خشمتان چه میخواهد به شما بگوید؟
برترين ها/ همهي ما گاهي در زندگي دچار احساس خشم ميشويم. خشم و عصبانيت معمولا يک روز يا چند ساعت با ماست و سپس برطرف ميشود. هيجانات ما هميشه طي روز نوسان دارند، اما اگر بيشتر اوقات احساس خشم کنيم، چه دليلي ميتواند داشته باشد؟ اين خشم از کجا ناشي ميشود؟ چطور ميتوانيم به بهترين شيوهي ممکن از اين احساس رها شويم؟ چطور ميتوانيم از دوباره گرفتار خشم شدن پيشگيري کنيم؟ اصلا اين خشم سعي دارد چه چيزي را به ما بگويد؟! خشم، يک پيام است خشم يک احساس است که سعي دارد چيزي به شما بگويد و راهنماييتان کند (درست مانند احساسات ديگر!). خشم احساس خوشايندي نيست، بنابراين وقتي روي نازيباي خود را نشان ميدهد، شما بايد بدانيد چگونه خود را از آن رها کنيد. براي رها شدن از احساس خشم، بايد ريشهي آن را پيدا کنيد. اگر سعي کنيد خشمتان را ناديده بگيريد و حواس خود را معطوف چيزهاي ديگري کنيد تا خشمتان ظاهرا پوشش داده شود، فقط شرايط را بدتر ميکنيد و باعث ميشويد خشمتان ادامه دار و ريشهدارتر شود؛ بنابراين خود را مستعد اين ميکنيد که به راحتي کنترل خود را از دست بدهيد. مهمترين چيزي که بايد بدانيد اين است که هيچ اشکالي ندارد احساس خشم کنيد. خشم صرفا يک احساس طبيعي است و ربطي به شخصيت شما ندارد. خشم باعث نميشود شما آدم بدي باشيد و مطمئنا نميتوانيد از آن به عنوان ابزار يا معياري براي قضاوت خودتان استفاده کنيد. خشم يک علامت است؛ علامتي که نشان ميدهد چيزي نيازمند توجه شماست و بايد آن را پيدا و بررسي کنيد. خشم علامت اين است که از چيزي ميترسيد و مطمئن نيستيد چگونه بايد با اين ترستان کنار بياييد. شايد احساس ضعف ميکنيد و همين باعث احساس خشمتان شده است. خشم از کجا ناشي ميشود؟ خشم ريشه در ترس دارد. اگر ترستان را سرکوب کنيد، خودش را به صورت خشم نشان خواهد داد. خشم نشان ميدهد شما نسبت به مسئلهاي اضطراب داريد. برخي از ترسهايي که ميتوانند خود را به صورت خشم جلوه بدهند شامل موارد زير ميشوند:. ترس از تصميم گيري نادرست. ترس از دست دادن چيزي يا کسي. ترس از ناشناختهها. ترس از مسائل مالي. ترس از مشکلاتي در سلامتي. ترس از واپس زده شدن. ترس مربوط به روابط. ترس از اينکه ديگران چه فکري ميکنند. اعتماد نداشتن به خود و ترس از ناتواني در چيزي. ترس از مرگ. انواع فوبيا ترس انواع و اقسام زيادي دارد و ما فقط به چند مورد از آن اشاره کرديم. اما اگر به شيوهاي درست با ترس برخورد نشود ميتواند هيجانات مختلفي در فرد ايجاد کند و به صورت خشم خود را بروز بدهد. يا اينکه ممکن است پنهان بماند و از درون شما را تخريب و فرسوده کند تا اينکه در نهايت روزي فروپاشيده شويد. وقتي بيشتر اوقات احساس خشم ميکنيد، يعني چه اتفاقي در حال روي دادن است؟ اگر بيشتر اوقات احساس خشم و عصبانيت ميکنيد يعني چيزي در زندگيتان هست که بايد هر چه زودتر به آن توجه کنيد. شما مسئلهاي را مدتهاست سرکوب يا پنهان ميکنيد و حالا وقت آن است که با آن روبرو شويد. وقتي بيشتر زمانها احساس خشم داريد، پس به احتمال زياد مدت نسبتا طولاني است که با چيزي درگيريد و هرگز به آن نپرداختهايد. چيزي وجود دارد که آزارتان ميدهد و بدنتان ديگر قادر به تحمل آن نيست، بنابراين سربرآورده و آن را احساس ميکنيد. ترسي که شناسايي و بررسي نشود، به خشم تبديل خواهد شد، اين را هرگز فراموش نکنيد! اگر داريد کاري را انجام ميدهيد که دلتان نميخواهد و ديگران از شما ميخواهند انجامش دهيد، احساس نارضايتي شما بالاخره به صورت خشم بروز ميکند. شما احساس نااميدي و عقب ماندن ميکنيد، خشمگين ميشويد و ميترسيد کاري را که دوست داريد انجام دهيد، زيرا نميخواهيد با عواقب آن روبرو شويد؛ بنابراين اين نارضايتي شما را از درون ميخورد تا زماني که يک روز ميفهميد مدام خشمگين هستيد. اين احساس اصلا مطلوب نيست و حس ميکنيد نسبت به شرايط هيچ قدرت و کنترلي نداريد و ميخواهيد کاري بکنيد، اما احساس ناتواني و ضعف مانع ميشود. پس به جاي اينکه کاري را بکنيد که بايد بکنيد و تسکين بيابيد، همچنان اجازه ميدهيد نارضايتي، خشم و نااميدي ذره ذره نابودتان کند. ترس از دست به عمل زدن، همچنان قويتر از ترس از ماندن در همين موقعيت آزاردهنده است و اين ترس ِ قدرتمند، خود را به صورت خشم نشان ميدهد. شايد پيش خودتان بگوييد: «من نميتوانم شغلم را رها کنم و همين باعث خشم من است» يا «نميتوانم همسرم را ترک کنم». هميشه براي هر مسئلهاي راه حلهايي وجود دارد. شايد شما بتوانيد شغل ديگري پيدا کنيد، زمينهي کاريتان را تغيير دهيد يا هر اقدام ديگري که متناسب با شرايط تان است انجام دهيد. ميتوانيد با يک مشاور خانواده مشورت کنيد، يا مدتي از هم همسرتان فاصله بگيريد و يا اينکه با هم يک گفتگوي منطقي داشته باشيد. يا شايد هم مجبور شويد موقعيت آزاردهندهاي را که سبب ترس فراوانتان شده ترک کنيد. هميشه راه حلهايي وجود دارد و اگر اطمينان داشته باشيد که همه چيز همانطوري که بايد بشود خواهد شد، پس همين اتفاق ميافتد. شما نميتوانيد به همه چيز اشراف داشته باشيد و از قبل پيش بيني کنيد، اما اگر باور داشته باشيد که قدم درست را برميداريد، مسير پيش رويتان آشکار شده و راه حلها را خواهيد ديد. اگر احساس ميکنيد راهکاري خوب است، اين شم دورن شماست که ميگويد اين راهکار مناسب شماست و شاد و راضيتان ميکند، به آن اعتماد کنيد! از نظر معيار هيجاني، خشم چه جايگاهي دارد؟ از نظر معيار هيجاني، خشم بالاتر از افسردگي (به عنوان مثال) است. وقتي شما افسردهايد، اين انرژي جلوي حرکتتان را ميگيرد، اما وقتي احساس خشم ميکنيد، انرژي درونتان را آزاد کردهايد و اين چيز خوبي است. يعني شما از نظر معيار هيجاني بهتر شدهايد و خشمتان، هيجاني نيست که خيلي بد باشد؛ بنابراين اگر در حال حاضر احساس افسردگي ميکنيد، بدانيد که خشم ميتواند به معني شروع يک حس بهتر باشد. اما ديگران ممکن است چنين فکري نکنند. آنها شايد تصور کنند مشکلي در شخصيتتان داريد که خشمگين هستيد، اما همين که خودتان ميدانيد از نظر هيجاني به معيار بالاتري رسيدهايد کافيست. شما وقتي احساس خشم ميکنيد به شادي و رضايت نزديکتريد تا زماني که احساس افسردگي يا حسادت ميکنيد. خشم چگونه خودش را در بدنتان نشان ميدهد؟ اگر خشمتان مدت دار شود، جسمتان نيز آن را نشان خواهد داد. يک شيوهي ديگر خشم براي نشان داده خودش، عوارضي است که در بدنتان ايجاد ميکند تا توجه شما را جلب کند. بيماريهاي پوستي يکي از علائم بسيار شايع خشم، بيماريها و عوارض پوستي است. خشم براي بدنتان مانند سم است و اگر سرکوب شود، سعي ميکند راه ديگري براي بروز خودش پيدا کند. پوست شما ممکن است خشم درونتان را فيلتر کند تا از بدنتان خارج نمايد و ضمن اين اتفاق، سبب بيماريهاي پوستي ميشود. از آنجايي که خشم براي بدنتان مانند سم است، باعث ميشود عوارضي مانند کهير، حساسيت، پسوريازيس، جوش و آکنه، خارش و ... ظاهر شوند. پوست شما حين فيلتر کردن سم از بدنتان آسيبهايي ميبيند. مثلا ممکن است پوستتان نسبت به لمس حساس شود و وقتي احساس بهتري پيدا کرديد، اين عارضه نيز برطرف ميشود. بيماريهاي کبد خشم ميتواند خودش را به صورت بيماريهاي کبد نيز نشان بدهد. کبد، سموم را از بدنتان دفع ميکند و منطقي به نظر ميرسد که سعي کند خشمتان را نيز از بدنتان بيرون براند. اگر خشم زيادي درونتان داشته باشيد، کبدتان نميتواند از پس آن بربيايد، بنابراين دچار مشکلاتي ميشود. اضطراب خشم و اضطراب، دست در دست هم دارند. اگر انتخاب کنيد که خشمتان را بروز ندهيد، پس احساس اضطراب نيز سراغتان خواهد آمد. اين حس اضطراب به شما ميگويد که بايد علت را پيدا کنيد و از آن رها شويد. اضطراب درست مانند اين است که مانعي جلوي ابراز خشمتان ايجاد کنيد. خشم شما سعي ميکند خودش را رها کند، اما شما آگاهانه انتخاب کردهايد که پنهانش کنيد. چرا انتخاب ميکنيد که خشمتان را بروز ندهيد؟. از نظر جامعه و ديگران پذيرفته نيست. مردم جور ديگري به شما نگاه خواهند کرد. نميخواهيد کسي را برنجانيد. احساس ميکنيد کار درستي نيست و شما آدم بدي هستيد که چنين احساسي داريد. ممکن است کاري بکنيد يا حرفي بزنيد که بعدها پشيمان شويد و افسوس بخوريد بالا رفتن فشار خون اگر احساس خشم کنيد، احتمال اينکه فشار خونتان بالا برود زياد است. شما در وضعيت آرام و ثابتي نيستيد و براي همين فشار خونتان بالا ميرود. شيوههاي درست کنترل خشم شما ميتوانيد بدون اينکه به خودتان يا ديگران آسيبي بزنيد، به شيوههاي سالمي خشم خود را تخليه کنيد. هيپنوتراپي کنيد هيپنوتراپي ميتواند شيوهاي بسيار عالي براي يافتن علت خشمتان باشد. شايد اصلا ندانيد خشمتان ريشه در چه چيزي دارد. هيپنوتراپي کمکتان ميکند علت خشمتان را بشناسيد. تا زماني که علت و منشاء خشم خود را پيدا نکنيد، براي رها شدن از آن نيز کاري از دستتان ساخته نيست. فرياد بکشيد در مسير محل کارتان، داخل اتومبيلتان جيغ بکشيد و فرياد بزنيد! يا به يک جاي خلوت برويد تا کسي صدايتان را نشنود و به خودتان اجازه دهيد هر چقدر دلتان ميخواهد فرياد بکشيد. خشم را از درونتان آزاد کنيد تا احساس بهتري داشته باشيد. بدنتان را از خشم خلاص کنيد تا علائم ناخوشايند به شما ارسال نکند. ورزش کنيد ورزش کردن يکي از سالمترين شيوهها براي آزاد کردن خشم درون و تسکين هيجانات است. اجازه دهيد انرژي که درونتان جمع شده با ورزش و تحرک تخليه شود. مطمئن باشيد بعد از ورزش و تمرين، احساس خيلي بهتري خواهيد داشت. ورزش ميتواند کمکتان کند اندورفين ترشح کنيد و هيجانات خود را تنظيم نماييد. چيزي را در زندگيتان تغيير دهيد اگر خشم شما ناشي از موقعيت و شرايط خاصي در زندگيتان است که مطمئنايد ناراحتتان ميکند، پس بهترين کار اين است که تا جايي که ممکن است تغييري در آن ايجاد کنيد. مثلا فرض کنيد شغل فعليتان سبب نارضايتي و خشم شما شده و هر روز که قرار است به محل کارتان برويد، موجي از خشم شما را دربرميگيرد و حالتان را بد ميکند. البته بهترين کار اين است که شغل ديگري پيدا کنيد، اما اگر واقعا امکان اين کار وجود ندارد، ساير گزينهها را بررسي کنيد، مثلا درخواست تغيير سِمت بدهيد يا حتي شايد بتوانيد با تغيير و تحولاتي در نحوهي انجام امور و وظايفتان تا حدودي اضطراب خود را تسکين بدهيد و راضيتر باشيد. شما بيشتر از هر کس ديگري به موقعيت خود واقفايد و هر انتخابي که بکنيد و هر راه حلي که امتحانش کنيد، بهتر از اين است که هيچکاري نکنيد و نااميد و خشمگين، همچنان شرايط را تحمل کنيد. جستجوگر باشيد تا راه حلها خودشان را نشان بدهند. گاهي هيچ درِ جديدي به رويتان باز نميشود مگر اينکه يک درِ قديمي را ببنديد و از انرژي منفي آن خود را رها کنيد. تنفس عميق را تمرين کنيد وقتي عصباني هستيد، تنفستان تند و سطحي ميشود و باعث ميشود بيشتر احساس اضطراب کنيد. هر وقت احساس خشم کرديد، کمي براي خودتان وقت بگذاريد و آگاهانه و عميق نفس بکشيد. هر روز چند دقيقه را به اين تمرين اختصاص دهيد تا به آن عادت کنيد. تنفس عميق و آرام، ضربان قلبتان را پايين ميآورد و اجازه ميدهد اکسيژن بيشتري به سيستمتان وارد شود. بعد از مدتي خودتان نيز متوجه ميشويد که به طور کل، آرامتر و متمرکزتر شدهايد. با کسي حرف بزنيد صحبت کردن با يک دوست قابل اطمينان يا يکي از اعضاي خانواده که ارتباط صميميتري با او داريد يا حتي يک مشاور به شما کمک ميکند تا حدودي از احساس خشم رها شويد. درد دل کردن، گاهي واقعا مانند يک داروي آرامبخش عمل ميکند. خشمتان را احساس کنيد، نه انکار يکي از بهترين کارها براي رسيدن به يک حس بهتر اين است که خشم خود را واقعا احساس کنيد. اگر سعي کنيد خشمتان را انکار يا سرکوب کنيد، قويتر خواهد شد. هرگز بابت خشمگين بودن خودتان را سرزنش نکنيد. يادتان باشد خشم يک احساس طبيعي است و شما آدم بدي نيستيد. شما فقط يک آدم معمولي هستيد و هر آدمي زماني در زندگي خود دچار احساس خشم ميشود، چه آن را بپذيرد و چه انکارش کند. جسارت داشته باشيد و حرفتان را بزنيد گاهي مسئلهاي وجود دارد که لازم است مطرح شود تا از خشم و نارضايتي رها شويد. مثلا شايد نياز داريد از رئيستان درخواست افزايش حقوق کنيد. مدتهاست احساس ميکنيد کار و مسئوليتهايتان سنگين است و حقوقي را که که لايقش هستيد دريافت نميکنيد. شايد رئيس شما نسبت به احساسي که داريد هيچ اطلاعي ندارد. شما بايد آنچه را در فکرتان داريد مطرح کنيد. حتي اگر به آنچه ميخواهيد نرسيد، حداقل حرفتان را زدهايد و شايد رئيس شما بتواند متقاعدتان کند که چرا امکان افزايش حقوق وجود ندارد. تا زماني که مسالمت آميز و محترمانه درخواستهاي خود را مطرح کنيد، کسي نميتواند ايرادي از شما بگيرد و محکومتان کند. کلام پاياني خشم شما، مانند نوري است که بر ترسهايتان تابيده ميشود تا شما آنها را ببينيد و فکري به حالشان بکنيد. پنهان کردن خشم در درازمدت به صورت بيماري و مشکلاتي در سلامتي خودش را بروز ميدهد و شما بايد پيش از آنکه دير شود، از اين خشم خود را رها کنيد. تلنبار کردن خشم، راه حلي بسيار کوتاه مدت و ناسالم است. فراموش نکنيد که همهي هيجانات ما، که خشم نيز جزئي از آنهاست، علامت يک چيز خوب يا بد هستند و بايد به عنوان ابزارهايي ارزشمند در تمام تجربيات زندگي خود از آنها استفاده کنيد.