۸ عادت رهبران همدل
چطور/ در دنياي امروز، مشغوليت، پيچيدگي و استرس بخشي از زندگي است. در اين ميان، آنچه که يک محيط کار را بهخوبي مستحکم ميکند همدلي است. همدلي توانايي شناسايي عواطف آدمها و درک نحوه نگاه آنها به مسائل است. زماني که ديگران ما را ميپذيرند و معتبر ميشمارند، اعتماد شکل ميگيرد و کاراييمان بالا ميرود. براساس پژوهشها، مديريت همدلانه اثر مستقيمي بر بهره وري، وفاداري و تعهد کاري کارکنان دارد. ملودي وايلدينگ (Melody Wilding) مربي، سخنران و نويسنده است. او به مخاطبانش ميآموزد که چگونه در محل کار خود از نظر ذهني و عاطفي پيشرفت کنند. در اين مقاله، او از عادتهاي رهبران همدل ميگويد. با ما همراه باشيد. اينطور نيست که همدلي تنها مختص به حيطهٔ زندگي شخصيمان باشد. ما براي تسکين همکار سوگوارمان، همراهکردن ديگران با نظراتمان و کاهش تنش با رئيسمان به همدلي نياز داريم. براي اينکه در همدليکردن خبره باشيد، آموزش حرفهاي لازم نيست. انسان موجودي اجتماعي است و مغز ما براي برقراري ارتباط با ديگران تنظيم شده است؛ بنابراين تنها کافي است با تمرينکردن، توانايي همدلي خود را تقويت کنيد. من به صدها نفر آموختهام که چگونه رهبراني همدل باشند. اکنون تجربياتم را در اختيار شما ميگذارم. ۱. حضور ذهن دارند پيش از اينکه با مُراجع خود ديدار کنم، محيطي را فراهم ميکنم که در آن راحت باشم و بتوانم کاملا تمرکز کنم. براي همدلي در محل کارتان نيز لازم است همين کار را انجام دهيد. گوشي را خاموش کنيد يا دستکم صفحهٔ آن را بهسمت پايين قرار دهيد. پيغام اعلان ايميل در لپتاپ را خاموش کنيد. اصلا چه بهتر که لپتاپ خود را پيش از جلسه ببنديد. هميشه تمام توجه و احترام خود را به ديگران بدهيد. آيا شما هم همين را از ديگران نميخواهيد؟ ۲. در هنر گوشدادن خبره هستند مسئوليت من بهعنوان مربي، کمک به مراجعان براي عبور از موانع است؛ بدين ترتيب، آنها ميتوانند به بهترين شکل در مسير اهدافشان گام بردارند. براي تحقق اين امر در ابتدا بايد مطمئن شوم که اولويتها و ترجيحات آنها را بهخوبي فهميدهام. به همين منوال، در مديريت همدلانه بايد بتوانيد بدون قضاوت و فارغ از حدسوگمان به سخن ديگران گوش کنيد. بهجاي قضاوتگري و پيشفرضداشتن، به مهارت گوش دادن فعال نياز داريد. اين مهارتها عبارتاند از: بازتاب: «منظور شما اينه که…» يا «من اينطور فهميدم که…»؛ تأييد: لبخند زدن، تکاندادن سر و يا عبارتي تأييدي مثل «متوجهام» يا «اوهوم»؛ تشويق: «بعدش چي شد؟»؛ شخصيت خود را با چنين واکنشهايي وفق دهيد تا اصالت داشته باشد. با طرف مقابلتان يکي شويد. ۳. از ارتباط غيرکلامي بهره ميبرند ارتباط در سطحي فراتر از کلمات برقرار ميشود. اگر ديديد کسي خودش را جمع کرده يا عقب کشيده است و يا ناگهان از ارتباط چشمي طفره ميرود، نشانههاي مهمي است که به شما ميگويد وقت ابراز همدلي است. زماني که متوجه واکنش شديدي مثل خشم يا چشمان اشکآلود مراجعانم ميشوم، از روند معمول جلساتمان فاصله ميگيرم و از آنها ميخواهم که از احساسات درونشان حرف بزنند. بهجاي اينکه اجازه بدهم احساسات بروزيافتهشان را ناديده بگيرند، بهآرامي و با مهرباني، از آنها ميخواهم تجربهشان را شرح بدهند. آنها با اين کار، اجازه پيدا ميکنند که تجربهٔ استرس خود را آزادانه به اشتراک بگذارند، درحاليکه ميدانند قضاوت نخواهند شد و انتقاد نخواهند شنيد. شما ميتوانيد همين شيوه را در برخورد با گروه کاريتان استفاده کنيد. اگر فردي بهنظر آزرده است، با مهرباني جوياي علت شويد: «چيزي شده؟ بهم بگو چه اتفاقي برات افتاده؟» گاهي تنها اين سؤال که براي بازکردن سرِ گفتوگو کافي است: «چي تو ذهنت ميگذره؟» ۴. وقفهدادن را تمرين ميکنند ما اغلب با قصد کمک، در وسط جملهٔ ديگران ميپريم و توصيه خود را ميگوييم. بهعنوان تمرين امروز، در يک مکالمه پيش از پاسخدادن، ۵ دقيقه صبر کنيد. سخت خواهد بود! اما متعجب ميشويد که تمرين «هيچنگفتن» چه تأثير خوبي بر جا ميگذارد. استفاده آسان از سکوت باارزشترين مهارتي بوده است که در دانشگاه کسب کردهام. از اين مهارت براي دمسازشدن، برقراري ارتباط و اعتماد ميتوان بهره برد. ۵. بهجاي نصيحتکردن، کنجکاوي ميکنند بهجاي نظردادن، کنجکاوي کنيد و سؤالاتي بپرسيد که به درک بهتر نگاه فرد مقابل کمک ميکند، مانند: «چه حسي درباره اون داري؟» «ميتوني بيشتر بهم بگي؟» «منظورت چيه؟» «چه کمکي ميشه کرد؟» «تحليل خودت از ماجرا چيه؟» حتما بخوانيد: چطور سؤالهاي بهتري بپرسيم؟