروزه در قالب موزه، رستوران و ... زنده نگه داشته شدهاند. در ادامه به معروفترين و البته زيباترين حمامهاي قديمي ايران نگاهي خواهيم داشت.
حمام گنجعليخان
اين گرمابه به دستور حاکم کرمان در زمان شاهعباس صفوي ساخته شد. در حمام گنجعليخان تمام نمادهاي معماري سنتي يک حمام رعايت شده است. براي مثال در رختکن آن، گوشههايي خلوت و تودرتو تعبيه شده که محل مناسبي براي گپ و گفت، استراحت و حتي عبادت بوده است. حجاريهاي منقوش، کاشي کاريهاي معرق و خشتي، کاربنديهاي چشم نواز و ... اوج معماري صفوي را در اين بنا متجلي ساخته است. اين گرمابه از آب قنات بهره ميگرفته و در زمان خود بنايي ضد زلزله بوده است. اين مکان امروزه موزه مردمشناسي شده است.
حمام فين
از بين گرمابههاي تاريخي ايران، حمامي که رگ اميرکبير را در آن زدند، معروفتر از بقيه است و ممکن نيست که فردي به کاشان برود و از اين حمام، بازديد نکند. حمام فين در باغ فين کاشان قرار دارد که نمونه زيبايي از باغهاي ايراني است. در جنوب باغ فين، دو حمام کوچک و بزرگ وجود دارد. تاريخ ساخت حمام کوچک به عصر صفويه مربوط است و همراه با بناي اوليه باغ ايجاد شده است. با ساخت حمام بزرگ در دوره فتحعليشاهقاجار، حمام بزرگ به حمام سلطنتي معروف شد و به رجالدولتي اختصاص يافت. اين مجموعه در سال 2011 در فهرست ميراث جهاني يونسکو به ثبت رسيد.
بزرگترين حمام قديمي ايران
بزرگترين حمام تاريخي ايران با بيش از هزار و 600متر مربع مساحت، در اراک قرار دارد و در اواخر دوره قاجار بنا شده است. از تزيينات بهکار رفته در اين بنا ميتوان به انواع کاشي کاريهاي زبردستانه اشاره کرد که طرحهايي از انسان، حيوان و گياهان را نمايش ميدهد. کاشي هفت رنگ، معرق و معقل از مهمترين تزيينهاي به کار گرفته شده در اين حمام است. نقاشيها از چهارفصل سال در چهارگوشه اين گرمابه، علت نام گذاري آن به چهارفصل است و اين حمام هم موزه مردمشناسي شده است.
حمام قلي بيک حمام «مهدي قليبيک» در مشهد يکي از بزرگترين گرمابههاي ايران است که با قدمت 412 سال بنا به خواسته فردي به نام «مهدي قليبيک» ساخته و وقف مردم شد و تا همين بيست و چند سال پيش مورد استفاده عموم بود. معماري خارقالعاده اين گرمابه حکايت از شکوه و عظمت معماري اصيل ايراني آن دارد. در سال ۱۳۸۵ و بعد از چند سال ترميم، درهاي حمام «مهدي قليبيک» با عنوان موزه تخصصي مردمشناسي رو به مردمان گشايش يافت. از زيبايي اين حمام، همين نکته کافي است که نوعي گالري نقاشي است که در زمانهاي مختلف و بهفراخور مسائل اجتماعي هر روزگار، نقاشيهايي بهروي سقف اين حمام کشيده شده، بهصورتي که ۱۳ لايه نقاشي بهروي ديوارها در گذر تاريخ جا خوش کرده است!
ديگر حمامهاي تاريخي ايران
گرمابه گلشن لاهيجان، حمام خان در يزد، گرمابه علي قليآقا و حمام رِهنان در اصفهان و ... نشان دهنده ذوق و نبوغ معماران ايراني در زمانهاي مختلف بودهاند. در خور ذکر است که پس از سلسله صفويه نيز شيوه حمامسازي به سبک معماري اصفهان ادامه يافته که حمامهاي وکيل شيراز (زنديه) و مصباح کرج (متعلق به دوره قاجار) نمونههاي عالي از گرمابههاي قديمي ايران هستند.