17 راهکار برای خود دوستی که عاشق خودتان باشید و شاد بمانید
بازده/ عشق به خود يا خود دوستي و شادماني يافتني نيستند، آفريدني هستند. مثلا کليدي وجود ندارد که آن را يک روز روشن کنيد و بعد عاشق خودتان و زندگيتان بشويد؛ بلکه هر روز کشف، آموخته، و تمرين ميشود. خود دوستي موثرترين کاري است که ميتوانيد براي زندگيتان بکنيد چون آن همه ترديد، نفرت از خود و خودکمبيني شما را از رسيدن به تمام پتانسيلهايتان، و البته شادماني واقعي، محروم کرده است. خود دوستي اگر خودتان را دوست نداشته باشيد نميتوانيد واقعا شادمان باشيد چون مهم نيست چه اندازه چيزهاي شاد ديگر در زندگيتان هست، هميشه احساس بي ارزشي خواهيد کرد، انگار که لياقت شاد بودن نداريد. خود دوستي به معني متکبر و مغرور بودن نيست، از سنين پايين به ما ياد دادهاند دوست داشتن خود يعني خودخواهي، خطا، تکبر، سلطهگري، عدم جذابيت و ناکارآمدي! تنفر از خود براي بهبود نفس مدتهاي مديدي يک انگيزه به شمار ميآمده است و ما خودمان را به خاطر آنکه کمي به خود عشق ورزيدهايم شماتت کردهايم. ما دوستانمان را به خاطر معتمد به نفس و شاد بودن سرزنش ميکنيم و آنها را متکبر، از خود راضي، متوهم و دچار اشتباه ميناميم چون چيزي را دارند که ما خواهانش هستيم. خود دوستي تجربهي شادماني و امنيت در سطحي کاملا جديد است. ما در بيرون به دنبال عشق ميگرديم چون از بچگي يادمان دادهاند عشق و امنيت را بيابيم. چنين عشقي وقتي کارهاي خوب انجام ميداديم به ما ارزاني ميشد. اما از اين مرحله گذر نکردهايم، و همچنان به دنبال عشق در آدمهاي ديگر ميگرديم: اما حقيقت اين است: عشقي که شما به دنبالش هستيد فقط ميتواند از درون خودتان بجوشد! به همين خاطر است که عشق به کسي ديگر داشتن هرگز براي شادماني حقيقيتان کافي نيست و اگر با تواناييهاي خودتان احساس راحتي نکنيد هرگز احساس امنيت نخواهيد داشت! اما خب چطور با اعتماد به نفس تر باشيد و خودتان را دوست بداريد؟ يادگيري خود دوستي يک سفر است، اينها درسهاي انگيزشي هستند که بايد بياموزيد، فعاليتهايي که بهتر است براي بهبود خود دوستي يا عشق به خود و افزايش شادماني ناب و حقيقي در زندگي انجام بدهيد. در اينجا ۱۷ راه مهم و تاثيرگذار را براي يادگيري خود دوستي و شادمان بودن به شما معرفي ميکنيم: ۱. اين ايده را که بايد آدم کاملي باشيد کنار بگذاريد بدن، زندگي، بهرهي هوشي … کامل؛ همهي اين جور چيزهايي! کمال وجود ندارد و وقتي در رسانههاي اجتماعي فکر ميکنيد که چنين چيزي وجود دارد، اغلب آدمها دارند روي مشکلات سلامت ذهني که در جانشان رخنه کرده است سرپوش ميگذارند. هرگز قرار نيست کامل و بي نقص باشيد. اما خبر خوش آنکه، همين حالا هم با تمام نقصهايتان کامل هستيد! ۲. بفهميد انتظارات جامعه يک استاندارد غير واقعيست که هرگز برآورده نميشود اين ماهيت انساني ما است که هميشه تشنهي چيزهاي بيشتر باشيم، حتي اگر به آن استاندارد غير معقول هم دست پيدا کنيد، هميشه ناشادمان خواهيد بود چون چيزهاي بيشتري ميخواهيد. خودتان را در زندگي با آن مقياس نامعقولانه مقايسه نکنيد، اين کار فقط به تنفر از خود و افسردگي منجر ميشود. ۳. در لحظه زندگي کنيد، هر روز فقط براي يک لحظه يک لحظه وقت بگذاريد تا آن تعقيب بيپايان را متوقف کنيد و فقط به خودتان نگاهي بيندازيد. ببينيد از کجا آمدهايد و قدر زيبايي آن لحظه را که زنده هستيد بدانيد – زندگي، نفس کشيدن، توانايي کار کردن را قدر بدانيد و ببينيد چقدر اينها لاکچري هستند! ۳. قدرداني هر روزه اين کليد شادماني است. يک دفترچه قدرداني درست کنيد، يک کانال اينستاگرامي، وبلاگ يا فقط ۳ دقيقه در هر روز وقت صرف نماييد و به تمام چيزهايي فکر کنيد که به خاطرشان قدردان و شکرگزار هستيد – بدن، زندگي، دوستان، کشورتان، اينکه آن قابلمهي قديمي چقدر خوب دوام آورده است، چطور آن آدم داخل اتوبوس اجازه داد شما اول پياده شويد …. معمولا وقتي احساس راحتي کنيم، قدردان ميشويم. اين رويه را تغيير بدهيد، هر روز از خودتان قدرداني و سپاسمندي نشان بدهيد. ۵. اين حقيقت را بپذيريد که نميتوانيد همه چيز را کنترل کنيد تنها چيزي که ميتوانيد کنترل کنيد چيزهايي هستند که در محدودهي کنترل و واکنشهاي شما قرار دارند. بفهميد که نميتوانيد ساير آدم ها، انتخابهايشان، رفتارشان کنترل کنيد – درست همان طور که اثري بر تغييرات آب و هوايي نداريد . زندگي که کنترل کردن همه چيز نيست، بلکه نحوهي واکنش به چيزهايي است که اتفاق ميافتند. به جاي آنکه سعي کنيد بر هر چيز و هر کسي کنترل داشته باشيد، تمام تلاشتا ن را بکنيد و دستهايتان را بالا ببريد و بگوييد «باقي کار به خدا بستگي دارد» و بگذاريد کار خودش را بکند. نهايتا همه چيز به خوبي کار خواهد کرد. ۶. خودمراقبتي جامعه به ما ياد داده است که مراقبت از خود خودخواهانه و ممنوعه است، بزرگترين ترسي که داريم آن است که خودخواه جلوه کنيم. از آن طرف هم تا حد مرگ تلاش ميکنيم تا همه پي ببرند چقدر آدم کامل و خوبي هستيم. اما در چشم مردم جامعه «خوب» بودن هزينهاي دارد؛ و هزينهاش شادمانيتان است. تلاش براي «خوب» بودن را متوقف و از خودتان مراقبت کنيد. خود مراقبتي = شادماني. ۷. از نظر عاطفي خودتان را بررسي کنيد يک صندلي گير بياوريد، قهوهاي بريزيد و از خودتان بپرسيد امروز اوضاعتان چطور پيش ميرود. چه احساسي داريد؟ آن احساس را حس کنيد. بهترين گامي که به جلو ميتوانيد بر داريد، يادگيري احساس کردن احساساتتان است به جاي آنکه بخواهيد پنهانشان کنيد. ۸. با افکار منفيتان روبرو شويد بپرسيد: آيا واقعي هستند؟ آيا مفيدند؟ آيا خوش هستند؟ پيش از آنکه چيز منفي بگويدي، از خودتان سول کنيد آيا اين فکر براي من بالاخره فايدهاي دارد يا نه؟ آيا اين فکر به نوعي باعث ميشود احساس بهتري داشته باشم؟ يا فقط گستاخانه، تحقير آميز و ظالمانه است. ما اغلب در قبال خودمان به لحاظ ذهني بسيار توهين آميز عمل ميکنيم، که يعني يکي از مهمترين کليدهاي ارتباط داشتن توقف کرد اين شکنجه دروني است. نتايج بي پايان تحقير ناشي از کردن، «خيلي شبيه اين هستي و خيلي شبيه آن!» فقط از کلمات انگيزشي و کاربردي استفاده کنيد. ۹. حلقهي خود را تنگ تر کنيد حلقهي اجتماعيتان بر کل زندگي شما تاثير ميگذارد. دربارهي قدرتهاي پنهان تک تک آدمهاي اطرافتان چيزهايي ياد بگيريد. شخصيت شما مجموع شخصيت ۵ نفري است که با آنها وقت ميگذرانيد، پس خوب بگرديد ببينيد آن افراد که هستند؟ آيا مثبتاند؟ دوست داشتني، حامي؟ يا منفي، گستاخ و پرخاشگرند؟ شما چيزي به کسي بدهکار نيستيد، بنابر اين اگر کسي سعي ميکند مثل يک رفيق واقعا منفي جلوي پيشرفتتان را بگيرد، يک دوست پسر بد دهن يا اينکه يکي از خالههايتان با آن افکار قديمي که … ميدانيد. مجوب نيستيم. شما زمانتان را به آنها بدهکار نيستيد. از آنها دل بکنيد، ناديدهشان بگيريد و به پيش برويد. اين زندگي شماست! ۱۰. سالمتر بخوريد آنچه به بدنتان وارد ميکنيد بر سلامت ذهنتان تاثير ميگذارد. نه تنها به لحاظ بيولوژيکي بلکه اگر چيزي بخوريد که از نظرتان بد است، مي نشينيد و خودتان را سرزنش ميکنيد. خودتان را سرزنش نکنيد، زندگي خيلي کوتاه تر از آن است که به خاطر غذا خوردن به خودتان سخت بگيريد. محدوديت اعمال شده بر خوراک را برداريد، دست از رژيم گرفتن بکشيد و مثل آدم غذا بخوريد! غذايي را بخوريد که دوست داريد همين طور خوراکيهاي طبيعي مصرف کنيد. بدنتان از شما سپاسگزار خواهد بود. ۱۱. به خودتان تکان بدهيد اين طور نباشد که توي يک باشگاه ورزشي ثبت نام کنيد ولي هيچ وقت نرويد! يک نوع فعاليت جسمي جديد را امتحان کنيد، موردي را پيدا کنيد که از آن لذت ميبريد، که باعث ميشود بخنديد و شاد باشيد. بعد آن را انجام بدهيد! تقريبا انواع نامحدودي از ورزشها هست که ميتوانيد انجام بدهيد. آن ها را امتحان کنيد تا شاهد شکوفايي شادماني در وجودتان باشيد! ۱۲. يادتان باشد که هستيد بالا و پايينهاي زيادي را شاهد بودهايد و از دل آنها گذشتهايد و هر بار قويتر و قويتر شدهايد. از شما ميخواهم هميشه يادتان باشد که هستيد. بدبياري رفيق شماست، و شما را به چالش ميکشد تا زندگي را جالبتر کنيد تا بتوانيد به جايگاهي که واقعا ميخواهيد برسيد! ۱۳. به خودتان اجازهي دوست داشتن بدنتان را بدهيد بدنتان ابزاري زيبا و حيرت انگيز براي ماجراجويي است. بدنتان براي آن طراحي نشده است که فقط چيزي زيبا براي خوشنود کردن ساير مردم و جامعه باشد. جسم شما يک گلدان فانتزي و زيباست. ابزاري است تا بتوانيد با آن همهي کارهايي را که دوست ميداريد در زندگي انجام بدهيد. صعود کنيد، بخوريد، سفر کنيد، کار کنيد، گره بزنيد… با بدنتان طوري رفتار کنيد که انگار فرزندتان است. با هيچ چيز به جز عشق و ادراک با آن برخورد نکنيد چرا که سزاوار آن است. ۱۴. از اين ايده که خوشحالي و خوشبختي در داشتن شکل خاصي از بدن است دست برداريد به ما ياد ميدهند که اگر به يک فرم بدن ايدهآل برسيم شادمان خواهيم بود. شما آن نوع را ميشناسيد، هر دهه تغيير ميکند، يک استاندارد زيبايي غير ممکن که اغلب در آن زياده روي ميشود. مهم نيست چقدر وزن کم ميکنيد، عمل جراحي پلاستيک انجام ميدهيد و محصولات بسياري ميخريد. شادماني را نميتوان در فرم بدن يافت چون اين آن جايي نيست که خوشحالي و شادماني در آن يافت شود. شادماني از پذيرش خود به دست ميآيد. از درک اينکه دليل تقاضاي داشتن چنين بدني آن است که احساس امنيت، پذيرش و موفقيت کنيد، در نتيجه احساس ميکنيد ميتوانيد تمام کارهايي را که ميخواهيد انجام بدهيد. خب، شما ميتوانيد هر کاري که ميخواهيد انجام دهيد فارغ از اينکه بدنتان چه شکلي به نظر برسد، پس از هدر دادن وقتتان براي انتخاب يک نوع رژيم غذايي خاص دست برداريد و سعي کنيد عملا شاد باشيد. اين شادي در درون شماست. ۱۵. ساده گرايي (مينيماليسم) را امتحان کنيد شادماني و عشق راستين به صورت عيني و مجزا وجود ندارد، بلکه در قدرداني از آنچه داريد و تجربه ميکنيد يافت ميشود. در پايان عمرتان، کسي را ميخواهيد که بگويد چه زندگي فوقالعادهاي داشته ايد، چطور هر چيزي را که هر بار خواستهايد انجام دادهايد! نه اينکه مجموعهي بزرگي از اشياء و اقلام داشتهايد و صرفا از آن ها نگهداري ميکردهايد. خريد براي شادماني شبيه آن است که يک مک دونالد داشته باشيد، اما قدرداني از داشتههايتان مثل يک وعدهي غذايي سالم خانگي است. ۱۶. پيوسته ياد بگيريد و بياموزيد بياموزيد، بخوانيد، تجربه کنيد … بفهميد چه چيزهايي براي شما بيشتر جواب ميدهد. سعي کنيد. فقط اين را نخوانيد و برويد، خب من حدس ميزنم اين جالب است و بعد بيخيال به مسيرتان ادامه بدهيد! يکي از اين چيزها را انتخاب و آن را امتحان کنيد. شادماني يک کليد نيست که خاموش و روشنش کنيد، يک تمرين روزانه است. ۱۷. محيط اطرافتان را تميز و مرتب کنيد تمام آن آدمهاي منفي شبکههاي اجتماعي را از اطرافتان حذف کنيد. تمام آن الگوهاي رفتاري مربوط به آدمهايي که به تنبلي و کم کاري دچارند را دور بريزيد. آنچه در ذهنتان وارد ميکنيد زندگي تان را ميسازد، پس تنها کار منطقي آن است که ذهنتان را با اطلاعات مثبت پر کنيد، و آن وقت است که زندگي مثبتي خواهيد داشت.