کجارو/ بهغير از صندلي وسط هواپيما که شايد آخرين انتخاب هر مسافري باشد، صندلي کنار پنجره و صندلي کنار راهروي هواپيما نيز مزايا و معايبي دارند که مسافران بايد با توجه به آنها صندلي خود را انتخاب کنند.
وقتي مسافر کلاس اکونومي هواپيما باشيد، مطمئناً با آرنجها و دستهاي زيادي برخورد خواهيد کرد؛ هرچند با انتخاب صندلي ميتوان از اين مشکلات کم کرد و لذت بيشتري از پرواز برد. حالا صندلي کنار پنجره بهتر است يا صندلي کنار راهرو؟ با کجارو همراه باشيد تا از تجربيات تامارا هاردينگهام جيل (Tamara Hardingham-Gill)، نويسنده و ويراستار سيانان، به شما بگوييم.
مسافران بدخواب واقعاً بدترين اتفاق در سفر هوايي هستند. با اينکه تماشاي مناظر هوايي از پنجرهي هوا لذتبخش است؛ اما هر مسافري دوست دارد که بتواند بهراحتي به سرويس بهداشتي دسترسي داشته باشد يا پاهايش را هر زماني که خواست، دراز کند؛ بهخصوص در سفرهاي بسيار طولاني.
حتماً برايتان پيش آمده است که روي صندلي کنار پنجره گير افتاده و شديداً نياز داشتهايد که از جايتان بلند شويد؛ اما مسافر کنار دستتان در خواب عميقي بوده است. مسلماً هيچکس دوست ندارد که يک غريبه او را از خوابي دوستداشتني بيدار کند؛ به همين دليل تکاندادن همسفر کنارتان که مشغول چرتزدن است، ايدهي جذابي به نظر نميرسد. شايد در چنين شرايطي اين فکر به ذهنتان خطور کند که بدون بيدارکردن او، بيرون برويد؛ اما فکرش را بکنيد که در همين حين، او از خواب بيدار شود و شما را در آن وضعيت ناخوشايند ببيند.
با اينکه فرد منظمي نيستم و اغلب نيمساعت طول ميکشد تا تلفنم را پيدا کنم؛ اما وقتي حرف از سفر هوايي ميشود، آن را با دقت کامل برنامهريزي ميکنم. هنگام سفرهاي طولاني، برنامه خاصي دارم و در طول پرواز به مقصد، به تماشاي فيلمهايي مشغول ميشوم که در سينما اکران شده بودند و موفق به ديدن آنها نشدم، در پرواز برگشت نيز به تماشاي فيلمهاي مستقل خارجي ميپردازم که احتمالاً هرگز در يک سينماي بينالمللي به نمايش درنيامدهاند. ديگر وقتي براي خواب نميماند؛ بهخصوص با فيلمهاي امروزي که تا اين اندازه طولاني هستند. براي پروازهاي کوتاه معمولاً يک کتاب صوتي خاص گوش ميدهم يا يک مقالهي جديد مطالعه ميکنم.
با همهي دقتي که در برنامهريزي سفر هوايي انجام ميدهم، گاهي اوقات در طول سفر با مسافراني روي صندلي کنار راهرو مواجه ميشوم که اصلاً همکاري نميکنند، غر ميزنند و کلي طول ميکشد تا کمربندشان را باز کنند تا من بتوانم خارج شوم؛ مجدداً براي نشستن روي صندليام هم بايد همين مشکلات را از سر بگذرانم. با علم به اينکه برخي مسافران خيلي کند هستند؛ اما آيا واقعاً فکر ميکنند من ديگر به صندلي خود برنميگردم؟ هميشه وقتي به لحظهي فرود هواپيما نزديک ميشويم و فقط ۱۰ دقيقه از فيلمم مانده است، به همين چند دقيقهاي که همسفر محترم وقتم را تلف کرد و موفق به ديدن انتهاي فيلم نشدم، فکر ميکنم.
در هر صورت اگر صندلي کنار راهرو را انتخاب کرده باشيد، بايد بدانيد که هرگاه همسفران شما قصد عبورومرور داشته باشند، شما بايد از جاي خود بلند شويد. گاهي اوقات مسافراني هستند که در طول پرواز بايد چندين بار به توالت بروند يا ميخواهند براي صحبت با دوست يا دوستان خود که در مکان ديگري در هواپيما نشستهاند، از جاي خود بلند شوند؛ فکرش را بکنيد که اگر من روي صندلي کنار راهرو نشسته باشم، اين موضوع باعث چندين بار وقفه در تماشاي فيلم يا گوشدادن به کتاب صوتيام ميشود.
مسافر روي صندلي کنار راهرو ميتواند پس از فرود هواپيما بهراحتي کيف و وسايل خود را از قفسههاي بالاي سرش پايين بياورد و سريعتر از هواپيما خارج شود. با اينکه ميدانم، گاهي اوقات مسافران هواپيما رديف به رديف از هواپيما خارج ميشوند، اما اين موضوع کمتر براي من اتفاق افتاده است. در هر صورت مسافراني هستند که عجله دارند و تلاش ميکنند با تنهزدن به ديگر مسافران جلو بروند. با اينکه من هميشه به اين دست از مسافران نگاهي از سر دلسوزي ميکنم؛ اما قطعاً دوست ندارم که چنين فردي باشم.
ناتالي يوباس (Natalie Yubas) نيز تجربيات خود راجع به صندلي کنار پنجره و همين طور صندلي کنار راهرو را با ما در ميان گذاشته است.
من عاشق خوابيدن در حين پرواز هستم و مهارت عجيبي در اين موضوع دارم؛ حتي در يکي دو مورد هم، قبل از بلندشدن هواپيما از روي باند تا لحظاتي پيش از فرود، خواب بودهام و اصلاً متوجه نشدم که روي زمين نبودهام. به همين دليل موقع رزرو بليط هواپيما، در صورت امکان هميشه صندلي کنار پنجره را انتخاب ميکنم؛ به اين ترتيب ميتوانم سر خوابآلودهام را به ديوار هواپيما تکيه بدهم و در طول خواب، وضعيت بدنم را تغيير دهم تا ستون فقراتم در يک خط مستقيم باقي بماند. مطمئناً چنين خوابي را نميتوان روي صندلي وسط با فضاي محدودش تجربه کرد؛ بهخصوص که گردن وضعيت مناسبي نخواهد داشت، مگر آنکه از بالش گردني استفاده کنيد يا اينکه سوار هواپيماي برخي ايرلاينها شويد که روي صندليهايشان، زيرسري دارند.
بهطور کلي اهل نشستن روي صندلي کنار راهرو نيستم؛ اما در پروازهاي کوتاهتر که ترجيح ميدهم بهجاي خوابيدن، يک فيلم ببينم، اين صندلي را انتخاب ميکنم. با اينکه شايد برخي افراد بگويند، صندلي کنار راهرو بهخاطر فضاي پاي بيشتر و همين طور سهولت در پيادهشدن از هواپيما و جلوتر از بقيه غذا يا نوشيدن گرفتن، نسبت به صندليهاي ديگر بهتر است؛ اما در واقع ما به فاصلهي چند ثانيه از يکديگر، نوشيدني يا اسنک خود را دريافت ميکنيم، ميتوانيم وقتي که مسافر صندلي وسط به توالت رفته است، پاهاي خود را دراز کنيم و واقعيت اين است که موقع پيادهشدن از هواپيما نيز تفاوت خيلي زيادي ندارد که روي کدام صندلي نشسته باشيم.
حالا که حرف از استفاده از توالت يا کشيدن پاها براي رفع خستگي شد، بايد بگويم وقتي مسافري ميفهمد بايد روي صندلي کنار پنجره بنشيند، قبل از سوارشدن به هواپيما از سرويس بهداشتي استفاده ميکند تا در حين پرواز مزاحم همسفران خود نشود. علاوه بر اين، زماني که يکي از مسافران از جاي خود بلند ميشود، مسافر بعدي نيز فرصت را غنيمت دانسته و از جايش بلند ميشود تا به اين ترتيب مسافر صندلي کنار راهرو بيشتر از يک بار مجبور به بلندشدن از جايش نباشد. صادقانه بگويم که اگر روي صندلي کنار راهرو بنشينيد، بايد آماده باشيد که در طول پرواز چندين بار مزاحمتان شوند، مشکلي که براي مسافر صندلي کنار پنجره رخ نميدهد و نهايتاً شايد مسافر کنارش بخواهد که پردهي پنجره را بالا يا پايين ببرد.
با همهي اين اوصاف، زمانهايي وجود دارد که فارغ از زمان پرواز يا انتخاب صندلي، خوابيدن يا داشتن سفري راحت امکانپذير نيست. بهعنوان مثال اضطراب سفر يا مشغلههاي فکري شايد عامل همين بيخوابي باشند که مسافران ميتوانند با خواندن کتاب خود را سرگرم کنند. علاوه بر اين، مسافران کنار پنجره ميتوانند بهترين چشمانداز از ابرهاي فوقالعاده زيبا، غروبي ديدني يا طلوع معرکهي خورشيد و... را تماشا کنند. فرقي نميکند که از اين مناظر براي اينستاگرام يا مجموعه عکسهاي خود عکاسي ميکنيد، اما مسلم است که چنين تجربهاي را نميتوانيد از روي صندلي وسط يا کنار راهرو داشته باشيد. از همه مهمتر اينکه، من با وجود سالها تجربهي پرواز، همچنان از تماشاي چشمانداز شهرها يا کشورها و محوشدن آنها در افق لذت ميبرم و از پديدارشدن افق شهر يا کشور مقصد شور و هيجان خاصي پيدا ميکنم. همين حس ماجراجويي و هيجان باعث ميشود که باز هم سفر هوايي و نشستن روي صندلي کنار پنجره را تجربه کنم.
بازار