بیماریهای ترسناکی که تخیلی نیستند!
برترين ها/ برخي بيماريها آنقدر عجيب و غريب و ترسناک هستند که غيرواقعي به نظر ميرسند، اما واقعا وجود دارند. در اين مطلب با خياليترين بيماريهايي آشنا ميشويد که واقعي هستند! ۱. جنون گاوي حتما نام بيماري «جنون گاوي» را شنيده ايد: اين بيماري به مغز گاوها حمله ميکند و باعث ميشود آنها رفتار غيرقابل کنترل داشته باشند، وزن کم کنند و به سختي راه بروند. اين بيماري پيشرفت نسبتا کندي دارد و حدود چهار تا پنج سال طول ميکشد، يعني گوشت حيوان بيمار ميتواند به سيستم غذايي انسان منتقل شود. هر چند انسان دقيقا اين بيماري را نميگيرد، اما دچار نوعي از اين بيماري به نام «کروتزفلد ياکوب» ميشود که باعث درد، مشکلات رفتاري و شناختي قبل از شروع زوال عقل ميشود. پس از بروز اولين علائم، ميانگين اميد به زندگي فقط سيزده ماه است! ۲. سندروم گرگينه اين بيماري که ناشي از يک ژن جهش يافته، اما غالب است، باعث رشد مو در سراسر بدن بيمار، از جمله صورت، دستها و حتي کف پاها ميشود. حتي اگر فقط يکي از والدين حامل ژن آن باشد، ممکن است کودک با اين سندروم به دنيا بيايد. در واقع چند بيماري مختلف وجود دارد که باعث رشد بيش از حد مو ميشود. هرچند اين روزها با استفاده از موم يا ليزر ميتوان آنها را برطرف کرد، اما بيشتر مبتلايان ترجيح ميدهند خودشان را به زحمت نيندازند و بگارند مو هرجا که ميخواهد رشد کند. ۳. کوري چهره اين بيماري که با نام «prosopagnosia» هم شناخته ميشود، معمولا (نه هميشه) بعد از آسيب به سر ايجاد ميشود. در اين بيماري، افراد توانايي تشخيص ديگران از روي چهره را از دست ميدهند و اغلب از مدل مو، کلاه، لباس و حتي راه رفتن افراد براي شناخت دوستان و اعضاي خانواده خود استفاده ميکنند. کساني که با اين بيماري به دنيا ميآيند، معمولا خجالتي و منزوي ميشوند و با کساني دوست ميشوند که ويژگيهاي برجسته و قابل تشخيص دارند. اين بيماري هيچ درمان شناخته شدهاي ندارد، اما گاهي با درمان آسيب بهبود مييابد و يا شخص راهکارهايي براي مقابله با خجالت خود پيدا ميکند. ۴. سندروم دست بيگانه به نظر ميرسد اين بيماري بخشي از يک فيلم ترسناک باشد: دست بيمار خود به خود حرکت ميکند و سعي ميکند او را بکشد، اما اين بيماري کاملا واقعي است! اين بيماري معمولا به دليل مداخلات پزشکي يا حوادثي ايجاد ميشود که باعث جداشدن دو نيمکره مغز ميشود. معمولا دست بيگانه کُشنده نيست و فقط شامل برداشتن و جابجا کردن اشياي کوچک ميشود، آن هم وقتي که شخص سعي دارد روي چيزهاي کاملا متفاوتي تمرکز کند. معمولا دستي که غالب نيست از اين بيماري رنج ميبرد و با دست غالب بايد مانع رفتارهاي نامناسب دست بيگانه شد. هيچ درماني براي اين بيماري وجود ندارد، اما ميتوان دست بيگانه را مثل يک بچه شيطان فريب داد! به دست بيگانه يک اسپينر يا چيزي شبيه به آن بدهيد تا مشغول باشد و حوادث ناگوار ايجاد نکند. ۵. بيماري مرد سنگي يکي از غم انگيزترين بيماريهاي اين مطلب، مرد سنگي است که هيچ درماني ندارد و به سختي ميتوان آن را تسکين داد. در اين بيماري، سيستم ايمني بدن مبتلايان درست کار نميکند و آسيبهاي بافتها، تاندونها و رباطها را به استخوان تبديل ميکند. حتي بدون آسيب هم، بخشهاي نرم و گوشتي بيمار استخواني ميشود و يک اسکلت داخلي ثانويه ايجاد ميکند که ابتدا بيمار را بيحرکت کرده و سپس او را ميکشد. هنگامي که پيشرفت بيماري به اوج خودش رسيد، بيمار بايد انتخاب کند که ميخواهد به حالت ايستاده، نشسته يا دراز کشيده خشک شود: چون در ادامه پيشرفت بيماري، فرد مبتلا در اين حالت ثابت شده و قادر به حرکت نخواهد بود. صفحاتي از استخوان روي دندهها و ريهها ايجاد شده و باعث مشکلات تنفسي ميشوند، اما قلب، زبان و ديافراگم دچار مشکل نميشوند. اين بيماري حدود ۱۰ سالگي تشخيص داده ميشود و بيمار با مراقبت تا حدود ۴۰سالگي عمر ميکند. متاسفانه، بسياري از پزشکان براي تشخيص مشکل بافت برداري ميکنند که باعث ميشود ناحيه بافت برداري شده به استخوان تبديل شود. انگشتان بدشکل دست و پا اولين نشانههاي ابتلا به اين بيماري هستند. ۶. باکتري گوشتخوار اين يک بيماري است که اگر در حال غذا خوردن يا در جمع رسمي باشيد (يا کلا هر زماني)، دوست نداريد دربارهاش در گوگل جستجو کنيد. باکتري گوشتخوار نوعي عفونت است که اغلب با بيش از يک نوع باکتري ايجاد ميشود. اين عفونت به سرعت حرکت ميکند و بافتهاي نرم بدن را بيرنگ ميکند، ميخورد و باعث درد و تب ميشود. اين بيماري منطقه آسيب ديده را ابتدا قرمز، سپس بنفش، سپس وقتي بافت ميميرد سياه و فاسد ميکند. تنها درمان اين بيماري جداسازي ناحيه است که اساسا به معناي بريدن آن قسمت به اميد گرفتن همه باکتريهاي موجود در منطقه بريده شده و شروع مصرف آنتيبيوتيک است. در موراد شديدتر، قطع عضو لازم است و گاهي منجر به مرگ ميشود. ۷. سندروم بوي ماهي اين بيماري يک اختلال متابوليک است که با نوسانات هورموني بدتر ميشود، يعني زنان را بيش از مردان تحت تاثير قرار ميدهد. هيچکس دوست ندارد بوي بد بدهد، اما افراد مبتلا به اين بيماري بوي بدي ميدهند. همان طور که از نامش پيداست، بويي شبيه به ماهي فاسد و کار زيادي هم براي آن نميتوانند بکنند. درمانهاي هورموني و نظارت بر غذاهايي که ميخورند تا حدي به کنترل علائم کمک ميکند. ۸. سندروم آليس در سرزمين عجايب اين يک مشکل عصبيروانشناختي است که در آن همه چيز بزرگتر، کوچکتر، دورتر يا نزديکتر از واقعيت به نظر ميرسد. اين بيماري اغلب در کنار ميگرن ظاهر ميشود و همچنين در نتيجه مصرف داروهاي روانگردان و برخي تومورهاي مغزي هم ديده ميشود. جالب است که لوئيس کارول، نويسنده آليس در سرزمين عجايب هم از ميگرن رنج ميبرده و شايد بر اساس درک خودش از اشياي اطراف، داستان آليس را نوشته باشد. اين بيماري اغلب در کودکي تجربه ميشود و وقتي بيمار در رختخواب است يا وقتي در حال خوابيدن است رايج است. بيشتر مبتلايان بهبود مييابند. البته حتي هنگام بيماري هم علائم را هميشه تجربه نميکنند. اين نگران کننده است، چون وقتي اولين بار اتفاق ميافتد، بيمار نميداند چه اتفاقي افتاده است. ۹. سندروم زيباي خفته اين بيماري که با نام سندروم کلاين-لوين هم شناخته ميشود، باعث خواب بسيار زياد در مبتلايان ميشود که عمدتا پسران نوجوان هستند. آنها پانزده تا بيست و يک ساعت در روز ميخوابند و هنگام بيداري اشتها و ميل جنسي زيادي از خود نشان ميدهند. اين با رفتار عادي يک نوجوان تفاوت زيادي دارد و ممکن است با توهم، افسردگي و بازگشت به رفتار کودکانه همراه باشد. هيچ علت شناخته شدهاي براي اين بيماري وجود ندارد، هيچ درمان رسمي هم ندارد، اما اگر بيمار از اضطراب رنج ميبرد بايد به او اطمينان دارد و او را تشويق به خواب منظم و عادت به امور عادي کرد. هر دوره از اين بيماري که از يک هفته تا يک ماه طول ميکشد در نهايت خود به خود تمام ميشود. ليتيم در مديريت علائم بيماري موثر است، اما مبتلايان نبايد زياد فعاليتهايي مثل رانندگي کنند. ۱۰. توهم کوتارد توهم کوتارد يا بيماري مرده متحرک، يک بيماري رواني است که در فرد باور ميمي کند که مرده است، يا برخي اندام هايش را از دست داده است. اين بيماري شبيه افسردگي است، اما بيمار توهماتي دارد که وجود خود را انکار ميکند. اولين بيمار که تحت درمان دکتر کوتارد قرار گرفت، تا حد مرگ گرسنگي کشيد، چون فکر ميکرد مرده و نيازي به خوردن ندارد و در واقع اجزاي بدن براي پردازش غذا را ندارد. منشا اين بيماري رواني است، اما از طريق مشکلات مغزي و عدم تعادل شيميايي هم ايجاد ميشود. اين بيماري با دارو، درمان و گاهي شوک الکتريکي درمان ميشود.