باشگاه خبرنگاران/ سوره زخرف چهل و سومين سوره قرآن است و در جزء بيست و پنجم آن قرار دارد.
اين سوره درباره اهميت قرآن و نبوت پيامبر (ص)، سرنوشت برخي از پيامبران پيشين و قوم آنها، برخي دلايل توحيد و مبارزه با شرک سخن ميگويد و محور اصلي آن هشدار به انسان هاست.
امام باقر (ع) درباره فضيلت خواندن سوره زخرف ميفرمايد: هر کس بر خواندن سور «حم زخرف» مداومت کند، خداوند او را در قبر از حشرات زمين و فشار قبر ايمن ميدارد؛ آنگاه که در پيشگاه خداوند بزرگ قرار ميگيرد، اين سوره ميآيد و او را به فرمان خداوند وارد بهشت ميکند.
پيامبر اسلام (ص) نيز در اين باره فرمودند: اگر کسي سور زخرف را تلاوت کند، از کساني خواهد بود که روز قيامت به آنان گفته ميشود: اي بندگان من! امروز نه ترسي بر شماست و نه غمي بدون حساب وارد بهشت شويد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ
به نام خداي بخشاينده مهربان
حم ﴿١﴾
حاء، ميم (۱)
وَ الْکِتَابِ الْمُبِينِ ﴿٢﴾
سوگند به کتاب روشنگر (۲)
إِنَّا جَعَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِيًّا لَّعَلَّکُمْ تَعْقِلُونَ ﴿٣﴾
ما آن را قرآنى عربى قرار داديم باشد که بينديشيد (۳)
وَ إِنَّهُ فِي أُمِّ الْکِتَابِ لَدَيْنَا لَعَلِيٌّ حَکِيمٌ ﴿٤﴾
و همانا که آن در کتاب اصلى لوح محفوظ به نزد ما سخت والا و پر حکمت است (۴)
أَفَنَضْرِبُ عَنکُمُ الذِّکْرَ صَفْحًا أَن کُنتُمْ قَوْمًا مُّسْرِفِينَ ﴿٥﴾
آيا به صرف اينکه شما قومى منحرفيد بايدقرآن را از شما باز داريم (۵)
وَ کَمْ أَرْسَلْنَا مِن نَّبِيٍّ فِي الْأَوَّلِينَ ﴿٦﴾
و چه بسا پيامبرانى که در ميان گذشتگان روانه کرديم (۶)
وَ مَا يَأْتِيهِم مِّن نَّبِيٍّ إِلَّا کَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِئُونَ ﴿٧﴾
و هيچ پيامبرى به سوى ايشان نيامد مگر اينکه او را به ريشخند مىگرفتند (۷)
فَأَهْلَکْنَا أَشَدَّ مِنْهُم بَطْشًا وَ مَضَىٰ مَثَلُ الْأَوَّلِينَ ﴿٨﴾
و نيرومندتر از آنان را به هلاکت رسانيديم و سنت پيشينيان تکرار شد (۸)
وَ لَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ خَلَقَهُنَّ الْعَزِيزُ الْعَلِيمُ ﴿٩﴾
و اگر از آنان بپرسى: آسمانها و زمين را چه کسى آفريده؟ قطعا خواهند گفت: آنها را همان قادر دانا آفريده است (۹)
الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَ جَعَلَ لَکُمْ فِيهَا سُبُلًا لَّعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ ﴿١٠﴾
همان کسى که اين زمين را براى شما گهوارهاى گردانيد و براى شما در آن راهها نهاد، باشد که راه يابيد (۱۰)
وَ الَّذِي نَزَّلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً بِقَدَرٍ فَأَنشَرْنَا بِهِ بَلْدَةً مَّيْتًا ۚ کَذَٰلِکَ تُخْرَجُونَ ﴿١١﴾
و آن کس که آبى به اندازه از آسمان فرود آورد پس به وسيله آن، سرزمينى مرده را زنده گردانيديم؛ همين گونه از گورها بيرون آورده مىشويد (۱۱)
وَ الَّذِي خَلَقَ الْأَزْوَاجَ کُلَّهَا وَ جَعَلَ لَکُم مِّنَ الْفُلْکِ وَ الْأَنْعَامِ مَا تَرْکَبُونَ ﴿١٢﴾
و همان کسى که جفتها را يکسره آفريد و براى شما از کشتيها و دامها وسيلهاى که سوار شويد قرار داد (۱۲)
لِتَسْتَوُوا عَلَىٰ ظُهُورِهِ ثُمَّ تَذْکُرُوا نِعْمَةَ رَبِّکُمْ إِذَا اسْتَوَيْتُمْ عَلَيْهِ وَ تَقُولُوا سُبْحَانَ الَّذِي سَخَّرَ لَنَا هَـٰذَا وَ مَا کُنَّا لَهُ مُقْرِنِينَ ﴿١٣﴾
تا بر پشت آن ها قرار گيريد پس چون بر آن ها برنشستيد نعمت پروردگار خود را ياد کنيد و بگوييد: پاک است کسى که اين را براى ما رام کرد و گرنه ما را ياراى رامساختن آنها نبود (۱۳)
وَ إِنَّا إِلَىٰ رَبِّنَا لَمُنقَلِبُونَ ﴿١٤﴾
و به راستى که ما به سوى پروردگارمان بازخواهيم گشت(۱۴)
وَ جَعَلُوا لَهُ مِنْ عِبَادِهِ جُزْءًا ۚ إِنَّ الْإِنسَانَ لَکَفُورٌ مُّبِينٌ ﴿١٥﴾
و براى او بعضى از بندگان خدا را جزئى چون فرزند و شريک قرار دادند به راستى که انسان بس ناسپاس آشکار است (۱۵)
أَمِ اتَّخَذَ مِمَّا يَخْلُقُ بَنَاتٍ وَ أَصْفَاکُم بِالْبَنِينَ ﴿١٦﴾
آيا از آنچه مىآفريند خود دخترانى برگرفته و به شما پسران را اختصاص داده است؟ (۱۶)
وَ إِذَا بُشِّرَ أَحَدُهُم بِمَا ضَرَبَ لِلرَّحْمَـٰنِ مَثَلًا ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَ هُوَ کَظِيمٌ ﴿١٧﴾
و چون يکى از آنان را به آنچه به خداى رحمان نسبت مىدهد خبر دهند چهره او سياه مىگردد در حالى که خشم و تأسف خود را فرو مىخورد (۱۷)
أَوَمَن يُنَشَّأُ فِي الْحِلْيَةِ وَ هُوَ فِي الْخِصَامِ غَيْرُ مُبِينٍ ﴿١٨﴾
آيا کسى را شريک خدا مىکنند که در زر و زيور پرورش يافته و در هنگام مجادله بيانش غير روشن است؟ (۱۸)
وَ جَعَلُوا الْمَلَائِکَةَ الَّذِينَ هُمْ عِبَادُ الرَّحْمَـٰنِ إِنَاثًا ۚ أَشَهِدُوا خَلْقَهُمْ ۚ سَتُکْتَبُ شَهَادَتُهُمْ وَيُسْأَلُونَ ﴿١٩﴾
و فرشتگانى را که خود بندگان رحمانند مادينه و دختران او پنداشتند آيا در خلقت آنان حضور داشتند؟ گواهى ايشان به زودى نوشته مىشود و از آن پرسيده خواهند شد (۱۹)
وَ قَالُوا لَوْ شَاءَ الرَّحْمَـٰنُ مَا عَبَدْنَاهُم ۗ مَّا لَهُم بِذَٰلِکَ مِنْ عِلْمٍ ۖ إِنْ هُمْ إِلَّا يَخْرُصُونَ ﴿٢٠﴾
و مىگويند: اگر خداى رحمان مىخواست آنها را نمىپرستيديم آنان به اين دعوى دانشى ندارند و جز حدس نمىزنند (۲۰)
أَمْ آتَيْنَاهُمْ کِتَابًا مِّن قَبْلِهِ فَهُم بِهِ مُسْتَمْسِکُونَ ﴿٢١﴾
آيا به آنان پيش از آن قرآن کتابى دادهايم که بدان تمسک مىجويند؟ (۲۱)
بَلْ قَالُوا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَىٰ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلَىٰ آثَارِهِم مُّهْتَدُونَ ﴿٢٢﴾
نه بلکه گفتند: ما پدران خود را بر آيينى يافتيم و ما هم با پى گيرى از آنان راه يافتگانيم(۲۲)
وَ کَذَٰلِکَ مَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا وَجَدْنَا آبَاءَنَا عَلَىٰ أُمَّةٍ وَ إِنَّا عَلَىٰ آثَارِهِم مُّقْتَدُونَ ﴿٢٣﴾
و بدين گونه در هيچ شهرى پيش از تو هشداردهندهاى نفرستاديم مگر آنکه خوشگذرانان آن گفتند: ما پدران خود را بر آيينى و راهى يافتهايم و ما از پى ايشان راهسپريم (۲۳)
قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُکُم بِأَهْدَىٰ مِمَّا وَجَدتُّمْ عَلَيْهِ آبَاءَکُمْ ۖ قَالُوا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ کَافِرُونَ ﴿٢٤﴾
گفت هر چند هدايت کنندهتر از آنچه پدران خود را بر آن يافتهايد براى شما بياورم؟ گفتند: ما نسبت به آنچه بدان فرستاده شدهايد کافريم (۲۴)
فَانتَقَمْنَا مِنْهُمْ ۖ فَانظُرْ کَيْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِينَ ﴿٢٥﴾
پس از آنان انتقام گرفتيم پس بنگر فرجام تکذيبکنندگان چگونه بوده است (۲۵)
وَ إِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَ قَوْمِهِ إِنَّنِي بَرَاءٌ مِّمَّا تَعْبُدُونَ ﴿٢٦﴾
و چون ابراهيم به ناپدرى خود و قومش گفت: من واقعا از آنچه مىپرستيد بيزارم (۲۶)
إِلَّا الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ ﴿٢٧﴾
مگر از آن کس که مرا پديد آورد و البته او مرا راهنمايى خواهد کرد (۲۷)
وَ جَعَلَهَا کَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿٢٨﴾
و او آن را در پى خود سخنى جاويدان کرد باشد که آنان به توحيد بازگردند (۲۸)
بَلْ مَتَّعْتُ هَـٰؤُلَاءِ وَ آبَاءَهُمْ حَتَّىٰ جَاءَهُمُ الْحَقُّ وَ رَسُولٌ مُّبِينٌ ﴿٢٩﴾
بلکه اينان و پدرانشان را برخودارى دادم تا حقيقت و فرستادهاى آشکار به سويشان آمد (۲۹)
وَ لَمَّا جَاءَهُمُ الْحَقُّ قَالُوا هَـٰذَا سِحْرٌ وَ إِنَّا بِهِ کَافِرُونَ ﴿٣٠﴾
و چون حقيقت به سويشان آمد، گفتند:اين افسونى است و ما منکر آنيم (۳۰)
وَ قَالُوا لَوْلَا نُزِّلَ هَـٰذَا الْقُرْآنُ عَلَىٰ رَجُلٍ مِّنَ الْقَرْيَتَيْنِ عَظِيمٍ ﴿٣١﴾
و گفتند: چرا اين قرآن بر مردى بزرگ از آن دو شهر فرود نيامده است؟ (۳۱)
أَهُمْ يَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ ۚ نَحْنُ قَسَمْنَا بَيْنَهُم مَّعِيشَتَهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۚ وَ رَفَعْنَا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجَاتٍ لِّيَتَّخِذَ بَعْضُهُم بَعْضًا سُخْرِيًّا ۗ وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَيْرٌ مِّمَّا يَجْمَعُونَ ﴿٣٢﴾
آيا آنانند که رحمت پروردگارت را تقسيم مىکنند ما وسايل معاش آنان را در زندگى دنيا ميانشان تقسيم کردهايم و برخى از آنان را از نظر درجات بالاتر از بعضى ديگر قرار دادهايم تا بعضى از آنها بعضى ديگر را در خدمت گيرند و رحمت پروردگار تو از آنچه آنان مىاندوزند بهتر است (۳۲)
وَ لَوْلَا أَن يَکُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَّجَعَلْنَا لِمَن يَکْفُرُ بِالرَّحْمَـٰنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِّن فِضَّةٍ وَ مَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ ﴿٣٣﴾
و اگر نه آن بود که همه مردم در انکار خدا امتى واحد گردند قطعا براى خانههاى آنان که به خداى رحمان کفر مىورزيدند سقفها و نردبانهايى از نقره که بر آنها بالا روند قرار مىداديم (۳۳)
وَ لِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَ سُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّکِئُونَ ﴿٣٤﴾
و براى خانههايشان نيز درها و تختهايى که بر آنها تکيه زنند (۳۴)
وَ زُخْرُفًا ۚ وَ إِن کُلُّ ذَٰلِکَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۚ وَ الْآخِرَةُ عِندَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِينَ ﴿٣٥﴾
و زر و زيورهاى ديگر نيز و همه اينها جز متاع زندگى دنيا نيست و آخرت پيش پروردگار تو براى پرهيزگاران است (۳۵)
وَ مَن يَعْشُ عَن ذِکْرِ الرَّحْمَـٰنِ نُقَيِّضْ لَهُ شَيْطَانًا فَهُوَ لَهُ قَرِينٌ ﴿٣٦﴾
و هر کس از ياد خداى رحمان دل بگرداند بر او شيطانى مىگماريم تا براى وى دمسازى باشد (۳۶)
وَ إِنَّهُمْ لَيَصُدُّونَهُمْ عَنِ السَّبِيلِ وَ يَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ﴿٣٧﴾
و مسلما آنها ايشان را از راه باز مىدارند و آنها مىپندارند که راه يافتگانند (۳۷)
حَتَّىٰ إِذَا جَاءَنَا قَالَ يَا لَيْتَ بَيْنِي وَ بَيْنَکَ بُعْدَ الْمَشْرِقَيْنِ فَبِئْسَ الْقَرِينُ ﴿٣٨﴾
تا آنگاه که او با دمسازش به حضور ما آيد خطاب به شيطان گويد: اى کاش ميان من و تو فاصله خاور و باختر بود که چه بد دمسازى هستى! (۳۸)
وَ لَن يَنفَعَکُمُ الْيَوْمَ إِذ ظَّلَمْتُمْ أَنَّکُمْ فِي الْعَذَابِ مُشْتَرِکُونَ ﴿٣٩﴾
و امروز هرگز پشيمانى براى شما سود نمىبخشد چون ستم کرديد در حقيقت شما در عذاب مشترک خواهيد بود (۳۹)
أَفَأَنتَ تُسْمِعُ الصُّمَّ أَوْ تَهْدِي الْعُمْيَ وَمَن کَانَ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ ﴿٤٠﴾
پس آيا تو مىتوانى کران را شنوا کنى يا نابينايان و کسى را که همواره در گمراهى آشکارى است راه نمايى؟ (۴۰)
فَإِمَّا نَذْهَبَنَّ بِکَ فَإِنَّا مِنْهُم مُّنتَقِمُونَ ﴿٤١﴾
پس اگر ما تو را از دنياببريم قطعا از آنان انتقام مىکشيم (۴۱)
أَوْ نُرِيَنَّکَ الَّذِي وَ عَدْنَاهُمْ فَإِنَّا عَلَيْهِم مُّقْتَدِرُونَ ﴿٤٢﴾
يا اگر آنچه را به آنان وعده دادهايم به تو نشان دهيم؛ حتما ما بر آنان قدرت داريم (۴۲)
فَاسْتَمْسِکْ بِالَّذِي أُوحِيَ إِلَيْکَ ۖ إِنَّکَ عَلَىٰ صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ ﴿٤٣﴾
پس به آنچه به سوى تو وحى شده است چنگ دَرْزَنْ، که تو بر راهى راست قرار دارى (۴۳)
وَ إِنَّهُ لَذِکْرٌ لَّکَ وَ لِقَوْمِکَ ۖ وَ سَوْفَ تُسْأَلُونَ ﴿٤٤﴾
و به راستى که قرآن براى تو و براى قوم تو مايه تذکرى است، و به زودى در مورد آن پرسيده خواهيد شد (۴۴)
وَ اسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَـٰنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ ﴿٤٥﴾
و از رسولان ما که پيش از تو گسيل داشتيم جويا شو؛ آيا در برابر خداى رحمان، خدايانى که مورد پرستش قرار گيرند مقرر داشتهايم؟ (۴۵)
وَ لَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآيَاتِنَا إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَ مَلَئِهِ فَقَالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ ﴿٤٦﴾
و همانا موسى را با نشانههاى خويش به سوى فرعون و سران قوم او روانه کرديم پس گفت: من فرستاده پروردگار جهانيانم (۴۶)
فَلَمَّا جَاءَهُم بِآيَاتِنَا إِذَا هُم مِّنْهَا يَضْحَکُونَ ﴿٤٧﴾
پس چون آيات ما را براى آنان آورد ناگهان ايشان بر آنها خنده زدند (۴۷)
وَ مَا نُرِيهِم مِّنْ آيَةٍ إِلَّا هِيَ أَکْبَرُ مِنْ أُخْتِهَا ۖ وَ أَخَذْنَاهُم بِالْعَذَابِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ ﴿٤٨﴾
و ما نشانهاى به ايشان نمىنموديم مگر اينکه آن از نظير و مشابه آن بزرگتر بود و به عذاب گرفتارشان کرديم تا مگر به راه آيند (۴۸)
وَ قَالُوا يَا أَيُّهَ السَّاحِرُ ادْعُ لَنَا رَبَّکَ بِمَا عَهِدَ عِندَکَ إِنَّنَا لَمُهْتَدُونَ ﴿٤٩﴾
و گفتند: اى فسونگر پروردگارت را به پاس آنچه با تو عهد کرده براى ما بخوان که ما واقعا به راه درست درآمدهايم (۴۹)
فَلَمَّا کَشَفْنَا عَنْهُمُ الْعَذَابَ إِذَا هُمْ يَنکُثُونَ ﴿٥٠﴾
و چون عذاب را از آنها برداشتيم، بناگاه آنان پيمان شکستند(۵۰)
وَ نَادَىٰ فِرْعَوْنُ فِي قَوْمِهِ قَالَ يَا قَوْمِ أَلَيْسَ لِي مُلْکُ مِصْرَ وَ هَـٰذِهِ الْأَنْهَارُ تَجْرِي مِن تَحْتِي ۖ أَفَلَا تُبْصِرُونَ ﴿٥١﴾
و فرعون در ميان قوم خود ندا درداد وگفت:اى مردم کشور من آيا پادشاهى مصر و اين نهرها که از زير کاخهاى من روان است از آنِ من نيست؟ پس مگر نمىبينيد؟ (۵۱)
أَمْ أَنَا خَيْرٌ مِّنْ هَـٰذَا الَّذِي هُوَ مَهِينٌ وَ لَا يَکَادُ يُبِينُ ﴿٥٢﴾
آيا نه من از اين کس که خود بىمقدار است و نمىتواند درست بيان کند بهترم؟ (۵۲)
فَلَوْلَا أُلْقِيَ عَلَيْهِ أَسْوِرَةٌ مِّن ذَهَبٍ أَوْ جَاءَ مَعَهُ الْمَلَائِکَةُ مُقْتَرِنِينَ ﴿٥٣﴾
پس چرا بر او دستبندهايى زرين آويخته نشده؟ يا با او فرشتگانى همراه نيامدهاند؟ (۵۳)
فَاسْتَخَفَّ قَوْمَهُ فَأَطَاعُوهُ ۚ إِنَّهُمْ کَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ ﴿٥٤﴾
پس قوم خود را سبک مغز يافت و آنان را فريفت و اطاعتش کردند چرا که آنها مردمى منحرف بودند (۵۴)
فَلَمَّا آسَفُونَا انتَقَمْنَا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ ﴿٥٥﴾
و چون ما را به خشم درآوردند از آنان انتقام گرفتيم و همه آنان را غرق کرديم (۵۵)
فَجَعَلْنَاهُمْ سَلَفًا وَ مَثَلًا لِّلْآخِرِينَ ﴿٥٦﴾
و آنان را پيشينهاى بد و عبرتى براى آيندگان گردانيديم (۵۶)
وَ لَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذَا قَوْمُکَ مِنْهُ يَصِدُّونَ ﴿٥٧﴾
و هنگامى که در مورد پسر مريم مثالى آورده شد، بناگاه قوم تو از آن سخن هلهله درانداختند و اعراض کردند (۵۷)
وَ قَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ ۚ مَا ضَرَبُوهُ لَکَ إِلَّا جَدَلًا ۚ بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ ﴿٥٨﴾
و گفتند: آيا معبودان ما بهترند يا او؟ آن مثال را جز از راه جدل براى تو نزدند بلکه آنان مردمى جدلپيشهاند (۵۸)
إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَ جَعَلْنَاهُ مَثَلًا لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ ﴿٥٩﴾
عيسى جز بندهاى که بر وى منت نهاده و او را براى فرزندان اسرائيل سرمشق و آيتى گردانيدهايم نيست (۵۹)
وَ لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَا مِنکُم مَّلَائِکَةً فِي الْأَرْضِ يَخْلُفُونَ ﴿٦٠﴾
و اگر بخواهيم قطعا به جاى شما فرشتگانى که در روى زمين جانشين شما گردند قرار دهيم (۶۰)
وَ إِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَ اتَّبِعُونِ ۚ هَـٰذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿٦١﴾
وَ لَمَّا جَاءَ و همانا آن نشانهاى براى فهم رستاخيز است پس زنهار در آن ترديد مکن و از من پيروى کنيد اين است راه راست (۶۱)
وَ لَا يَصُدَّنَّکُمُ الشَّيْطَانُ ۖ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴿٦٢﴾
و مبادا شيطان شما را از راه به در برد زيرا او براى شما دشمنى آشکار است (۶۲)
عِيسَىٰ بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُکُم بِالْحِکْمَةِ وَ لِأُبَيِّنَ لَکُم بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ ۖ فَاتَّقُوا اللَّـهَ وَ أَطِيعُونِ ﴿٦٣﴾
و چون عيسى دلايل آشکار آورد گفت: به راستى براى شما حکمت آوردم و تا در باره بعضى از آنچه در آن اختلاف مىکرديد برايتان توضيح دهم پس از خدا بترسيد و فرمانم ببريد (۶۳)
إِنَّ اللَّـهَ هُوَ رَبِّي وَ رَبُّکُمْ فَاعْبُدُوهُ ۚ هَـٰذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ﴿٦٤﴾
در حقيقت خداست که خود پروردگار من و پروردگار شماست پس او را بپرستيد اين است راه راست (۶۴)
فَاخْتَلَفَ الْأَحْزَابُ مِن بَيْنِهِمْ ۖ فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ ظَلَمُوا مِنْ عَذَابِ يَوْمٍ أَلِيمٍ ﴿٦٥﴾
تا آنکه از ميانشان احزاب دست به اختلاف زدند پس واى بر کسانى که ستم کردند از عذاب روزى دردناک (۶۵)
هَلْ يَنظُرُونَ إِلَّا السَّاعَةَ أَن تَأْتِيَهُم بَغْتَةً وَ هُمْ لَا يَشْعُرُونَ ﴿٦٦﴾
آيا جز اين انتظار مىبرند که رستاخيز در حالى که حدس نمىزنند ناگهان بر آنان در رسد؟ (۶۶)
الْأَخِلَّاءُ يَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِينَ ﴿٦٧﴾
در آن روز ياران جز پرهيزگاران بعضىشان دشمن بعضى ديگرند (۶۷)
يَا عِبَادِ لَا خَوْفٌ عَلَيْکُمُ الْيَوْمَ وَ لَا أَنتُمْ تَحْزَنُونَ ﴿٦٨﴾
اى بندگان من امروز بر شما بيمى نيست و غمگين نخواهيد شد (۶۸)
الَّذِينَ آمَنُوا بِآيَاتِنَا وَ کَانُوا مُسْلِمِينَ ﴿٦٩﴾
همان کسانى که به آيات ما ايمان آورده و تسليم بودند (۶۹)
ادْخُلُوا الْجَنَّةَ أَنتُمْ وَ أَزْوَاجُکُمْ تُحْبَرُونَ ﴿٧٠﴾
شما با همسرانتان شادمانه داخل بهشت شويد (۷۰)
يُطَافُ عَلَيْهِم بِصِحَافٍ مِّن ذَهَبٍ وَ أَکْوَابٍ ۖ وَ فِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الْأَنفُسُ وَ تَلَذُّ الْأَعْيُنُ ۖ وَ أَنتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴿٧١﴾
سينيهايى از طلا و جامهايى در برابر آنان مىگردانند و در آنجا آنچه دلها آن را بخواهند و ديدگان را خوش آيد هست و شما در آن جاودانيد (۷۱)
وَ تِلْکَ الْجَنَّةُ الَّتِي أُورِثْتُمُوهَا بِمَا کُنتُمْ تَعْمَلُونَ ﴿٧٢﴾
و اين است همان بهشتى که به پاداش آنچه مىکرديد ميراث يافتيد (۷۲)
لَکُمْ فِيهَا فَاکِهَةٌ کَثِيرَةٌ مِّنْهَا تَأْکُلُونَ ﴿٧٣﴾
در آنجا براى شما ميوههايى فراوان خواهد بود که از آنها مىخوريد (۷۳)
إِنَّ الْمُجْرِمِينَ فِي عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ ﴿٧٤﴾
بىگمان مجرمان در عذاب جهنم ماندگارند (۷۴)
لَا يُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِيهِ مُبْلِسُونَ ﴿٧٥﴾
عذاب از آنان تخفيف نمىيابد و آنها در آنجا نوميدند (۷۵)
وَ مَا ظَلَمْنَاهُمْ وَ لَـٰکِن کَانُوا هُمُ الظَّالِمِينَ ﴿٧٦﴾
و ما بر ايشان ستم نکرديم بلکه خود ستمکار بودند (۷۶)
وَ نَادَوْا يَا مَالِکُ لِيَقْضِ عَلَيْنَا رَبُّکَ ۖ قَالَ إِنَّکُم مَّاکِثُونَ ﴿٧٧﴾
و فرياد کشند:اى مالک، بگو:پروردگارت جان ما را بستاند پاسخ دهد: شما ماندگاريد (۷۷)
لَقَدْ جِئْنَاکُم بِالْحَقِّ وَ لَـٰکِنَّ أَکْثَرَکُمْ لِلْحَقِّ کَارِهُونَ ﴿٧٨﴾
قطعاً حقيقت را برايتان آورديم ليکن بيشتر شما حقيقت را خوش نداشتيد (۷۸)
أَمْ أَبْرَمُوا أَمْرًا فَإِنَّا مُبْرِمُونَ ﴿٧٩﴾
يا در کارى ابرام ورزيدهاند؟ ما نيز ابرام مىورزيم (۷۹)
أَمْ يَحْسَبُونَ أَنَّا لَا نَسْمَعُ سِرَّهُمْ وَ نَجْوَاهُم ۚ بَلَىٰ وَ رُسُلُنَا لَدَيْهِمْ يَکْتُبُونَ ﴿٨٠﴾
آيا مىپندارند که ما راز آنها و نجوايشان را نمىشنويم؟ چرا و فرشتگان ما پيش آنان حاضرند و ثبت مىکنند (۸۰)
قُلْ إِن کَانَ لِلرَّحْمَـٰنِ وَ لَدٌ فَأَنَا أَوَّلُ الْعَابِدِينَ ﴿٨١﴾
بگو:اگر براى[خداى رحمان فرزندى بود، خود من نخستين پرستندگان بودم (۸۱)
سُبْحَانَ رَبِّ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا يَصِفُونَ ﴿٨٢﴾
پروردگار آسمانها و زمين وپروردگار عرش از آنچه و صف مىکنند منزه است (۸۲)
فَذَرْهُمْ يَخُوضُوا وَ يَلْعَبُوا حَتَّىٰ يُلَاقُوا يَوْمَهُمُ الَّذِي يُوعَدُونَ ﴿٨٣﴾
پس آنان را رها کن تا در ياوهگويى خود فرو روند و بازى کنند تا آن روزى را که بدان وعده داده مىشوند ديدار کنند (۸۳)
وَ هُوَ الَّذِي فِي السَّمَاءِ إِلَـٰهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلَـٰهٌ ۚ وَ هُوَ الْحَکِيمُ الْعَلِيمُ ﴿٨٤﴾
و اوست که در آسمان خداست و در زمين خداست و هموست سنجيدهکار دانا (۸۴)
وَ تَبَارَکَ الَّذِي لَهُ مُلْکُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ وَ مَا بَيْنَهُمَا وَ عِندَهُ عِلْمُ السَّاعَةِ وَ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿٨٥﴾
و خجسته است کسى که فرمانروايى آسمانها و زمين و آنچه ميان آن دو است از آن اوست و علم قيامت پيش اوست و به سوى او برگردانيده مىشويد (۸۵)
وَ لَا يَمْلِکُ الَّذِينَ يَدْعُونَ مِن دُونِهِ الشَّفَاعَةَ إِلَّا مَن شَهِدَ بِالْحَقِّ وَ هُمْ يَعْلَمُونَ ﴿٨٦﴾
و کسانى که به جاى او مىخوانند و مىپرستند اختيار شفاعت ندارند مگر آن کسانى که آگاهانه به حق گواهى داده باشند (۸۶)
وَ لَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَهُمْ لَيَقُولُنَّ اللَّـهُ ۖ فَأَنَّىٰ يُؤْفَکُونَ ﴿٨٧﴾
و اگر از آنان بپرسى:چه کسى آنان را خلق کرده؟ مسلماًخواهند گفت: خدا پس چگونه از حقيقت بازگردانيده مىشوند؟ (۸۷)
وَ قِيلِهِ يَا رَبِّ إِنَّ هَـٰؤُلَاءِ قَوْمٌ لَّا يُؤْمِنُونَ ﴿٨٨﴾
و گويد: اى پروردگار من، اينها جماعتىاند که ايمان نخواهند آورد (۸۸)
فَاصْفَحْ عَنْهُمْ وَ قُلْ سَلَامٌ ۚ فَسَوْفَ يَعْلَمُونَ ﴿٨٩﴾
و خدا فرمود:از ايشان روى برتاب و بگو: به سلامت پس زودا که بدانند(۸۹)
بازار