چیکار کنم که صبور باشم؟
تبيان/ دنيا محل سختيها و بلاهاست و کسي را نميتوان يافت که مشکلي نداشته باشد و در آسايش کامل زندگي را بگذراند. شايد بتوان گفت که زيباترين جمله در اهميت و کارکرد صبر، فرمايش اميرالمومنين باشد که فرمود: صبر، کليد گشايش است.(1) بايد براي رسيدن به اهداف زندگي سختيها را هموار کرد و از صبر و شکيبايي در اين مسير مدد گرفت. صبر به معناي خويشتنداري از جزع و فزع هنگام سختي(2) و نگهداري نفس از بيتابي، غضب، زبان از شِکوه و شکايت، و جوارح از تشويش است.(3) اهميت صبر به قدري است که اين مفهوم به همراه مشتقات آن ۱۰۳ بار در ۹۳ آيه و ۴۵ سوره قرآن به کار رفته است که برخي از آنها اشاره به صبر بر مصائب اجتماعي دارد. چند نوع صبر داريم؟
در قرآن کريم سه نوع صبر توصيف شده است. يکي از آنها صبر بر مصيبتهاست که سختترين نوع صبر است.(4) شايد بتوان گفت يکي از سختترين اتفاقات در زندگي، از دست دادن عزيزمان باشد که مصيبتي سنگين و تحملش بسيار سخت است. مورد ديگر شکيبايي، صبر بر اطاعت و بندگي خدا است.(5) يقينا اطاعت و بندگي خداوند راحت نيست و سختيهايي را بايد متحمل شويم مثلا روزه گرفتن در گرماي تابستان کار آساني نيست. قانع بودن و خوردن مال حلال کار سختي است. البته عبادت، تنها ذکر خداوند و نماز نيست، بلکه مراد از «فَاعْبُدْهُ وَ اصْطَبِرْ» عبادتى است که انسان را دچار تضادها، طاغوتها و مشکلات فراوان مىکند و بخاطر همين، نيازمند صبر و استقامت است.(6) سومين نوع صبر، صبر بر گناه نکردن است.(7) بشر، نفسي دارد به نام نفس امّاره که انسان را به سوى زشتىها سوق مىدهد و اگر با عقل و ايمان مهار نشود، انسان يکباره سقوط مىکند و خداست که انسان را بايد نجات دهد. جريان حضرت يوسف(ع) نمونه بارز در صبر و استقامت بر گناه نکردن است.
يوسف(ع) عدم خيانت و سربلندى خود را در اين آزمايش، مرهون لطف و رحم خداوند مىداند و به عنوان يک انسان که داراى طبيعت انسانى است، خود را تبرئه نمىکند.(8)
در دعاى مکارم الاخلاق، امام زينالعابدين (عليهالسلام) از خداوند مىخواهد که به او توفيق دهد که در برابر غيبت مردم از او، نيکى مردم را بگويد و از بدى آنان بگذرد و هر کس با او قطع رابطه کرد با او معاشرت کند
از کجا بدانم که صابر هستم؟
قرآن کريم براي فرد صابر نشانههايي را ذکر کرده که اگر با خصوصيات رفتاري شما منطبق باشد در زمره صابران هستيد.
فرد صابر اهل گذشت است و اگر موردي پيش بيايد بدون اين که دنبال تلافي و برخوردي باشد، از فرد ميگذرد. در سوره شوري خداوند سراغ صبر و شکيبايي و عفو ميرود تا بر اين حقيقت تأکيد کند که حق انتقامگيري و قصاص و کيفر براي مظلوم در برابر ظالم هرگز مانع از مسأله گذشت و عفو و بخشش نيست، ميفرمايد: «اما کساني که شکيبايي کنند، و طرف را مورد عفو قرار دهند اين از کارهاي پرارزش است.»(9) فرد صابر هنگامي که به او بدي ميشود تلاشش بر اين است که بدي را با خوبي پاسخ دهد.(10) سفارش شده که بدىها را با خوبى پاسخ بده و اهل انتقام نباش؛ همان گونه که در دعاى مکارم الاخلاق، امام زينالعابدين(عليهالسلام) از خداوند مىخواهد که به او توفيق دهد که در برابر غيبت مردم از او، نيکى مردم را بگويد و از بدى آنان بگذرد و هر کس با او قطع رابطه کرد با او معاشرت کند.(11)
فرد صابر براي انجام کارها مقاومت دارد و در مقابل سختيها و موانعي که براي پيشرفت کار به وجود ميآيد مقاومت ميکند تا کار به انجام برسد.(12)
گاهي در مسير انجام کاري، از طرف ديگران با زخم زبان، تهمت و ناسزاي افراد روبرو ميشود که اينها باعث دلسردي او نشده و تلاش و بردباري کار را ادامه مي دهد.(13) فرد صبور در هنگام پيشآمد مشکلات، زمان ترس، و در رخداد اتفاقات و از دست دادن عزيزان، بردبار است.(14)
چه عواملي باعث بيصبري ميشود؟
بيصبري پديدهاي است که علتهاي مختلفي باعث بوجود آمدنش ميشود. پس بايد ريشههاي بيصبري را بدانيد تا در وجودتان اصلاح کنيد. يکي از دلايل صبور نبودن حريص بودن است. نشانه حريص بودن دو چيز است: جَزَع به هنگام سختى و بُخل به هنگام کاميابى.(15) فرد حريص تحمل ندارد و ميخواهد خيلي سريع به خواستهاش برسد.(16) دليل ديگر عدم تعقل است. وقتي فرد در مورد موضوع مورد نظر تعقل و تفکر نميکند و جوانب کار را نميسنجد، باعث ميشود که در انجام و رسيدن آن کار، شکيبا نباشد.(17)
فرد صابر اهل گذشت است و اگر موردي پيش بيايد بدون اين که دنبال تلافي و برخوردي باشد، از فرد ميگذرد
در آيه 61 سوره بقره يکي ديگر از عوامل بيصبري، يکنواختي در زندگي معرفي شده است. در آيه 48 سوره قلم غم و اندوه در زندگي و تحمل نداشتن هم عاملي از عوامل بيصبري بيان شده است.
صبور نبودن ما چه نتايجي در پي دارد؟
بدون شک صبور نبودن در امورات زندگي عواقبي به دنبال دارد که گاهي جبران ناپذير است. در برخي موارد وقتي فرد صبور نيست اعمالي انجام ميدهد که باعث خواري و ذليل شدنش ميشود.(18) يا گاهي به خاطر صبور نبودن، باعث سرزنش و توبيخ شدن از سوي ديگران ميشود.(19) در آيه 164 سوره آل عمران شکست و ناکامي از ديگر نتايج صبور نبودن بيان شده است. وقتي انسان عجول باشد و بدون تدبير کارها را پيگيري کند حتما با شکست روبرو ميشود. گاهي ناشکيبا بودن باعث ميشود که فرد از امکاناتي که بايد استفاده کند محروم شود.(20)