حکایت/ اندیشه بازرگان پس از آنکه هزار دینار خسارت دید!
خراسان/ بازرگاني را هزار دينار خسارت افتاد. پسر را گفت:«بايد که اين سخن با هيچ کس در ميان ننهي.» گفت:«اي پدر فرمان توراست، نگويم وليکن خواهم مرا بر فايده اين مطلع گرداني که مصلحت در نهان داشتن چيست؟» گفت:«تا مصيبت دو نشود، يکي نقصان مايه و ديگر شماتت همسايه». مگوي اندُه خويش با دشمنان که «لاحَول» گويند شادي کنان گلستان سعدي